کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



توبه یکی از اسباب شرعی سقوط مجازات است که مواد ۱۱۳ تا ۱۱۸ قانون جدید مجازات اسلامی‌نیز به عنوان یکی از اسباب سقوط مجازات به آن پرداخته است‌. توبه در جرائم مستوجب حد چنانچه قبل از اثبات جرم باشد  موجب اسقاط مجازات خواهد شد‌. البته در مورد حد جرم  قذف به دلیل حق الناس بودن توبه نمی‌تواند تأثیری در اسقاط مجازات حدی داشته باشد در همین راستا توبه در جرایمی‌که مجازات آنها دیه یا قصاص باشد نیز نمی‌تواند مؤثر باشد‌. همچنین در مورد حد محاربه به استناد آیات ۳۳ و ۳۴  سوره مائده تنها در صورت توبه محارب قبل از دستگیری موجب سقوط مجازات می‌شود‌. ضمن اینکه توبه در مواردی مجازات حدی را به تعزیری تبدیل خواهد کرد  ( تبصره ۲ ماده ۱۱۳) توبه شخص زانی و لائط که به عنف مرتکب جرم زنا یا لواط شده باشند را به مجازات حبس یا شلاق تعزیری تبدیل می‌کند‌. ضمناً مقررات مربوط به توبه در قانون جدید در یک مبحث گنجانده شده است این روش بهتر از مقررات پراکنده در جرایم مختلف در قانون سابق است  ضمن اینکه در این قانون به طور کلی به نقش توبه در جرائم مستوجب تعزیر هم اشاره شده است که در مواردی توبه موجب اسقاط و در مواردی موجب اختیار دادگاه در تخفیف مجازات مرتکب جرم خواهد شد ودر صورت تکرار جرم چون با دلیل وجودی توبه مغایرت دارد توبه تأثیری در سقوط مجازات نخواهد داشت زیرا پذیرش توبه اجباری نیست لذا در خصوص کسانی که مر تکب تکرار جرم شده اند توبه پذیرفته نمی‌شود در ماده ۱۱۴ توبه مرتکبان در خصوص کسانی که قاعده تکرار جرم در مورد آنها اجرا شده است را نمی‌پذیرند‌. علهذا در خصوص ماده ۱۱۶ لایحه جدید باید بگوئیم که در این ماده در واقع طراحان لایحه در پی این نکته هستند که پذیرش توبه اجباری نیست یعنی هر چند با احراز آن مکلف به اسقاط یا تخفیف مجازات است  لکن احراز ا مر در دست قاضی است بنابراین معاذیر معاف کننده  و مخففه قانونی در عمل به نوعی از کیفیا ت معاف کننده یا مخففه قضایی تبدیل شده است لازم به ذکر است که این ماده کاربرد فرعی دیگری نیز دارد وآن توجیه غیر منطقی تبصره ۲ ماده ۱۱۳ است و احتمالاً در حمایت از پذیرش آن تبصره گفته می‌شود قاضی می‌تواند احراز نیز کند‌. در نهایت متذکر می‌شود که اقدام عجیب قانونگذار این است که هرچند پذیرفتن توبه در جرایم مستوجب حد یکی از نقاط قوت وقابل استناد حقوق کیفری اسلامی‌است که به روند جامعه پذیری مجدد مرتکب و اصلاح وی اهتمام دارد اما بنظر می‌آید طراحان لایحه در تبصره ۲ این ماده مرتکب اشتباهی فاحش شده اند وآن پذیرش توبه در عمل نا مشروع به عنف است یعنی اگر مرتکب تجاوز به عنف کند و توبه کند او قابلیت پذیرش دارد ودر نهایت به حبس کوتاه مدت محکومیت   می‌یابد و این ا مر اولاً خلاف شرع است زیرا زنا و لواط عنف دارای جنبه حق الناس هستند و از طرف دیگرچطور در کذب که صرفاً بکار بردن لفظ است توبه را پذیرا نبوده و مسقط حد نیست اما در زنا لواط که عمل واقعاً انجام شده توبه را می‌پذیریم و همین امر در خصوص محاربه نیز مصداق دارد‌.بنظر می‌رسد توبه زمانی قابلیت پذیرش داشته باشد که جرم فاقد جنبه های حق الناسی باشد وتوبه در حق الناس مسقط مجازات نمی‌باشد و صرفاً مجازات اخروی را زایل می‌کند‌.

 

 

همانگونه که در بالا اشاراتی به توبه در قوانین و موضوعات  مرتبط باآن داشتیم اگر بگوئیم این دستور شرع مقدس است (که گویا اینگونه نیست ) ایراد می‌کنیم که چرا در قانون مجازات اسلامی‌۱۳۷۰

 

وقانون راجع به مجازات اسلامی‌۱۳۶۱ چنین جزیی ذکر نشده بود در حالی که دستور شرع مقدس سابقه ای بسیار دیرینه دارد  ثانیاً اساس پذیرش آن علاوه بر آنکه فاقد مبنای فقهی است فاقد مبنای عقلانی و منطقی نیز هست و از دیدگاه جرم شناسی اساساً ماده ای جرم زاست ممکن است با یک استدلال ظاهری‌، ضعیف و شکننده گفته شود در صورت رضایت علیه توبه امکان اسقاط حد را دارد و این امر نیز بسیار خطر ناک است زیرا متهم و کسان وی می‌توانند به انحای  مختلف بزه دیده را تحت فشار قرار داده تا از حق شکایت خود بگذرند بنابراین بنظر میرسد به طور قطع باید از اصل ماده حذف گردد‌.

 

توبه در حقوق جزای اسلامی‌به عنوا ن یک تأسیس حقوقی و از بنیاد های حقوق جزای اسلامی‌به شمار می‌رود  به گونه ای که در سایر مکاتب کیفری امروزی نمونه آن به چشم نمی‌خورد که در قانون مجازات اسلامی‌ همیشه جایگاه مناسبی را از آن خود کرده است و با توجه به اینکه پذیرش توبه اجباری نیست و به اختیار کافی است که بعد از احراز شرایط لازم آن را می‌پذیرد بنابراین نگرانی بر طرف می‌شود به هر حال استفاده از این تأسیس شرعی و فقهی با تجربیات و یافته های جدید حقوقی می‌تواند در کارآمد شدن بر خورد نظام قضایی ما با مسایل قضایی کمک کند‌. البته دارای شرایط و ارکان وآثار ی است و آثار بارز آن جلوگیری از تکرار جرم و اصلاح مجرمان است و اگر با شرایط کامل انجام گیرد یکی از معاذیر قانونی معافیت از مجازات شناخته می‌شود که در جرا ئم حق الله قبل از ثبوت جرم به وسیله اقرار یا شهادت شهود مسقط مجازات بوده ولی در جرائمی‌که جنبه حق الناسی دارند موجب سقوط مجازات نیست چون مرتکب علاوه براین که اوامر ونواهی  الهی را نادیده گرفته موجب ضرر و زیان مالی و جسمی‌یا آبرویی برای دیگران شده و باید جبران کند البته توبه مجازات اخروی را ساقط می‌کند  ولی باید دانست که دفع مجازات دنیوی تابع مجازات اخروی نیست‌.

امروزه جرم شناسان معتقدند که مجازات مجرم هدف مطلق نیست بلکه وسیله ای برای اصلاح و باز پروری ویا ارعاب اوست حال اگر با مجری بر خورد کنیم که پس از ارتکاب عمل از کرده خود به شدت پشیمان شده است‌، به طوری که دچار عذاب وجدان شده و مصمم است که دگر باره مرتکب چنین عملی نشود و اشتباه خود را جبران کند  مجازات او کار بیهوده ای است زیرا موضوع اعمال مجازات در واقع سالبه بر انتفای موضوع شده است و یا بدون اعمال مجازات به هدف خود رسیده ایم زیرا توبه به معنای بازگشت از گناه و اعمال مجرمانه و پشیمانی از اعمال گذشته و سعی در انجام اعمال صحیح و پسندیده و تکرار نکردن جرایم گذشته است‌.

در حقوق کیفری اسلام توبه یکی از معاذیر قانونی معافیت از مجازات محسوب می‌شود  بدین معنا که جرایم واقع شده و مجرم نیز دارای مسئولیت کیفری است  اما رعایت پاره ای از مصالح و اعمال سیاست جنایی مناسب ایجاب می‌کند که از وی رفع مجازات  شود‌. آثار توبه نه تنها در بعد فردی بلکه در بعد اجتماعی نیز قابل توجه است  توبه نه تنها شخصی را اصلاح می‌کند بلکه جامعه را در برابر تکرار جرم و گناه از سوی توبه کار ایمن می‌کند‌. اسلام چنین تأسیسی را در حقوق کیفری پیش بینی کرده است و اعمال کیفر را در صورت توبه مجرم تحت شرایطی  منتفی می‌داند و این یکی از امتیازات باز و منحصر به فرد حقوق جزای اسلامی‌است‌.

توبه در جرائم تعزیری تنها در تعزیرات درجه ۶ و ۷ و ۸ یعنی حبس تا دو سال قابل پذیرش بوده و مسقط مجازات  است یعنی توبه را در کل از مسقطات مجازات نمی‌دانند به عبارت دیگر چنانچه مجازات از دو سال حبس تعزیری بیشتر شود توبه آ ن را ساقط نمی‌کند اما در زنا ولوا ط به عنف مستوجب حد اعدام آیی حد را ساقط کرده وسبب تبدیل اعدام به حداکثر تا۲ سال حبس تعزیری می‌شود در این خصوص باید به حداکثر دقت کنیم لذا اگر قاضی به ۶ ماه حبس حکم بدهد نیز ایرادی ندارد که احتمالاً این حبس نیز سوءپیشینه مؤثر ایجاد نمی‌کند‌.

توبه در قانون مجازات اسلامی‌فعلی و لایحه جدید از جایگاه مهمی‌برخوردار است اما در هیچ یک از این قوانین شرایطی برای توبه بیان نشده است بلکه تشخیص آن بنظر قاضی واگذار شده است‌. برای شناخت توبه و ارکا ن  باید به فقه مراجعه کرد‌. توبه دارای دو دسته از ارکا ن است‌: ۱ – ارکا ن درونی  ۲ – ارکا ن بیرونی    در توبه کننده باید شرایطی وجود داشته باشد که از جمله آنها ندامت وپشیمانی قلبی‌، استغفار زبانی و تصمیم بر باز گشت نکردن به گناه بر شمرده اند‌. در خصوص ارکا ن بیرونی توبه عمل با اعضا و جوارح‌، انجام عمل صالح و ادای حقوق مردم هستند  خداوند تبارک وتعالی می‌فرماید‌: « ضمن تاب من بعد ظلمه و اصلح یتوب علیه »

همچنین خداوند تبارک وتعالی در آیه ۵۴ سوره انعام می‌فرماید‌: « انه من عمل منکم سوء بجهاله ثم تاب من بعده و اصلح و اصلح فانه غفور رحیم » که اصلاح را بعد از توبه موجب غفران الهی دانسته است‌. همچنین آیه دیگری غفران الهی را شامل کسانی دانسته است که توبه کرده و ایمان آورد و سپس عمل صالح انجام دهد‌. در این زمینه روایات وارده از پیامبر اکرم ( ص) و ائمه طا هرین علیهم السلام به صورت روشنتری به بیان ارکا ن  وشرایط توبه می‌پردازد و به تفصیل آن را بیان می‌کند‌. پیامبر اکرم ( ص ) می‌فرماید‌: « توبه کننده باید اثر توبه را آشکار کند که در غیر این صورت توبه کننده نخواهد بود این آثار عبارتند از‌: ۱ – راضی ساختن دشمن و کسانی که با آنها در حال نزاع ودرگیری باشد  ۲ –اعاده نمازهای فوت شده ۳ –تواضع بین مردم ۴ –دوری از شهوات ۵ – روزه گرفتن‌، آیات و روایاتی از این قبیل شرایط توبه را بیان می‌کند که شامل تغییر قطعی در وضعیت درونی و بیرونی توبه کننده است بنابراین پیش بینی توبه در قانون مجازات اسلامی‌به عنوان ابزاری برای معافیت از مجازات، منوط بهتحقق شرایط لازم است و هرگز نمی‌تواند تبدیل به ابزاری برای فرار مجرم از چنگال عدالت باشد‌.  بنابراین باید برای استفاده از این امکان قانونی مناسب و مفید‌، شرایط لازم در شخص توبه کننده احراز شود‌. لذا با پیش بینی مثبت از عملکرد قانونگذار در زمینه این نهاد کار آموز فقهی در قانون مجازات  نتیجه می‌گیریم آثار توبه نه تنها در بعد فردی‌، بلکه در بعد اجتماعی نیز قابل توجه است‌. توبه نه تنها شخصی را اصلاح می‌کند‌، بلکه جامعه را در برا بر تکرا ر جرم و گناه از سوی توبه کار ایمن می‌کند‌.

مبحث دوم‌:توبه در حدود و بررسی مفهوم‌، اقسام و آثار آن

گفتار اول‌: مفهوم حدود

تعریف متعددی از مفهوم حدود چه از نظر لغوی و چه از نظر اصطلاحی بیان شده است‌.

که به ذکر چند نمونه از آنها اکتفا می‌نمائیم‌.

بند اول‌: مفهوم لغوی

در کتاب التعریفات در این باره آمده است‌:

«حدود جمع حد که در لغت به معنی منع است‌،و در شرع عقوبت های معین است که برای بعضی گناهان مقرر شده است‌.»[۱]

مرحوم راغب اصفهانی در تعریف حدود بیان می‌دارد‌:

«حدود جمع حد است‌،و حد در لغت به دو معنی آمده است‌. یکی به معنی فاصله افکندن میان دو شئی به نحوی که مانع اختلاط آن دو با یکدیگر می‌شود‌. اگر فاصله و مرز بین اشیاء را حد می‌گویند از این نظر است که جلوی اختلاط آن دو با یکدیگر یا تجاوز یکی بر دیگری است‌.

معنای دیگر حد به معنی و جلوگیری کردن است‌. اگر دربان و زندانبان را حداد گویند به خاطر این است که مانع دخول و خروج است و اگر کیفر سارق را حد می‌گویند از این نظر است که اجرای آن‌،مرتکب را از تکرار جرم منع می‌کند‌،و دیگران نیز از ارتکاب جرم مانع می‌شوند‌. بدین ترتیب معنی اصلی حد در لغت همان منع و جلوگیری کردن است‌.»[۲]

دکتر شامبیاتی در این باره می‌نویسد‌:

«حدود جمع حد است حد در لغت به معنی منع و بند است‌.»[۳]

بند دوم‌: مفهوم اصطلاحی

علامه حلی (ره) در این خصوص می‌فرماید‌:

«حد شرعی عقوبتی است که بهایلام و درد آوردن بدن مکلف از جهت گناه او تعیین می‌گردد. در صورتی که کمیت آن را شرع معین نموده باشد‌. »[۴]

در کتاب حقوق کیفری اسلام در این باره آمده است‌:

«حد عبارت از کیفر بدنی مخصوصی است که از جانب شرع به سبب ارتکاب جرایم خاصی‌،مقدار آن تعیین شده‌،و دادگاه حق دخل و تصرف در آن را ندارد‌. مثلاً در قرآن کریم حد زنای غیر محصنه یکصد تازیانه تعیین شده است و دادگاه نمی‌تواند آن را کم یا زیاد کند و در لسان فقهی نیز کفر حد چون مانع تکرار جرم می‌شود به آن حد گفته می‌شود‌.»[۵]

دکتر فیض در این رابطه بیان می‌دارد‌:

«حدود کیفر هایی هستند که کم و کیف آن کاملاً معین شده است و کسی نمی‌تواند آن را بیش و کم کند‌.»[۶]

یکی دیگر از محققین معاصر در معنای حد می‌نویسد‌:

«حدود جمع حد است‌،و در لغت به معنی منع آمده است و اما اصطلاحاً مجازات مخصوصی است که شارع مقدس اسلام در برابر گناهان وضع کرده و هدف از این مجازات‌،حفظ نظام جامعه وریشه کن ساختن بدیها از افراد جامعه است‌.»[۷]

گفتار دوم‌: اقسام حدود

در این گفتار ابتدا اقسام حدود در قرآن را ذکر نموده سپس به بیان اقسام حدود در سنت‌،فقه و قوانین موضوعه پرداخته و در آخر هم اشاره ای به حق الله و حق الناس خواهیم نمود‌.

بند اول‌: حدود در قرآن

قرآن مجید موجبات حد را چهار جرم عنوان داشته است‌:

۱- سرقت‌:«والسارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما‌…،دست مرد و زن سارق را قطع کنید‌.»[۸]

۲- محاربه و افساد فی الارض‌:«نما جزاؤ الذین یحاربون الله و رسوله و یسمعون فی الارض فساداً ان یقتلوا اَو تقتطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا فی الارض‌… کیفر آنان که به جنگ خداو رسول برخیزند و کسانی که در زمین فساد می‌کنند‌،آن است که کشته شوند‌،یا آنها را بدار آویزند یا دست و پایشان را به خلاف ببرند یا با نفی بلد و تبعید دورکنند‌…..»[۹]

۳- زنا‌:«الزّنیه و الزانی فاجلدو کل منهما مائه جلده‌…‌،هر یک از زن ومرد زناکار را یکصد تازیانه بزنید‌….»[۱۰]

۴- قذف‌:«و الذین یرمون المحصنات ثم لم یأتو باربعه شهداء فاجلدو و هم ثمانین جلده‌.کسانی که به زنان با عفت مومنه نسبت زنا دهند آنگاه چهار شاهد عادل بر دعوی خود نیاورند آنان را به هشتاد تازیانه کیفر دهید‌.»[۱۱]

 

 

 

بند دوم‌: حدود در سنت فقه و قوانین موضوعه

در احادیث معصومین علیهما السلام برای چهار جرم دیگر از جمله‌:

لواط‌،مساحقه‌،قیادت و مسکرات نیز کیفر حد مشخص شده است‌،لذا با احتساب این موارد ملاحظه می‌شود که حدود تا هشت جرم افزایش پیدا می‌کند‌.[۱۲]

فقهای عظام نیز به استناد کتاب و سنت موجبات حد را هشت جرم ذکر نموده به عنوان نمونه حضرت امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله جرایم هشتگانه فوق را در شش فصل چنین بیان می‌دارد‌:

«کتاب حدود‌،این کتاب چند فصل دارد‌: فصل اول در حد زنا‌،فصل دوم در لواط و مساحقه و قیادت‌،فصل سوم در حد قذف‌، فصل چهارم در حد مسکر‌،فصل پنجم در حد سرقت‌،فصل ششم در حد محارب‌.»[۱۳]

نویسندگان قانون مجازات اسلامی‌نیز به تبعیت از قرآن سنت و منابع فقهی موجبات کیفر حدود و شرایط تحقق و کیفیت اجرای آن را در هشت باب به ترتیب‌: حد زنا‌،لواط‌،مساحقه‌،قوادی‌،قذف‌،مسکر‌،محاربه و افساد فی الارض و سرقت ذکر کرده اند‌.[۱۴]

بند سوم‌: حق الله و حق الناس

از جمله مواردی که درحقوق اسلامی‌بحث انگیز است مسئله حق الله و حق الناس می‌باشد و فقها در یک تقسیم بندی کلی اگر چه حقوق را به دو قسم تقسیم کرده اند و یکی را حق الله ودیگری را حق الناس خوانده اند اما از مطاوی کلمات آنها استفاده می‌شود که حقوق بر چهار قسم است‌: «یا حق الله محض است یا حق الناس محض یا دارای هر دو جنبه هست و آمیزه ای است از حق الله و حق الناس‌،و نسبت امتزاج از شدت و ضعف برخوردار است‌.

بدین معنی که در یک حق ممکن است جنبه فردی آن غلبه داشته باشد و در دیگری ممکن است جنبه الهی آن‌. در این صورت هر کدام غلبه داشته باشند آثار همان بر آن حق بار می‌شود پس تقسیمات چهار گانه حق بدین گونه است‌: حق الله محض‌،حق الناس محض‌، حق الله آمیخته با حق الناس و حق الناس آمیخته با حق الله‌.»[۱۵]

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-01-31] [ 12:02:00 ب.ظ ]




دلیل مجازات در مورد این جرائم‌، مخالفت  با اوامر ونواهی خداوند است‌، در حالی که امکان دارد با نظم عمومی‌نیز در تعارض باشد‌. توبه در مورد این گناهان شرایطی دارد از جمله اینکه‌، مجرم از کرده خود واقعاً پشیمان شده و عزم بر ترک گناه  ومعصیت داشته باشد و عمل صالح انجام دهد‌. نکته قابل توجه این است که در ماده ۲ قانون دادرسی  کیفری مقنن می‌گوید‌: « کلیه جرایم دارا ی جنبه الهی است‌: وبه شرح ذیل تقسیم می‌گردد‌: اول –  جرایمی‌که مجازات آن در شرع معین شده‌، مانند حدود وتعزیرات شرعی ؛ دوم –  جرایمی‌که تعدی به حقوق جامعه  ویا مخل نظم همگانی است ؛ سوم – جرایمی‌که تعدی به حقوق شخص یا اشخاص معین حقیقی یا حقوقی است »‌. این اصطلاح « جنبه الهی » غیر از حق ا لله است ( قانون آیین دادرسی کیفری‌، مصوب ۱۳۷۸)‌. یکی از معیارهای تشخیص حق ا لله از حق الناس اصل « لکل ذی حق اسقاط حقه » می‌باشد که بر اساس این اصل‌، حقی که اسقاط آن متعلق به خداوند باشد حق ا لله  وحقی که اسقاط حق آن متعلق به مردم باشد‌، حق الناس نام دارد‌. این اصل یکی ا ز اصول مسلّم عقلی است و معیار روشنی برای تعیین حق ا لله از حق الناس‌.

 

 

 

 

بند دوم‌: حق الناس

توبه از جرایمی‌که جنبه حق الناس  دارند مجازات را ساقط نمی‌کند‌.  البته اگر چنین فردی از کرده خود پشیمان باشد و تصمیم بر ترک معصیت بگیرد‌، مجازات اخروی نخواهد داشت ولی توبه در حق الناس‌، توأم با دادن حق مردم می‌باشد‌. لذا توبه عملی این فرد جبران خسارت می‌باشد و در صورت عدم جبران خسارت و یا جلب رضایت مردم‌، خداوند نمی‌تواند از حق الناس بگذرد‌.

بند سوم‌: حق جامعه

برخی حق ا لله را برابر با حق عمومی‌جامعه در نظر گر فته اند‌، ولی می‌توان گفت کاملاً مساوی وبرابر نیستند. زیرا جرایمی‌وجود دارند که باعث تضیع حقوق جامعه می‌شوند در حالی که مجرم با اوامر ونواهی خداوند مخالفت نکرده است‌، مثل تخلف رانندگی‌.

مگر اینکه طبق نظر برخی از مراجع‌،تخلف از مقررات راهنمایی و رانندگی را شرعاً حرام بدانیم که در این صورت با توجه  به جعل مجازات اخروی بر این اعمال‌، توبه در مورداین جرایم نیز معنی پیدا می‌کند‌،در این مورد گر چه توبه‌، باعث ساقط شدن مجازات اخروی می‌شود  نمی‌توان گفت مجازات قانونی را نیز ساقط می‌کند‌. البته قاضی صادر کننده رأی می‌تواند در این مورد با توجه  به توبه مرتکب جرم‌، وی را مشمول ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی‌کرده وجرم او را تخفیف دهد‌.

قضات محاکم عموماً مجتهد نیستند بلکه قاضی مأذو نند  وصرفاً به موارد مصرح در قانون نسبت به مسقط بودن توبه اکتفا می‌کنند – چون توبه از معاذیر قانونی  معافیت از مجازات است و معاذیر قانونی نیاز به نص قانون دارند و در قانون به غیر از جرایم مستوجب حد ( به استثنا ی حد قذف و تبصره ماده ۵۱۲ و ماده ۵۲۱ در بحث جرایم علیه امنیت داخلی وخارجی کشور ) در موارد دیگر از توبه به عنوان

 

مسقط بحث نشده است – ولی اگر قاضی‌، مجتهد وصاحب نظر باشد می‌تواند در همه موارد  ( حدود وتعزیرات ) به جز حق الناس توبه مجرم را بپذیرد و مجازات را ساقط کند‌. در این زمینه می‌توان به آیه ۲۵ سوره شوری استناد کرد‌: « وهو الذی یقبل التوبه عن عباده و یعفو عن السیئات و یعلم ما تفعلون‌. »

گفتار سوم‌: زمان پذیرش توبه

در بین فقهای اسلام در مورد زمان پذیرش توبه‌، اختلاف نظر وجود دارد‌. البته‌، در مورد  توبه قبل از اثبات‌، فقها اتفاق نظر دارند‌. اما در مورد توبه بعداز اثبات‌، اختلاف است که در این قسمت از بحث‌، نخست‌، دیدگاه فقهای امامیه و در پی آن‌، نظر فقهای اهل سنت را ذکر می‌کنیم‌:

بند اول‌: دیدگاه های فقهای امامیه

الف‌: توبه قبل از دستگیری و اثبات جرم

مشهور امامیه معتقدند که توبه قبل از دستگیری و اثبات جرم‌، موجب سقوط مجازات است‌.[۱]  که مستند این نظر‌، آیات وروایات اجماع فقهای امامیه می‌باشد‌. آیات زیر‌، بر سقوط مجازات به سبب توبه قبل از دستگیری دلالت دارد‌:

آیه ۳۳ و ۳۴ سوره مائده در مورد توبه محارب‌، و آیه ۱۶ سوره نساء در مورد توبه مرد وزن زنا کار و آیه ۴ و ۵ سوره نور در مورد توبه قاذف و آیه ۳۹ سوره مائده در مورد توبه سارق‌، قابل استناد می‌باشند‌. فقهای امامیه‌، باستناد به آیات مذکور‌، مجازات مرتکب را به سبب توبه ساقط می‌دانند‌. چنان که امام خمینی رحمه ا لله در تحریر الوسیله می‌نویسد‌: « یسقط الحد لو تاب قبل قیام البینه رجما کان او جلدا » [۲]

در کتاب « کشف اللثام » بر این مطلب دعوی اجماع شده است‌.[۳] و علاوه بر اجماع‌، دلایل دیگری نیز وجود دارد که به اختصار، به برخی از آنها اشاره می‌کنیم‌.

از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام سؤال شد در مورد مردی که سرقت کرده یا شراب نوشیده یا زنا کرده و کسی هم بر آنها آگاهی نیافته و هم دستگیر هم نشده است‌، توبه کرده و اصلاح می‌شود‌، امام علیه السلام در پاسخ فرمودند‌: « هر گاه‌، اصلاح شود واز او امر وفعل زیبا مشاهده شود  بر وی حد اقامه نمی‌شود‌.»[۴]

روایت دیگر‌، صحیحه عبدا لله بن سنان از امام صادق علیه السلام است که حضرت فرمود‌: « سارق اگر قبل از دستگیری توبه نماید و مال مسروقه را به صاحبش باز گرداند، حد ساقط می‌شود‌. »[۵]

در روایت از امیر المؤمنین علیه السلام عبارت «… ان یأتی بعض هذه الفواحش‌…»[۶]  آمده است که مستفاد از آن این است که نظر آن حضرت‌، منحصر به جرم زنا نبوده است ودر جرایم مشابه نیز بهتر است که مرتکب‌، قبل از علنی شدن گناه‌، توبه نماید‌.

ناگفته نماند که در مورد سایر جرایم نیز به همین ترتیب در منابع روایی اسلام‌، روایات متعددی وجود دارد که به جهت اختصار‌، از ذکر آنها صرفنظر می‌نماییم‌.

آنچه که  ذکر شد‌، درباره توبه قبل از دستگیری بود ؛ اما در مورد توبه بعد از دستگیری‌، باید قائل به تفکیک شویم  و آنگاه‌، دیدگاه فقهای امامیه را مورد بحث قرار دهیم‌.

ب‌: توبه بعد از ا قرا ر به جرم 

اگر کسی به جرمی‌اقرار نماید وآنگاه توبه نماید‌،آیا حد از او ساقط می‌شود یا خیر ؟ صاحب شرایع در این مورد می‌نویسد‌: « اگر شخص به جرمی‌اقرار نماید و سپس توبه کند‌، امام در اقامه حد مخیر است‌، سنگسار ( رجم )  باشد یا تازیانه ( جلد )‌. »

در کتابهای سایر فقها نیز‌، عبارتهای مشابه دیده می‌شود ‌. در این نظریه اختلافی دیده نمی‌شود‌. البته‌، بین این توبه ( توبه بعد از اقرار به جرم )  و توبه قبل از اثبات جرم‌، یک تفاوت اصلی وجود دارد و آن اینکه در مورد توبه قبل از اثبات‌، حد ساقط می‌شود‌، یعنی اثر مستقیم توبه‌، سقوط کیفر است و قاضی نمی‌تواند در صورت  صحت توبه  مرتکب را مجازات نماید ؛ اما در مورد توبه بعد از اثبات جرم  با اقرار‌، این گونه نیست ؛ بلکه توبه فقط سبب عفو از مجازات در اختیار قاضی است، یعنی قاضی در صورت صلاحدید می‌تواند مرتکب را عفو نموده یا مجازات نماید‌. مستند این نظریه‌، روایات متعددی است که به جهت اختصار‌، به ذکر دو روایت بسنده می‌کنیم‌:

۱ – مرسله برقی‌: از صادقین علیهماالسلام روایت شده است که‌: « مردی نزد امام علی علیه السلام  آمد وبه سرقت اقرار کرد‌، حضرت به وی فرمود‌: آیا سوره ای از قرآن را خوانده ای ؟ مجرم پاسخ داد بلی؛ سوره بقره را خوانده ام‌. آنگاه امام فرمود‌: دست تو را بخشیدم  ( تورا عفو کردم ) به دلیل سوره بقره ‌. اشعث در اعتراض آن حضرت گفت‌: آیا حدی از حدود الهی را تعطیل می‌کنی ؟ امام فرمود: تو چه دانی ؟ ( درک نمی‌کنی ؟) هر گاه جرم با شهادت شهود ثابت شود‌، امام نمی‌تواند مجرم را عفو کند ؛ ولی اگر جرم مرد با اقرارش ثابت شده باشد‌، با امام است که او را عفو نماید یا دست او را قطع نماید‌. »

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:02:00 ب.ظ ]




در آیات و روایات شریفه برای توبه ارکانی برشمرده  شده است که بعضی درونی و مربوط به شخص تائب  وبعضی بیرونی است  ارکان مربوط به شخص تائب  را ندامت و پشیمانی قلبی , استغفار زبانی و تصمیم بر عدم بازگشت به گناه بر شمرده اند  و عمل با اعضا  وجوارح انجام عمل  صالح  وادای حقوق مردم را نیز  ارکان بیرونی توبه دانسته اند. خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید‌: « فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح یتوب علیه  » همچنین خداوند تبارک وتعالی  در آیه ۵۴ سوره انعام می‌فر ماید‌: « انه من عمل منکم سو بجهاله ثم تاب من بعد و اصلح فانه غفور رحیم » که اصلاح را بعد از توبه  موجب غفران الهی دانسته است  همچنین آیه دیگری غفران الهی را شامل کسانی دانسته

 

 

است  که توبه کرده و ایمان آورد و سپس عمل صالح انجام دهد‌.

در این زمینه روایات وارده پیامبر  اکرم (ص)  و ائمه طاهرین علیهم السلام  بصورت روشنتری به بیان ارکان  و شرایط توبه  می‌پردازد و به تفصیل آن را بیان می‌کند‌. پیامبر اکرم (ص)  می‌فرماید‌: ( توبه کننده باید اثر توبه را آشکار کند که در غیر این صورت تائب نخواهد بود ). این آثار عبارتند از‌:

۱ –  راضی ساختن دشمن و کسانی که با آنها در حال نزاع و درگیری باشد‌.

۲ – اعاده نمازهای فوت شده‌.

۳ – تواضع بین مردم‌.

۴ – دوری از شهوات‌.

۵ –  روزه گرفتن‌.

به نظر می‌رسد چهار مورد ذکر شده در حدیث شریف مصادیق اصلاح  عمل باشد که به کرات و آ یات  شریفه  از  شرا ئط  پذیرش توبه و صحت آن شمرده شده است همچنین امیر المؤ منین علیه السلام در بیان حکیمانه اش می‌فرماید‌: التوبه علی اربعه دعائم‌: ندم بالقلب و استغفار  باللسا و عمل بالجوارح و عزم علی ان لا یعود ‌. در این سخن شریف بصورت روشن دعائم و ارکان و ستونهای توبه از  سوی امیر المومنین علیه السلام  مشخص می‌شود که ارکان درونی  و بیرونی را در بر می‌گیرد که قبلاً به آنها اشاره شد‌.[۱]

در روایت شریفه دیگر امیر المؤمنین بجای عمل بالجوارح  عبارت ترک الجوارح را بکار می‌برد  که کنایه از دوری  از شهوات  وترک محرمات و منهیات  وهر آنچه سبب بازگشت به گناه میشود ؛ میباشد در روایت دیگری امیرالمؤمنین استغفار را از درجه علیین دانسته و برای آن ۶ مرحله بر می‌شمارد ‌.[۲]

۱ – پشیمانی بر گذشته‌.

۲ – تصمیم همیشگی بر عدم بازگشت به گناهان‌.

۳ –  ادای حق مردم‌.

۴ – ادای فرائض و واجبات فوت شده‌.

۵ – گوشتهایی که از گناه روئیده است به حزن و اندوه آب کند بگونه ای که پوست به استخوان بچسبد و دگر بار گوشت در بین آنها بروید‌.

۶ – همچنانکه حلاوت وشیرینی ( کاذب ) معصیت و گناه را به تنش چشاند , همانگونه نیز الم وسختی طاعت را بر تنش بچشاند در این هنگام  می‌توانی بگوئی‌: استغفر الله‌.

 

موارد شش گانه فوق ارکان یک توبه واقعی است که تا عمق جان و روح گناهکار و مجرم رسوخ پیدا می‌کند واز  او انسانی  صالح و پاک و شایسته و مخدوم جامعه درست می‌کند و اثر ظاهری بیرونی آن نیز نزد همگان آشکار می‌شود واین تحول باطنی تنها مرهون احیاگر توبه در اسلام است که بصورت کمرنگ در بعضی از مکاتب حقوقی بشری نیز دیده می‌شود و پر واضح است که بین آن دو  تفاوتهای فاحشی وجود دارد که مجال بررسی آن در این مقال نیست‌.

همچنانکه در سطور بالایی گذشت یکی از ارکان توبه ادای حقوق مخلوقین ومردم  از سوی توبه کار‌.آیه شریفه  قرآن می‌فرماید‌: وان تبتم فلکم روؤس امور الکم , و نیز از ابی جعفر علیه السلام نقل شده است که بزرگی از قبیله نخع نزد ایشان رفته  وعرض کرد  زمان حجاج تاکنون والی بوده ام آیا راه توبه ای برای من است ؟ حضرت ساکت شد‌. دیگر بار سؤال خود را تکرار کرد که حضرت فرمود‌: خیر , مگر اینکه حق تمام حقداران را به آنها برسانی‌.

فیض کاشانی در محجه البیضا پیرامون ارکان و شرائط توبه چنین میگوید‌: توبه دارای چهار شرط است‌:[۳]

۱ – حقوق مردم را که به ناحق ضایع کرده  است چه مالی وچه جانی  به آنان برگرداند همانطور که مولا علی علیه السلام  می‌فرماید‌: ( ان تودی الی المخلوقین حقوقهم )‌.

۲ – واجباتی را که ترک کرده است قضا نماید علی علیه السلام می‌فرماید‌: ( الرابع ان تعمد الی کل فریضه ضعیتها  تودی حقها )‌.

۳ – با ریاضت خوردن واندوه چشانیدن درد والم  طاعت , آثار لذت  معصیت را از بین ببرد به فرموده علی علیه السلام ( ان تذیق الجسم الم الطاعه  ما اذقته حلاوه المعصیه )‌.

۴ – با رضایت وحزن واندوه باید تمام گوشتهای بدنت را آب کنی تا گوشت جدیدی در بدنت پیدا شود و به قول علی علیه السلام‌: ( الخامس ان تعمد الی اللحم نبت علی السحت فتذیبه بالاحزان حتی تلصق  الجلد بالعضم و ینشا بینهما الحم الجدید )‌.

خوا جه عبدالله انصاری این چنین می‌گوید‌: توبه نشان راه است – اول پشیمانی در دل است سپس عذر بر زبان ,  پس بریدن از بدی  وبدان ؟ خبر آید که هر که توبه کند‌…. شرط توبه آن است که از همه موجودات دل بر گیرد  وروی در حق آرد ,  خون وگوشت که بر هفت اندام دارد  به ریاضت فرو گذارد‌… ) وهم او در منازل السایرین می‌فرماید  شرایط توبه سه چیز است‌:

۱ –  ندامت و پشیمانی‌.

۲ –  اعتذار و پوزشخداهی ‌.

۳ –  اقلاع و برکندن‌.

شرایط توبه بر  دو گونه است‌:

۱ – شرایط قبول توبه‌.

۲ – شرایط کمال توبه‌.

شرایط قبول توبه دو چیز است‌. حضرت امام  – قدس سره – در این خصوص همان حدیث شریف نهج البلاغه  را دلیل و گواه  خود قرار می‌دهند‌.

” ۱- رد حقوق مخلوق  ” توضیح اینکه مجرد اظهار توبه و ندامت کافی نیست بلکه افزون برآن باید حقوق  مردم را تا آنجا که در توان او است فوراً به آنان باز گرداند  در غیر این صورت  تصمیم بگیرد در اولین فرصت وزمان  ممکن حقوق آنان را اداء  کند‌.  مولا علی می‌فرماید‌:

….” الثالث ان تودی الی المخلوقین حقوقهم حتی تلقی ا لله سبحانه املس لیس علیک تبعه‌.”[۴]

“سوم‌، ( از امور توبه ) ادا کنی به سوی مخلوقین  حقوق آنها را تا ملاقات کنی خدای سبحان را پاکیزه نبوده باشد  بر تو دنباله ای‌.”

” ۲ – رد حقوق خالق ” آن دسته از وظایفی را ترک کرده است و حق ا لله است از قبیل نماز و روزه  و‌…. قضاء نماید و اگر قضای همه آنها ممکن نیست به مقداری که در توان دارد‌، اقدام کند‌.

علی علیه السلام در این باره می‌فرماید:

” الرابع ان تعمد الی کل فریضه علیک ضعیتها فتودی حقها‌.”[۵]

” چهارم‌،  آنکه روی آری به سوی هر فریضه ای که بر تو است‌، که ضایع کردی آن را  پس ادا کنی حق آن را “.

امام راحل – قدس سره – ضمن بیان این دو شرط روی نکته خاصی بسیار تأکید می‌کنند و آن اینکه  مبادا گناهکار به دلیل این دو شرط گمان کند که توبه بسیار دشوار است و از این رو از آن سر باز زند و یکسره ترک آن کند  بلکه هر مقدار در توان اوست  وبا حال او  مناسب است  همان مطلوب ومرغوب است‌.” پس نباید سختی راه انسان را از  اصل مقصد باز دارد‌.”

شرایط کمال توبه نیز دو امر است؛ امام راحل در طلایه سخن  به مبنا واساس آن اشاراتی پر معنا دارند‌، ایشان

می‌نویسد:

…” بدان که هر یک از منازل سالکان  مراتبی است که به حسب حالات قلوب آنها فرق می‌کند‌، شخص تائب اکر بخواهد به مرتبه کمال نایل شود باید تدارک حظوظ را نیز بکند‌.”…[۶]

مقصود آن بزرگوار این است که  توبه رجوع به فطرت نخستین است و بدیهی است این رجوع در  صورتی  کامل می‌شود که همه آثار ظلمت و طبیعت گناه زایل شود  وگرنه چنان حالت اولیه  خود به نور فطرت روشن نمی‌گردد به بیانی دیگر‌: توبه کامل آن است که آتش ندامت آنچنان شعله ای بر جان افکند که همه آثار گناه را در تمامی‌ابعاد بسوزاند و دگرگونی  و انقلاب درونی کامل عیار باشد‌. واین مهم زمانی  رخ می‌دهد که اولاً: گوشتی که از گناه بر بدن انسان روییده است با ریاضتها  و سختیهای شرعی ذوب شود و ثانیاً‌: نفس از برخی گناهان لذتهایی برده

وآن لذتها آثاری بر آن داشته است باید آنچنان  رنج وسختی فرمانبرداری از خداوند را به آن بچشاند که آن آثار از بین برود‌. امام راحل – قدس سره – در اینجا نیز سخنی نو دارد ؛ یعنی تفسیری جدید از این فقره  از کلام  مولا علی علیه السلام  ارئه می‌دهد‌.

معمولاً عالمان اخلاق در این شرط کمال توبه را بدینگونه توضیح داده اند  که برای کمال توبه شخص تایب ؛ باید در برابر هر لذتی که نفس از معصیت برده است درد ورنج طاعتی از طاعت الهی را به او بچشاند‌. اما امام راحل این  ظاهر را در نور دیده است  وبا تأمل در معنای توبه و روایات بر این نظر است که مقصود امام علی – علیه السلام –  این است که تایب می‌بایست  با این حرکت آثار گناه را از جهت حظوظ جبران کند توضیح اینکه همانطور که ترک واجبات – مانند ترک نماز وروزه و‌…-  اثر ویرانگری بر نفس دارد و بعد معنوی آن را ضعیف می‌کند از این رو تایب باید با قضای آنها این ضعف را جبران واین اثر را بر طرف سازد‌، انجام گناه و لذتهایی که نفس از آن برده است نیز اثر مخربی دارد و آن اینکه این لذتها  بعد مادی و معنوی را تقویت می‌کند که با چشانیدن رنج و

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:01:00 ب.ظ ]




در تفسیر این آیه قصه ها و سرگذشتها به آینه ای تعبیر شده که انسانهای صاحب اندیشه می‌توانند عوامل پیروزی و شکست‌،خوشبختی و بدبختی سربلندی و ذلت و تجربیات اقوام پیشین را در آن ببینند آینه ای که مشاهده آن‌،عمر کوتاه مدت هر انسانی را به اندازه عمر تمام بشریت طولانی می‌کند‌.[۱]
بشر مردی عیاش و دائم الخمر بود‌،شب را به آواز و ترانه و رقص به زور می‌آورد روزی اما کاظم (ع) از آنجا عبور می‌کرد که صدای آواز و رقص بگوش حضرت رسید در آن هنگام کنیزی از خانه بیرون شد حضرت به او فرمود‌: بگو ببینم صاحب این خانه مردی آزاد است یا بنده کنیز گفت‌: آزاد است‌. حضرت فرمود‌: باید هم چنین باشد اگر بنده بود از مولایش ترس داشت و هر گز گرد چنین کارهای زشتی نمی‌گشت امام (ع) بعد از این جملات راه خود را پیش گرفت و کنیز هم بخانه برگشت بشر بر سر سفره شراب نشسته بود‌،از کنیز علت دیر آمدن را سؤال کرد کنیز جریان ملاقات خود با امام (ع) را نقل کرد‌.بشر به مجرد شنیدن آن جملات پای برهنه به بیرون دوید تا به امام (ع) رسید و با گریه و زاری و اظهار ندامت به وسیله امام (ع) به این فیض عظیم (توبه) نایل گشت و از آن به بعد به بشر حافی معروف شد یعنی بشر پابرهنه چون با حال پابرهنگی به فیض توبه رسیده بود‌.

 

از آثار توبه بشر نوشته اند که وی در آن زمان که با پای برهنه در بغداد سیر می‌نمود هیچ چارپایی در کوچه و بازارسرگین نینداخت تا اینکه پاهای بشر آلوده نشود. پس از سی سال که از توبه بشر گذشت روزی شخصی در یکی از کوچه بغداد سرگین اسب مشاهده کرد‌.

بی اختیار فریاد زد‌: ای مردم آگاه باشید که بشر از دنیا رفته است همینکه مردم جستجو کردند دیدند وی جان سپرده است‌.از کسی که خبر فوت بشر را داده بود سؤال کردند از چه راه بر فوت بشر اطلاع یافتی ؟ گفت‌: تا وقتی که بشر بن حارث بر مرکب زندگی استوار بود هیچ چارپایی به احترامش در کوچه و بازار سرگین نمی‌انداخت ولی امروز که سرگین اسب مشاهده کردم از این رو دانستم بشر به رحمت ایزدی پیوسته است‌.[۲]

 

در کتاب تفسیر نمونه این واقعه عجیب و بی سابقه در ذیل آیه ۵۴ از سوره بقره بدین گونه بیان شده که‌: موسی بعد از بازگشت از کوه طور مشاهده می‌کند جمعیتی از بنی اسرائیل گوساله سامری را به عنوان معبود خویش می‌پرستید لذا سخت ناراحت شده و به قوم خویش خطاب می‌کند که در اثر پرستش گوساله به خود ظلم کرده و می‌بایست توبه نمایند‌. آن هم توبه ای مخصوص که شمشیر را بدست گیرند و یکدیگر را بکشند !…

در اینجا بایست تصمیم گرفته شده و شدت عملی به خرج داده شود و تنها با اجرای صیغه توبه بر زبان نباید قناعت گردد‌،لذا دستور شدیدی از طرف خداوند صادر شد و ضمن دستور توبه و بازگشت به توحید‌،فرمان اعدام جمعی از گناهکاران صادر گردید‌.

اما این فرمان به نحو خاصی می‌بایست اجرا شود‌،یعنی خود آنها باید شمشیر بدست گرفته و یکدیگر را اعدام نمایند‌. در شب تاریکی موسی ( ع) دستور داد غسل نموده کفن بپوشند و صف کشیده و جمعی از گناهکاران بدست خودشان اعدام شوند‌.

ولی در اینجا یک سؤال پیش می‌آید که چرا خداوند دستور چنین توبه مشکلی را داد ؟در صورتی که

 

می‌توانست بدون خونریزی توبه آنان را قبول فرماید‌.

پاسخ روشن است زیرا مسئله انحراف از اصل توحید و گرایش به بت پرستی مسئله ساده ای نبود که به این آسانی قابل گذشت باشد‌،آن هم بعد از مشاهده آن همه دلایل حسی و معجزات روشنی که به هنگام نجات بنی اسرائیل نشان دادهشد که جای هچگونه ابهامی‌باقی نمی‌گذاشت‌.

لذا باید شدت عمل به خرج داده شود بطوری که در طی قرون و اعصار آثار آن در خود آنها و اقوام آینده باقی بماند‌. تا خود آنها و آیندگان برای همیشه چنین افکاری را از سر بدر کنند‌.[۳]

در المیزان مرحوم علامه طباطبایی ذیل آیه ۱۳۵ سوره آل عمران [۴] آمده‌: «این آیه شریفه دربارۀ بهلول نباش نازل شده است‌.»[۵]که ما چگونگی ماجرا را به نقل از کتاب منازل الاخره بیان می‌نمائیم‌:

«شیخ صدوق روایت کرده‌،روزی معاذبن جبل جوانی را که گریان بود به رسول خدا (ص) معرفی‌، حضرت علت گریه را جویا شده جوان عرض می کند‌:‌………….هفت سال بود که قبرها را می‌شکافم و کفن مرده ها را می‌دزدیدم‌،پس دختری از انصار مرد‌، او را دفن کردند چون شب شد رفتم قبر را شکافته کفنش را برداشتم و او را کنار قبر عریان گذاشتم‌. در این حال شیطان مرا وسوسه کرد تا اینکه با او وطی کردم و برگشتم ناگاه صدایی از پشت سر خود شنیدم که می‌گفت‌: ای جوان وای برتو از حاکم روز قیامت‌،روزی که من و توبه مخاصمه نزد او بایستیم‌،که مرا چنین عریان گذاشتی از قبرم بدر آوردی و کفنم را دزدیدی و مرا گذاشتی که با جنابت محشور شوم‌،پس وای بر تو از آتش جهنم‌. سپس جوان عرض کردم من با این اعمال گمان ندارم بوی بهشت بشنوم هرگز‌. حضرت فرمود‌: دور شو ای فاسق که می‌ترسم به آتش تو بسوزم چه بسیار نزدیکی تو به جهنم‌. جوان بیرون شد در حالی که فریاد می‌زد‌: پروردگارا این بنده تو بهلول است که در خدمت تو ایستاده‌،تو مرا می‌شناسی و گناه مرا می‌دانی خداوندا پشیمان شدم و به نزد پیغمبرت رفتم و اظهار توبه کردم‌،مرا دور کرد‌،پس سؤال می‌کنم از تو به حق نامهای بزرگوارت که مرا ناامید نگردانی و از رحمت خود مایوس نکنی‌. تا چهل شبانه روز این را می‌گفت و می‌گریست تا خداوند آیه مذکور را بر قبولی توبه او فرستاد‌. سپس پیامبر باتفاق اصحاب به نزد او رفت و فرمود‌: ای بهلول‌، بشارت با تو را که آزاد کرده خدایی از آتش جهنم‌. سپس به صحابه فرمود‌: تدارک کنید گناهان را چنانچه بهلول کرد و آیه را بر او خواند و او را به بهشت بشارت فرمود.»[۶]

حال سوالی که ممکن است به ذهن متبادر شود این است که چرا رسول خدا (ص) که رحمت للعالمین است بهلول را از خود راند و او را بیرون کرد ؟

جواب سوال در کتاب رساله لقاء الله چنین بیان شده است‌:

«سر راندن رسول خدا (ص) جوان را آن بود که حضرت دید وضع روحی وی خیلی وخیم است و انقلاب درونی شدیدی لازم دارد تا بتواند حال او را اصلاح کند و این چنین انقلاب جز با نومیدی از خلق حتی رسول الله (ص) و انقطاع تام و کلی الی الله صورت پذیر نیست لذا به حکم رحمت للعالمین بودن او را نزد خویش براند تا از خلقتش بریده و به خدایش پیوند دهد‌.»[۷]

«شیخ الاسلام احمد جام – عارف معروف – در جوانی تن پرور‌،عشرت طلب و باده خوار بود‌. او دوستانی داشت که هر شب در خانه یکی گرد می‌آمدند‌، مجلسی می‌آراستند و تا دمیدن صبح به شراب خواری مشغول می‌شدند‌.

هر دو ماه نوبت به یکی می‌رسید‌، اتفاقاً روزی که فردایش نوبت احمد جام بود‌،ناگهان دلش به نور معروف روشن شد و تائب گشت اما چون بیم کرد در آن روز به یارانش بگوید که توبه کرده است‌،گمان می‌کنند که به این بهانه می‌خواهد از میزبانی فرار کند‌،فلذا چنان که رسمشان بود‌،همه گونه خوردنی فراهم آورد و چند مشک کوچک شراب آماده ساخت‌.

چون یارانش به نشاط نشستند‌،سر مشک را باز کردند‌،به جای شراب شربت به پیمانه می‌ریخت‌. همه در شگفت ماندند‌. احمد جام ناچار راز خود را برایشان افشا کرد و گفت‌: من دیروز تائب شده ام اما برای اینکه مرا به گریز از میزبانی متهم نکنید‌، از همان شراب که همیشه می‌خوردیم مشک ها را پر نمودم و خواست خداست که به شربت مبدل شده است‌. جمله یاران باده خوارش در اندیشه شدند و بعد از مدتی همگی توبه نموده و به راه خدا رفتند‌.»[۸]

[۱]‌. ر. ک  به نفسیر نمونه فج۱۰‌،ص ۱۰۰، ناصر مکارم شیرازی و همکاران‌،ناشر دارالکتب الاسلامیه تهران‌،۱۳۷۹

[۲]‌. مرتضوی لنگرودی‌،سید محمد مهدی‌،داستان پشیمان شدگان انتشارات علامه قم‌،بی تا‌،صص ۱۳۶تا ۱۳۹ بالخیص

[۳]‌. مکارم شیرازی‌،ناصر‌،تفسیر نمونهه ج اول‌،ناشر دارلکتب الاسلامیه‌،۱۳۶۵ ص ۲۲۵ با تلخیص

[۴]‌. و الذین اذا فعلو فاحشه الخ‌.. و کسانی که هر گاه کار زشتی مرتکب شوند و یا ظلمی‌بخود کنند خدا را به یاد آورند و استغفار کنند که جز خدا هیچ کس نمی‌تواند را بیامرزد (پس آنان ) اصرار بر کار زشت نکنند در حالی که زشتی گاه را می‌دانند‌.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:01:00 ب.ظ ]




بند اول ) اهمیت توبه
در قرآن توبه از اهمیت زیادی برخوردار می‌باشد و در آیات متعددی از آن سخن به میان آمده است‌. به طوری که «واژه توبه و مشتقات آن نود و دوبار و کلمه استغفار و مشتقات آن چهل و پنج مرتبه ذکر شده است و در آیات متعدد دیگری نیز بدون ذکر این واژه ها به این مسئله اشاره شده است‌.»[۱]

 

این اهمیت زمانی به اوج خود می‌رسد که سوره ای از قرآن نیز به این نام مزین می‌گردد‌.

در خصوص علت نامگذاری این سوره بنام توبه چنین بیان شده است که‌:

«اولاً‌: کلمه توبه در این سوره با اشتقاقات مختلف هفده بار بکار رفته است و شانزده آیه توبه وجود دارد‌.

ثانیاً‌: دو جریان مهم پذیرفته شدن توبه یاران رسول خدا (ص) بیان شده است که در سال نهم هجری در حضور پیامبر (ص) در جنگ تبوک شرکت کرده بودند ولی در بحبوحۀ جنگ‌،تزلزل و قصد انصراف جنگ در دل بعضی از آنها خطور کرد سپس از این قصد و عمل منصرف شده و توبه کردند خداوند هم توبه آنها را پذیرفت و این مژده را با آیه لقد تاب الله النبی و المها جرین  الانصار‌…..به آنها ابلاغ فرمود.

دومی‌در آیه ۱۱۸ جریان پذریرفته شدن توبه سه نفر از مسلمانان که به بهانه واهی و شرکت در جنگ تبوک تخلف ورزیده و اینعمل باعث شد که همه افراد مدینه حتی همسر و فرزندانشان با آنها قطع رابطه کرده و آنها را در محاصره سیاسی و اجتماعی قرار دادند بطوری که زندگی برایشان تنگ گردید بدین جهت روی به درگاه خدا آورده و با توسل به رسول خدا (ص) توبه نموده و پس از گذشت پنجاه روز پذیرش توبه آنها با آیه ۱۱۸ و علی الثلاثه الذین خلفوا‌….به آنها بشارت داده شد‌.»[۲]

 

علاوه بر این دو مورد‌،موارد دیگری درباره آمرزش گناهان مومنان و پذیرفته شدن توبه آنان در این سوره آمده است بعلت رعایت اختصار از ذکر بقیه موارد خودداری می‌شود‌.

در اهمیت توبه همین بس که آغاز زندگی اولین پیامبر الهی حضرت آدم (ع) در روی زمین با توبه شروع [۳] و آخرین سوره ای هم که پیامبر اکرم (ص) نازل می‌شود آن حضرت را دعوت به استغفار و توبه می کند‌.[۴]

حال با توجه به مطالب گفته شده ابعاد توبه در قرآن را بررسی و ذکر می‌نمائیم‌.

بند دوم ) ابعاد مختلف توبه

خداوند در قرآن توبه را باب رحمت قرار داده و پیوسته از فضل خویش این باب را بروی بندگان مفتوح نگه داشته است‌. تا بدینوسیله افراد بشر در اثر ارتکاب گناه دچار یأس ونومیدی نشده و همیشه این باب را در برابر خود مشاهده و به نجات و خلاص شدن از معاصی امیدوار گردند‌.

با نگرش و تدقیق در آیات قرآن ابعادی از قبیل‌:

توبه آدم (ع) (بقره ۳۶) توبه افراد بی ایمان هنگام مشاهده مرگ (آل عمران ۸۹)‌. توبه کسی که مرتکب قتل خطئی شده است (نساء ۹۱) توسل در توبه (نساء ۶۱) توبه محارب و سارق (مائده آیات ۳۳-۳۸) توبه حضرت موسی (ع) بعلت درخواست دیدن خداوند با چشم (اعراف ۱۴۳)‌،توبه به عمل بد (مائده ۱۵۲) توبه نسبت به عملی که از روی نادانی صورت گرفته (انعام ۵۴)‌، توبه مشرک (توبه۲) توبه

 

خداو بازگشت بسوی بنده (توبه ۱۴)‌،توبه فرار از جنگ حنین (توبه ۲۷) توبه تخلف از جنگ تبوک (توبه ۱۱۸)‌. دعوت زلیخای مصری به توبه توسط همسرش عزیز مصر (یوسف ۲۸)‌، توبه منافق (احزاب ۲۴) ‌. توبه و ناامیدنشدن از رحمت حق (زمر آیات ۱۶-۵۳-۵۴) توبه پذیری خداوند (مومن ۳) بخشش گناهان توبه کننده (مومن ۸). توبه هنگام مشاهده مرگ و عدم پذیرش آن (مومن آیات ۸۵-۸۴) توبه پذیری خداوند (شوری ۲۵)‌، توبه از غیبت (حجرات ۱۰-۱۱)توبه افشاء سر (تحریم ۱۴)‌، توبه نصوح (تحریم ۸) توبه زناکار (نور ۳۰)‌. توبه سبب اصلاح امور دنیا (نوح ۱۰-  ۱۲ )‌،توبه بعنوان تبدیل کننده گناه به حسنه (فرقان ۷۰) و….. که سبب طرح مسئله توبه گردیده اند به وضوح روشن می‌شود‌.

علیرغم ابعاد متنوع و مختلف مذکور‌،نقطه قابل توجه بین همه آنها بحث پذیرش توبه است که از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار می‌باشد‌. زیرا تمام ارزش و جایگاه والایی که برای توبه ذکر شده در گرو قبولی آن می‌باشد‌.و چنانچه توبه ای مورد قبول واقع نشود هیچ ارزشی برای آن منظور نمی‌شود و در واقع می‌توان گفت توبه ای صورت نگرفته است لذا بحث پذیرش توبه را از نظر قرآن مطرح و آن را مورد بررسی قرار می‌دهیم‌.

بند سوم ) پذیرش توبه

در رابطه با پذیرش توبه عمده سوالاتی که مطرح شود این است که‌: ۱- اصولاً آیا توبه پذیرفته می‌شود یا خیر؟ و ۲- در صورت پذیرفته شدن‌،فرصت آن تا چه موقع می‌باشد ۳- آیا توبه ی هست که پذیرفته نشود ؟

در این زمینه آیات قرآن و روایات وارده از سوی معصومین علیهما السلام روشنگر و مبین هر سه سؤال می‌باشند که به بررسی و شرح آنها می‌پردازیم‌.

در پاسخ به سؤال اول (قبول توبه ) خداوند متعال در قرآن می‌فرماید‌: «الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبه عن عباده »[۵] یعنی آیا نمی‌دانند این خداوند است کهتوبه بندگان را می‌پذیرد ؟ از این آیه می‌توان استفاده کرد که اولاً مقام پذیرش توبه صرفاً مختص ذات باریتعالی است و توبه پذیر تنها خداوند می‌باشد‌.در ثانی همان طور که خداوند امر به توبه فرموده و همه بندگان را دعوت به این مهم نموده‌،خود نیز از روی لطف وکرم پذیرش و قبول آن را ضمانت کرده است و در واقع هر توبه صحیحی را می‌پذیرد‌.

نزدیک همین معنی‌،خداوند در آیه دیگری می‌فرماید‌:

«و هو الذی یقبل التوبه عن عباده و یعفوا عن سیئات »[۶] یعنی اوست خدایی که توبه بندگان را می‌پذیرد و گناهان را می‌بخشد‌.

علاوه بر پذیرش توبه ازاین آیهاستفاده می‌شود که به محض قبول توبه از سوی خداوند گناهان فرد نیز بخشیده می‌شود‌.

قریب به همین مضمون در آیه شریفه دیگر آمده است‌:

«الا من تاب و آمن و عمل صالحاً فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات»[۷] یعنی مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و با ایمان به خدا عمل صالح بجا آورند پس خداوند گناهان آنها را تبدیل به ثواب گرداند‌.

از این آیه می‌توان چنین استنباط کرد که توبه نه تنها موجب محو گناهان می‌شود بلکه چهرۀ عمل را نیز تغییر داده و سیئات و گناهان را تبدیل به حسنات و نیکی می‌کند‌.

یه دیگر سخن می‌توان بیان داشت که در این مرحله خداوند لطف و منتش را نسبت به فرد تائب تمام و کمال می‌گرداند‌.

در واقع چنین توبه کننده ای است که خداوند دست لطف و مرحمت خود را برسرش کشیده و گناهانش را می‌آمرزد و اورا مقدم بر پاکیزگان می‌داند‌.

در کتاب اخلاق و خود سازی در ذیل آیه مبارکه «ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین»[۸]می‌خوانیم‌:

«خداوند در این آیه توابین را بر متطهذین مقدم آورده است‌. پروردگار عالم گنهکاری را که خدا را بخواند به اندازه ای دوست دارد که از جانب خداوند خطاب می‌شود‌: یا رسول الله بعد از آنکه سلام مرا له به او رساندی بگو بر خود واجب کرده ام که تو را بپذیرم‌،اگر توبه کنی علاوه بر اینکه می‌پذیرم دست عنایت و رحیمتم هم بر سر توست و با نوازش و تلطف تو را می‌پذیرم‌.»[۹]

توبه واقعی بقدری نزد خداوند محبوب و با ارزش است که خداوند بندگان گنهکار و عاصی را مژده و بشارت به عفو و بخشش گناهان اعم از صغیره و کبیره نموده و آنان را از یأس و نومیدی نهی می کند‌.

در این رابطه در قرآن می‌خوانیم‌: «قل یا عبادی الذین اسرفوا عَلی انفسهم لا تفنظو من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعاً انه هُو الغفور الرحیم »[۱۰]

یعنی (ای رسول رحمت) بدان بنده گانم که (بعصیان ) اسراف بر نفس خود کردند بگو از رحمت خدا ناامید می‌باشید البته خداوند همه گناهان را (چون توبه کنید ) خواهد بخشید که او را خدایی بسیار آمرزنده و مهربان است‌.

در تفسیر منهاج الصادقین در ذیل این آیه چنین آمده است‌: «در این آیه شریفه چند لطیفه وجود دارد یکی اینکه فرمود «یا عبادی » که متضمن لطف خطاب است ونفرمود «یا ایها العُصاه» یعنی ای گناهکاران‌،دیگر اینکه فرمود «اسرفوا » که باز مشتمل بر رفق در خطاب است و نفرمود «اصطئوا» که این خود ارزش بسیار بالایی دارد که مثل پدری انسانی را خطاب می‌کند تا اینکه بهعمق گناه پی ببرد و توبه را مورد توجه قرار دهد‌.

سوم اینکه فرمود‌: «لا تقنطوا» که صریحاً دلالت بر نهی از نومیدی و حرام بودن یأس از آمرزش خداوند دارد‌،چهارم اینکه موکد فرمود آن را به جمله «ان الله یغفر الذنوب» که عمومیت دارد آمرزش خود را به تمامی‌گناهان‌،پنجم اینکه فرمود «جمیعاً»و آن را مخصوص به بعضی نکرد و ششم آنکه مجدداً تأکید بر «انه هو الغفور الرحیم » نمود‌.»[۱۱]

در پاسخ به سؤال دوم و سوم یعنی زمان پذیرش توبه و توبه ای که پذیرفته نمی‌شود باید گفت انسان تا در دنیا زندگی می‌کند و مرگ به وی روی نیاورده  مهلت برای توبه کردن دارد و تنها هنگامی‌که در چنگال مرگ گرفتار شد و هیچ امیدی به نجات نداشت و در واقع مرگ را مشاهده کرد‌،توبه مورد قبول نمی‌شود‌. در قرآن در آیات متعددی به این نکته صراحتاً اشاره شده که ذیلاً به بررسی و شرح تعدادی از آنها می‌پردازیم‌.

آیه شریفه قرآن در این زمینه می‌فرماید‌: «و لیست التوبه للّذین یعلمون السیئات حتی اذا حضراحداهم الموت قال انی تُبت الان و لا الذین یموتون و هم کفار‌.»[۱۲] یعنی کسی که به اعمال زشت تمام عمر اشتغال ورزد تا آنگاه که مشاهده مرگ کند در آن ساعات پشیمان شود و گوید اکنون توبه کردم‌،توبه چنین کسی پذیرفته نخواهد شد چنانکه هر کس به حال کفر بمیرد نیزتوبه اش قبول نشود‌.

از این آیه استفاده می‌شود که توبه صرفاً پشیمانی نیست و کسی که مرگ را به چشم خود می‌بیند و سپس توبه می کند توبه حقیقی نکرده بلکه فقط یک عمل ظاهری و تشریفاتی انجام داده است و علت عدم قبول توبه در ساعت معاینه را قرآن این چنین بیان می‌دارد‌:«فلمّا راَؤا بأسنا قالو امنا بالله وحده و کفرنا بما کنا مشرکین» یعنی همین که انتقام ما را دیدند در آن حال (از کفر و شرک پشیمان شده و می‌خواهند توبه کنند )گفتند ما بخدا ایمان آوردیم‌. و در آیه بعد قرآن اضافه می کند اما ایمانشان پس از دیدن مرگ و مشاهده عذاب ما به آنها سودی نبخشید‌.»[۱۳]

یا در سوره یونس آیات ۹۱-۹۰ خداوند درباره فرعون که هنگام مشاهده مرگ اظهار توبه نمود می‌فرماید‌:

«تا چون هنگام غرق او فرا رسید (آن زمان از کردار زشت خویش پشیمان شده ) گفت‌: اینک من ایمان آوردم و شهادت می‌دهم که حقاً جز آن کسی که بنی اسرائیل به ایمان آورده خدایی نیست و من هم تسلیم فرمان او هستم‌.

به اودر آن حال غرق خطاب شد که اکنون باید ایمان بیاوری در صورتی که پیش از این عمری به کفر و نافرمانی زیستی و از مردم بدکار بودی‌.»[۱۴]

البته این آیات با روایاتی که می‌گوید توبه تا آخرین نفس پذیرفته می‌شود منافاتی ندارد‌. زیرا منظور از آن روایات لحظاتی است که هنوز نشانه های قطعی مرگ را مشاهده نکرده و به اصطلاح دید برزخی پیدا نکرده اند

دسته دیگری که خداوند توبه آنان را نمی‌پذیرد کسانی هستند که بعد از ایمان کافر می‌شوند‌. در سوره آل عمران درباره این افراد سخن به میان آمده آنجا که می‌فرماید‌:

«همانا آنانکه بعد از ایمان کافر شدند و بر کفر خویش افزودند هرگز توبه آنها پذیرفته نخواهد شد و به حقیقت گمراهان هم آنان خواهند بود »[۱۵]

با توجه به مطالب فوق بنظر می‌رسد علت عدم پذیرش و قبول توبه افراد فوق الذکر این است که توبه آنها از روی آگاهی و اختیار صورت نگرفته و حقیقتاً پشیمان نشده اند بلکه در حالت اضطرار مجبور به اظهار توبه گردیده و توبه آنها انقلاب درونی و تحول واقعی نبوده و لق لقه زبانی بیش نیست و لذا چنانچه به آنها فرصت داده شود مجدداً به همان حالت و گناه اولیه رجعت می‌نمایند‌.در نهایت می‌توان چنین نتیجه گرفت‌: همان گونه که اعتراف واقرار متهم در حالت اظطرار از نظر شرع مسموع نبوده و مردود است لذا توبه چنین افرادی هم که در حالت اظطرار صورت گرفته ظاهری بوده و فاقد اعتبار می‌باشد و جان کلام اینکه مورد پذیرش و قبول قرار نخواهد گرفت‌.

بند چهارم ) احراز توبه

با عنایت به مطالب عنوان شده در خصوص پذیرش توبه‌،سؤالی که مطرح می‌شود این است که احراز توبه چگونه صورت می‌گیرد ؟ و آیا صرف اظهار توبه را می‌توان پذیرفت؟

در جواب باید گفت‌:از آنجا که توبه یک مسئله دورنی و باطنی است و تنها از طرف فرد تائب معلوم می‌شود‌،لذا صرف ادعای فرد مبنی بر توبه برای احراز آن کفایت می‌کند [۱۶]زیرا اولاً‌: نهاد توبه مبتنی بر تسامح است و اگر ادعای تائب پذیرفته نشود برقراری این نهاد کم رنگ و بیهوده خواهد بود‌. ثانیاً‌: طبق قائده الحدود تدرأ بالشبهات‌. با اندک تردیدی در وقوع توبه حد ساقط می‌گردد‌. نتیجه اینکه صرف اظهار توبه برای احراز آن کفایت می‌کند مگر اینکه دلیلی بر خلاف آن یافت شود و یقین به کذب وی باشد.

نکته قابل توجه این است که در قانون مجازات اسلامی‌هیچگونه اشاره ای به احراز توبه نشده است لذا پیشنهاد می‌شود‌: قانونگذار اسلامی‌با تدوین ماده ای مستقل مسئله احراز توبه را که از اهمیت ویژه ای برخوردار می‌باشد را در قانون پیش بینی نماید‌.

گفتار دوم‌: توبه در سنت

مادر این گفتار ابتدا ابعاد مختلف توبه از دیگاه معصومین (ع) را مطرح‌،سپس به ذکر مصادیقی از توبه کنندگان می‌پردازیم‌.

«سنت عبارت است از‌: قول‌،فعل یا تقریر معصوم (علیه السلام ) در امور دینی منظور از قول و فعل‌،گفتار و کردار و منظور از تقریر سکوت و رفتار تأئید آمیز معصوم است نسبت به فعل یا عقیده ای که در حضور وی صورت گرفته است‌.»[۱۷]

به تبعیت از قرآن مجید‌، توبه از دیدگاه پیامبر اکرم و ائمه معصومیین علیهما السلام از جایگاه والایی برخوردار می‌باشد‌. به طوری که این استوانه های محکم هدایت نه تنها مردم عصر و زمان خویش را دعوت به توبه می‌نمودند بلکه همواره خود نیز در حال توبه و انابه به پیشگاه خداوند بوده اند‌.

در کتاب ارزشمند نهج الفصاحه بیش از بیست و هشت حدیث از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و اله و سلم در رابطه با توبه عنوان شده است و همچنین در کتاب شریف نهج البلاغه کتب روایی دیگر احادیث زیادی در باب توبه و ابعاد مختلف آن نقل شده که بهذکر تعدادی از آنها می‌پردازیم‌.

بند اول )ابعاد مختلف توبه از دیدگاه معصومین (ع)‌:

پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید‌: «از خدا بخشش بخواهید زیرا من هر روز صد بار از او بخشش می‌خواهم‌.»[۱۸]

حضرت امام صادق (ع) فرمود‌: «حضرت عیسی (ع) بر گروهی که می‌گریستند گذشت و فرمود‌: اینها بر چه می‌گریند ؟ کسی پاسخ داد بر گناهانشان گریه می‌کنند‌. عیسی (ع) فرمود‌: باید گناهان را کنار گذارند (توبه کنند ) تا بخشیده شوند‌.»[۱۹]

حضرت علی (ع) در باره ارزش توبهمی‌فرماید‌: «در شگفتم از کسی که می‌تواند استغفار کند و ناامید است.»[۲۰]

در این راستا اما باقر (ع) در روایتی به محمد بن مسلم فرمود‌:

«ای محمد‌،گناهان مومن که ازآن توبه کند برای او آمرزیده است و باید برای آیندۀ پس از توبه کار نیک کند‌،هر آینه بخدا سوگند این فضیلت نیست مگر برای اهل ایمان‌،عرض کردم‌: پس اگر بعد از توبه و استغفار از گناهان باز گناه کند و دوباره توبه کند (چگونه است ) ؟ فرمود‌: این محمد بن مسلم آیا باور داری که بنده مومن از گناهان خود پشیمان شود و از آن آمرزش خواهد و توبه کند و خداوند توبه اش را نپذیرد ؟

عرض کردم‌: اگر چند بار این کار را کرده‌،گناه می‌کند و سپس توبه کرده و از خدا آمرزش خواهد (این چگونه است )؟ فرمود‌: هر آنگاه که مؤمن به استغفار و توبه بازگردد‌،خداون نیز به آمرزش او بر می‌گردد و گناهانش را بیامرزد و بدرستی که خداوند آمرزنده و مهربان است توبه را می‌پذیرد و از کردارهای بد درگذرد‌،پس مبادار تو مومنان را از رحمت حق دور داری‌.»[۲۱]

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:00:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم