روش ها و آموزش ها - ترفندها و تکنیک های کاربردی


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


 



شخصیت

الف)برونگرایی: پژوهش طولی کاستا و مک‌کری و نوریس(به نقل از آرجایل، ۱۳۸۲) نتیجه‌ قابل توجهی به دست می‌دهد که برونگرایی بهترین پیش‌بینی کننده‌ شادمانی و درونگرایی بهترین پیش‌بینی کننده‌ عاطفه منفی و ناشادی است. آن ها دریافتند که برونگرایی می‌تواند شادکامی ۱۷ سال بعد افراد را پیش‌بینی کند. همبستگی برونگرایی با شادی آنقدر مسلم و قوی است که برخی صاحب‌نظران تعریف شادی را بدون در نظر گرفتن برونگرایی صحیح نمی‌دانند(به عنوان مثال، فرانسیس، لستر و فلیپ کالک[۲۷]، ۱۹۹۸). یافته های ۵ پرسش که به وسیله آرجایل و لو(۱۹۹۱، ۱۹۹۰)، دونالدسون، برینی و وارد[۲۸](۱۹۹۵)، فرانسیس، براون، لستر و فلیپ کالک(۱۹۹۸)، انجام گرفته نشان داده‌است که شادی به طرز مثبت با برونگرایی و به طرز منفی با روان‌رنجوری همبسته است.

دنیو و کوپر(۱۹۹۸) و آرجایل، مارتین و لو(۱۹۹۵) با انجام مطالعات مختلف همبستگی برونگرایی و شادی را به ترتیب ۲۲/۰ و ۴۵/۰ گزارش کرده‌اند.

ب)ثبات عاطفی یا هیجانی: ثبات هیجانی تعبیری است که هیلز و آرجایل(۲۰۰۱) هنگامی که در موارد پیش‌بینی کننده های شادی تحقیق می‌کردند، ارائه دادند. به عقیده آن ها ثبات هیجانی مهم‌ترین عامل مؤثر بر شادی می‌باشند. آنان در پژوهش خود ‌به این نتیجه رسیدند که افراد با ثبات دارای خصوصیاتی از قبیل آرامش، خونسردی و پرهیز از شکایت درباره‌ نگرانی‌ها یا اضطراب‌های شخصی می‌باشند. همچنین گزارش می‌کنند که ثبات عاطفی پیش‌بینی کننده‌ قوی رضایت از زندگی می‌باشد. سالیوان[۲۹](۲۰۰۲) نیز معتقد است ثبات عاطفی همراه با عزت‌نفس حقایق کلیدی بهداشت روان‌اند که هر کدام لازمه احساس عمومی رضایت و خشنودی از زندگی می‌باشند.

ج)توافق اجتماعی و وظیفه‌شناسی: این دو متغیر دارای همبستگی مثبت با شادمانی هستند. ولی سطح معناداری آن‌ ها کمتر از سطح معناداری دو عامل برونگرایی و روان‌رنجوری است. فارنهام و چنگ[۳۰](۱۹۹۷) در تحقیق خود دریافتند که همبستگی شادی با وظیفه‌شناسی ۳۱/۰ می‌باشد و چنین فرض می‌شود که ارتباط بین این دو متغیر با شادمانی ‌به این افراد دارای این صفات در محیط‌های خاص با پاداش مواجه می‌شوند یا نمی‌شوند بستگی دارد.

عزت‌نفس

عزت‌نفس یکی از عواملی است که بر میزان شادی افراد تأثیر زیادی دارد. وارت(۲۰۰۱) عزت‌نفس را از اساسی‌ترین عوامل شادی می‌داند و ویلسون[۳۱](۱۹۷۶) گزارش کرده‌است که عزت‌نفس یکی از مهم‌ترین پیش‌بینی کننده های شادی است. اهمیت عزت‌نفس در شادمانی به حدی است که برخی از صاحب‌نظران از جمله آرجایل(۲۰۰۱) آن را جزء جدایی‌ناپذیر شادی می‌دانند. به اعتقاد برخی از کارشناسان(مانند براون و مک‌گیل[۳۲]، ۱۹۸۹) هنگام وجود احساس ناراحتی و فقدان شادکامی عزت‌نفس افراد کاهش می‌یابد. به عبارت دیگر بین شادمانی و عزت‌نفس رابطه علی ‌متقابل[۳۳] وجود دارد. اما آرجایل و لو(۱۹۹۰) ضمن مخالفت با این نظر، معتقدند که شادمانی عزت‌نفس را افزایش می‌دهد، اما فقدان آن موجب کاهش عزت‌نفس نمی‌شود.

اعتقادات مذهبی

مایرز(۲۰۰۰) معتقد است ایمان مذهبی تأثیر زیادی بر میزان شادمانی دارد. ایمان مورد نظر مایرز، ایمانی است که حمایت اجتماعی، هدفمندی، احساس پذیرفته‌شدن و امیدواری را برای فرد به ارمغان می‌آورد. هیلز و آرجایل در این زمینه به مواردی از جمله احساس اتصال به معبودی بسیار قدرتمند و مقدس، عشق، برابری و احساس در جمع بودن اشاره می‌کنند. کالدور[۳۴](۱۹۹۴) معتقد است که افراد مذهبی نزدیک‌ترین دوستان خود را از میان افراد مذهبی انتخاب می‌کنند و علاوه بر داشتن احساس نزدیکی به خداوند، نسبت به مردم دید مثبتی دارند که همه این ها بر شادی آن‌ ها می‌افزاید.

سرمایه اجتماعی[۳۵]

یکی از مفاهیمی که در سال‌های اخیر وارد حوزه علوم اجتماعی و اقتصادی شده‌است مفهوم سرمایه‌ اجتماعی است. ریچاردز[۳۶](۲۰۰۰) سرمایه‌ اجتماعی یا همبستگی اجتماعی را چگونگی شبکه‌ روابط اجتماعی[۳۷]، دوستی‌ها، احساس کنترل شخصی و اعتقاد اجتماعی[۳۸] می‌داند. به عقیده او سرمایه‌ اجتماعی بیش از سرمایه‌ انسانی(سطح تحصیلات، درآمد، موقعیت اجتماعی فرد و …) بر میزان شادمانی افراد جامعه اثر می‌گذارد. پونتام و همکاران در پژوهش خود دریافتند که افردای که از نظر روابط اجتماعی مهارت بیشتری دارند و بهتر می‌توانند با مردم رابطه برقرار کنند، نسبت به افرادی که از نظر مالی غنی‌تر، ولی روابط اجتماعی مطلوبی ندارند، شادمان‌تر هستند. آن‌ ها معتقدند سرمایه‌ اجتماعی در واقع یک پیش‌بینی کننده‌ قوی برای تعیین میزان شادکامی افراد و کیفیت زندگی در اجتماع است، لذا برای افزایش سطح شادمانی مردم سرمایه‌گذاری در سرمایه‌ اجتماعی بسیار ارزشمند‌تر از سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی است(هوپکه[۳۹]، ۲۰۰۱).

فعالیت‌های اوقات فراغت

شادی‌آفرینی فعالیت‌های اوقات فراغت را با دو تئوری می‌توان توضیح داد. تئوری اول مربوط به انتخابگر بودن انسان است. از آنجا که فعالیت‌های اوقات فراغت، فعالیت‌هایی هستند که فرد با علاقه خود و با آزادی عمل درباره‌ آن‌ ها تصمیم‌گیری می‌کند؛ این‌گونه فعالیت‌ها حتی وقتی که فرد را از لحاظ جسمانی آزار می‌دهند نیز موجب شادمانی او می‌شوند. به عنوان مثال می‌توان به ورزش بوکس یا دوی ماراتن اشاره کرد(هیلز و آرجایل، ۱۹۹۸). تئوری دیگر که نشاط‌انگیزی فعالیت‌های اوقات فراغت را تبیین می‌کند، تئوری انگیزش اجتماعی است، زیرا تمام فعالیت‌های اوقات فراغت با وجود تنوع و تفاوت‌هایی که با هم دارند، به نحوی نیازهای اجتماعی را برآورده می‌سازند. به عنوان مثال شرکت در مسابقات ورزشی حمایت اعضای تیم و طرفداران آن‌ ها را به همراه دارد. بندورا(۱۹۷۷) علاوه بر حمایت اجتماعی، شادی‌بخش بودن اوقات فراغت را این‌گونه تفسیر می‌کند که وقتی افراد، ‌به این فعالیت‌ها می‌پردازند، در حال انجام کاری هستند که می‌توانند آن را به خوبی انجام دهند یا لااقل تصور می‌کنند که توانایی انجام آن را دارند، ‌بنابرین‏ سعی می‌کنند هرچه بیشتر ‌به این فعالیت‌ها بپردازند و نهایتاًً بر میزان شادمانی آن‌ ها افزوده می‌شود. یکی از فعالیت‌های اوقات فراغت ورزش است. به نظر بیدل و موتریه[۴۰](۱۹۹۱) ورزش علاوه بر کاهش افسردگی و اضطراب، عزت‌نفس فرد را تقویت می‌کند و نهایتاًً موجب افزایش شادی می‌شود.

وضعیت اقتصادی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 01:09:00 ب.ظ ]




نگرانی و تشویش

فرد کورو نگران است که مبادا مورد بی توجهی دیگران قرار گیرد . ‌به این سبب نمی ‌داند که کارها را چگونه انجام دهد و از خود می پرسد آیا تأثیر ذهنی خوبی بر دیگران گذاشته است یا خیر ؟ هم چنین ممکن است از این که دیگران نظر مثبتی نسبت به او نداشته باشند ، نگران باشد.

  • داشتن شخصیت انفعالی : چنین فردی تلفیق پذیر است و سخنان دیگران را خیلی زود می پذیرد ، عقاید و نظریات خود را بیشتر اوقات بر اساس عقاید و نظریات دیگران پی ریزی می‌کند و آرای خود را به راحتی تغییر می‌دهد.

تمایل به تنهایی کودک کمرو در کلاس و اماکن عمومی غالباً کنج خلوتی را انتخاب می‌کند و این ویژگی خصوصاًً در دانش آموزان کمرو مشهود است که غالباً در انتهای کلاس می نشینند. (ماهنامه رشد آموزش ابتدایی -۱۳۸۱ – ص۷۵)

انزواجوئی مثبت:

بدین سان که دیدیم گاهی ممکن است انزواجوئی در افراد باشد ولی با هدف مثبت مثلاً سرگرم انحام کاری باشند و در طریق خیر و نفع و مصلحتی گام بردارد . و یا در محیطی به دور از سر و صدا و ناراحتی به کار و تلاش سازنده ای اشتغال ورزد .

طبیعی است اگر کودک یا نوجوانی قصد داشته و بخواهد برای زندگی تحصیلی سرو سامانی را فکر کرده و یا در طریق خیر و سعادتی اقدام کند ناگزیر است از جمع کناره گیری گرفته و در گوشه ای سرگرم گردد . می‌خواهیم بگوئیم هر آنگاه که طفل را بدو راز جمع و در گوشه ای دیدیم چنان تصوری برای ما پدید نیاید .

در عین حال کسانی هم هستند که بیمارند و یا به علل احساس گناه همواره در کار تنبیه ‌‌خویشند و یا خویش را مستحق عذاب می دانند و بدین خاطر سر از عزلت و انزوا در می آورند.

۲-۲-۵-ریشه و علل کمرویی :

اینکه چه علت یا عللی سبب بروز این حالت در افراد است باید گفت انزواجوئی را علت واحد نیست . گاهی دو یا چند عامل دست به دست هم داده و موجبات آن را در فردی فراهم می آورند . ما را در این بحث ادعای آن نیست که همه جوانب و علل را در نظر داریم آنچه بیان می شود شامل بخشی از علل آن هم را رعایت اختصار است .

اما آن علل :

الف – علل شخصی : در این زمینه از مسائل و جوانبی باید بحث کنیم که برخی از آن ها به قرار زیرند :

عامل وراثت : عوامل مربوط به گذشته زندگی و روابط خونی و ارثی خود می‌تواند عملی در این رابطه به حساب آید . ازدواج های هم خونی در این رابطه نقشی مهم دارند .

عامل زیستی : شامل کم کاری برخی از غدد در این زمینه مؤثر است . ویا ممکن است برخی از افراد از لحاظ انرژی و فعالیت روانی و جسمی دچار ضعف و سستی شوند و نتوانند وضع عادی داشته باشند .

عامل عاطفی : شامل حسادت ، ناشی از تولدی جدید و یا حقارت موجب این امر است . در سنین مدرسه به عات فشار و هیجاناتی که ممکن است تحمل کند سبب می شود که کودک افسرده و دلشکسته شود و همه را دشمن و مخالف خود بداند و از آن ها دوری گیرد . بررسی های محققان نشان می‌دهد که اغلب افسردگی و انزوای کودکان با اختلال عاطفی در رابطه است .

– عامل خودخواهی و غرور : که در سایه ی آن طفل نمی تواند شکست را متحمل باشد و یا احساس کند که مورد غفلت والدین است و توان پایداری برای او نیست . او نمی تواند در برابر قید و بند ها انزجار خود را نشان ندهد .

عامل محرومیت و ناکامی : که خود عامل مهم است . حتی افراد بزرگ تر را به انزوا و دوری از اجتماع می کشاند . خواه به خاطر شرم از مردم ، خواه به علت مقصر دانستن آن ها ، از دست دادن عزیزی هم می‌تواند در این رابطه مؤثر باشد .

عامل برتری جوئی : به دین معنی که می‌خواهد بر دیگران پیروز باشد و به خاطر سلطه طلبی خود را به اصطلاح ع.ام دم دست دیگران قرار ندهد و عادت به آن امر خود سبب ناراحتی روانی و یا اختلال رفتار باشد.

عامل مرگ : مرگ مادر برای کودک حادثه ای ناگوار است و در مواردی می توان عامل افسردگی و انزواجوئی شود و ممکن است پدر یا مادر زنده باشند ولی به علت خستگی و فرسودگی به کودک نرسد و متحمل آن نباشد .

عامل ترس : اگر دائمی باشد و مخصوصاً اگر مقصود پنهان کردن آن باشد ممکن است زمینه را برای تمارض و انزواجوئی فراهم کند . گاه ممکن است ترس از تحقیر ، پرسیدن ، استهزا احساس کمتری مزمن باشد.

عامل نقص : برخی از کودکان دچار انزوا می‌شوند بدان خاطر که نقص عضوی دارند ، نمی توانند همگام و همپای دیگران به پیش روند و برای پوشاندن ضعف خود منزوی می‌شوند. زشتی قیافه هم از این عوامل است .

ب ـ عوامل اجتماعی:

عوامل اجتماعی خود از عوامل مهم انزواجوئی است . اگر اجتماع بر ذهن ها فشار وارد نمی کرد و اگر آدمی به صورت های مختلف مورد باز خواست قار نمی گرفت شاید آدمی بدین اندازه دچار انزوا عزلت نبود . ما در این زمینه مواردی را می‌توانیم ذکر کنیم که برخی از آن ها بدین قرارند :

فشار اجتماعی : کودک یا نوجوان منزوی می شود بدان خاطر که فشار وارده بر او بسیار است . امر و نهی ها بسیار و نظم خواهی شدید است و یا اوقات تلخی بسیار و تحقیر و آزار زیاد است . انتظارات بسیار از او دارند .

عدم پذیرش : ممکن است کودک در خانواده به علت جنس یا اشکلاتی پذیرفته نشود ، پدران و مادران عملاً با او رابطه ای نداشته باشند و کودک هم چنان در وضع و شرایط اجتماعی خاص خود می ماند .

ابتلای والدین : پدر و مادر بیمارند و شور و نشاطی در محیط خانه نیست و تبادل اندیشه ای و شعری ، سخنی بین فرزندان و والدین رد و بدل نمی شود . در حقیقت والدین شان آن ها را به خود رها کرده‌اند .

طرد از خانه و مدرسه : این امر برای کودکانی که از حساسیت شدید برخوردارند بیشتر صدمه آفرین هستند.ممکن است طردها نسبتاً معقول باشند ولی برای کودک قابل قبول نیستند . (قائمی، ۱۳۷۴)

عدم احترام گذاشتن به شخصیت کودک به او آسیب رسانده و رشد و پیشرفت او را متوقف می‌سازد . ژان ژاک رسو می‌گوید : کودک دارای شخصیت مستقلی است و نباید به طور آشکار یا جابرانه تحت فرمان قرار گیرد ، پدر و مادر باید با او مانند دوست موافق باشند . (خاکیه ، ۱۳۷۲)

عوارض آن :

انزواجوئی حالتی است که عاقبتش برای فرد و جامعه نامیمون است . شرور و عوارضی که در آن حاصل می شود دستگیر فرد و اجتماع است .

الف – در جنبه فردی : انزواجوئی موجب عوارض زیر است :

    • خستگی و بیخوابی و بی اشتهایی و یبوست ، سردرد و سرگیجه ، از دست دادن وزن

    • حملات اضطراب ، تنگی نفس ، کج خلقی ، ترس بیخودی .

    • مسخ شخصیت و عدم توان دفاع در خود .

    • سقوط رشد به علت محدود کردن عواطف و احساسات و شور و شوق .

    • کندی کار و تلاش اقتصادی و از بین بردن نِیروی سرشار کار و عاطل و باطل ماندن بحدی که انزوا برای شان ترمزی روانی است .

    • بی برنامگی در زندگی تا حدی که مشکلات اساسی خود را نادیده می گیرند.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ب.ظ ]




    1. . همان، ص ۲۴۴ ↑

    1. . همان ↑

    1. . همان ↑

    1. . knowledge ↑

    1. .foresight of virtual certainty or highly probably ↑

    1. . عباسی، اصلی، قانون مجازات آلمان، مجمع علمی و فرهنگی مجد،چ اول، ۱۳۸۹، ↑

    1. . بند اول ماده ۱۶ ق م آ: هر کس هنگام ارتکاب جرم، نسبت ‌به این حقیقت که فعل وی مجرمانه است، آگاهی نداشته باشد، عمل او عمدی نیست. البته، قابل مجازات بودنفعل غیر عمدی او تحت تأثیر این اشتباه قرار نمی‌گیرد. ↑

    1. .Paul Johann Anselm Ritter von Feuerbach ↑

    1. .Friedrich Toepel, The Fault Element in the History of German Criminal Theory: With Some General Conclusions for the Rules of Imputation in a Legal System, p. 171 ↑

    1. . Ibid,p. 169 ↑

    1. . Dolus ↑

    1. . Ibid, p.171 ↑

    1. . Ibid, p. 172 ↑

    1. . Dolus indirectus ↑

    1. . Edvin, R.A seligman, Intent criminal,( Encyclopaedia of the social sciences), volume vii, the macmillan company newyork, (1932), p. 128 ↑

    1. . Ibid ↑

    1. . Direct intention(absicht) ↑

    1. . Director Vorsatz or Dolus directus ↑

    1. . تیلور، گریگ، پیشین، ص۱۱۰ و ۱۱۱ ↑

    1. . همان، ص۱۱۱ ↑

    1. . نجیب حسنی، محمود، النظریه العامه للقصد الجنایی، ص ۲۱۷ ↑

      1. – برای دیدن اسامی طرفداران این نظریه ن. ک به نجیب حسنی، محمود، پیشین، ص ۲۴۹ ↑

    1. – همان، به نقل از: Hans welzel, das detsche strafrecht( 1958)p.13, s.62 ↑

    1. -نجیب حسنی، محمود، همان، ص ۲۵۰ به نقل از؛ suhroder,s 233 ↑

    1. -همان، ص ۲۵۲ ↑

    1. . همان، ص ۲۵۳، به نقل از: SHroder, s. 226 ↑

    1. . همان ص ۲۵۴ ↑

    1. . همان ص ۲۵۵ ↑

    1. . همان ↑

    1. . همان، ص ۲۵۶ به نقل از: schroder,s 231 ↑

    1. .همان، ص ۲۵۷ ↑

    1. .همان، ص ۲۵۸، به نقل از Schroder,s 235 ↑

    1. . مفاهیم قصد در حقوق کیفری آلمان، پیشین، ص۱۱۳ ↑

    1. . همان ↑

    1. .همان، ص۱۱۹ ↑

    1. . نقل شده از: بوهلاندر، مبانی حقوق کیفری آلمان، مایکل، ترجمه‌ی: عباسی، اصلی، مجمع علمی و فرهنگی مجد، چ اول ۱۳۹۰،صص ۱۴۶و۱۴۷ ↑

    1. .leather belt ↑

    1. . Friedrich Toepel,p.170 ↑

    1. . Doner shop ↑

    1. . تیلور، گریگ، ص ۱۰۶ ↑

    1. . الماده ۱۸۹ قانون العقوبات السوریه: تعد الجریمه مقصوده و إن تجاوزت النتیجه الجرمیه الناشئه عن الفعل او عدم الفعل قصد الفعل اذا کان قد توقع حصولها فقبل بالمخاطره. ↑

    1. . الماده ۳۴ قانون العقوبات العراقی( بند دوم ): تعد الجریمه عمدیه کذلک… اذا توقع الفاعل نتائج اجرامیه لفعله فأقدم علیها قابلاً المخاطره بحدوثها. ↑

    1. . ماده ۲۴ قانون العقوبات البحرینی: … و تعتبر الجریمه عمدیه کذلک اذا توقع الفاعل نتیجه إجرامیه لفعله فأقدم علیه فابلاً بالمخاطره بحدوثها. ↑

    1. . ماده ۶۳ قانون العقوبات اللیبی- ترتکب الجنایه او الجنحه عن قصد العمدی إذا کان مقترفها یتوقع و یرید أن یترتب علی فعله أو امتناعه حدوث الضرر أو وقوع الخطر الذی حدث و الذی یعلق علیه القانون وجود الجریمه. ↑

    1. . زکی أبو عامر، محمد، سلیمان، عبدالمنعم، پیشین، ص ۲۴۱ و ۲۴۳ ↑

    1. . حکم ۲۵ دسامبر ۱۹۳۰، مجموعه قواعد حقوقی، ج ۲، شماره ی ۱۳۵، به نقل از نجیب حسنی، محموذ، پیشین، ص ۲۹۲ ↑

    1. . همان، ص ۲۶۵ ↑

    1. . همان ↑

    1. . زکی ابو عامر، محمد، عبدالمنعم، سلیمان، پیشین، ص۲۴۴ ↑

    1. . همان ↑

    1. . همان، ص ۲۴۶ ↑

    1. – منقول از: نجیب حسنی‌، محمود، شرح قانون العقوبات اللبنانی، پیشن، ص۴۱۹ ↑

    1. . همان ↑

    1. . حکم شماره ۴۹۱ سال ۱۹۵۳، مجموعه قواعد حقوقی، به نقل از : العوجی، مصطفی، پیشین، ص۶۰۷ ↑

    1. . in kauf nehmen ↑

    1. .schohke-schroder,59,s.407,mezger-blei,265.s.16g,germahh,das verbredhen in neueh strafrecht,943,s24( به نقل از همان منبع) ↑

    1. .پیشین، ص۲۶۲: به نقل از: Schroder,s 231 ↑

    1. . تبیت، مارک، فلسفه حقوق، ترجمه‌ی رضایی خاوری، حسن، انتشارات دانشگاه علوم رضوی، ۱۳۸۴، ص ۲۱۹ ↑

    1. . R.A.Duff, criminal attempts, clarendon press oxford, 1996, new york, p. 17 ↑

    1. . مارک تبیت، همان، ص ۲۲۰ به بعد ↑

    1. . Smith ↑

    1. . Laura,fairburn, forsight of the concecuences is not the same as intent,p. 2 ↑

    1. . Hyam ↑

    1. . lord diplock ↑

    1. . Parson, simon, intention in criminal law: why is it so difficult to find? Mountbatten of legal studies,(2000), 4(12), p7 ↑

    1. . Moloney ↑

    1. . lord Bridg ↑

    1. . Parson,simon, p. 8 ↑

    1. . Ibid ↑

    1. . Hancock and SHankland ↑

    1. .Nedrick ↑

    1. . Laura,fairburn, pp. 3-4 ↑

    1. . Walker and Hayles ↑

    1. . Virtual Certainty ↑

    1. . Woolin ↑

    1. . Substantial Risk ↑

    1. . Matthews and Alleyne ↑

    1. .Evidence of intention ↑

    1. . The type of action ↑

    1. . کلینی، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱۴، دار الحدیث للطباعه و النشر، چ اول، قم، ۱۴۲۹ ق، ۱۴۲۹، ص ۲۹۶ ↑

    1. . همان، ص ۲۹۷ ↑

    1. . همان، ص ۲۹۹ ↑

    1. . همان ↑

    1. . همان، ص ۳۰۰ ↑

    1. . عاملی، حرّ، محمد بن حسن، وسابل الشیعه، ج ۲۹، مؤسسه‌ آل بیت علیه السلام، چ اول، قم، ۱۴۰۹ ق، ص ۴۰ ↑

    1. . عوده، عبد القادر، پیشین، ص۸۰ ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ب.ظ ]




    1. . Cadena ↑

    1. . Ballinger; Fallowfield ↑

    1. . Butler &Ciarrochi ↑

    1. . Mendlowicz &Stein ↑

    1. . Dhananjaya ↑

    1. . Masthoff,Trompenaars,Heck,Hodiamont ↑

    1. ۲. Akin; Can;Zehra;Aydiner ↑

    1. . Delgado-Sanz, C. M. ↑

    1. . Anderson,R ↑

    1. . Mikulic. B ↑

    1. . Sandor. E ↑

    1. . Zaff ↑

    1. . Felce &Perry ↑

    1. . physical well _bing ↑

    1. . health ↑

    1. . Fitness ↑

    1. . Mobility ↑

    1. . personal safety ↑

    1. . Material Well-being ↑

    1. . Privacy ↑

    1. . social well-being ↑

    1. . Li ↑

    1. . Yang ↑

    1. . Wei ↑

    1. . Xiao ↑

    1. . Liang ↑

    1. . Exive ↑

    1. . Wang ↑

    1. . Anderson&Burckhardt ↑

    1. . Hagerty ; Cummins ;Ferriss; Land;Peterson;Sharpe;Sirgy; Vogel ↑

    1. . Ventegodt ;Anderson & Merrick ↑

    1. . Corey, M. , & Gorey ,G ↑

    1. . abreaction ↑

    1. . acceptance ↑

    1. . altruism ↑

    1. . catharsis ↑

    1. . . cohensio ↑

    1. . consensua; validation ↑

    1. . contagin ↑

    1. . corrective familial experimence ↑

    1. . empathy ↑

    1. . identification ↑

    1. . imation ↑

    1. . insight ↑

    1. . inspiration ↑

    1. . transaction ↑

    1. . interpretation ↑

    1. . learning ↑

    1. . reality testing ↑

    1. . transference ↑

    1. . universalization ↑

    1. . ventilation ↑

    1. . Baer, R. A. ↑

    1. . Brantly. j ↑

    1. . Grossman P ↑

    1. . Mindfullness ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ب.ظ ]




 

زنان در مکالمات خود کمتر قانون گرا و بیشتر متمایل به استثنا قایل شدن در قوانین هستند ولی مردان در طول تعامل یک دیدگاه کلی را حفظ و از زبان به شکل آمرانه استفاده می‌کنند و بین خود و دیگران جدایی و دوگانگی بیشتری احساس می‌کنند (بل مک کارسی، مک نامری، ۲۰۰۷ به نقل از حسنی رنجبر، نجفی عرب، ۱۳۹۱).

 

مردان عموما بیشتر به استفاده از کلام رقابتی و زنان به کلام مشارکتی گرایش دارند پژوهشگران دلیل این امر را جایگاه پایین زنان در اجتماع می دانند (غفار ثمر و علی بخش،۲۰۰۷ به نقل از همان منبع).

 

زبان مردانه قاطعانه تر، بزرگسالانه و مستقیم است در حالی که زنان به علت جایگاه پایین اجتماعی و پذیرش کلیشه های جنسیتی زبانشان نابالغ تر خیلی رسمی و بیش از حد مودب و غیر قاطعانه است و زنان در این زمینه اغلب دچار تردید هستند و همچنین در گفتار دچار انقیاد یعنی تابع بودن و حالت انفعالی زنانه هستند (نعمتی و بایر، ۲۰۰۷).

 

در پژوهشی که حسنی رنجبر و نجفی عرب ‌در سال‌(۱۳۹۱) انجام دادند ‌به این نتیجه رسیدند که زنان خیلی بیشتر از مردان از تعدیل کننده ها و نقل قول مستقیم استفاده کرده‌اند و همچنین جملات ناقص شان هم بیشتر است که این مسئله به خوبی نشانگر حالت انفعالی شان در محاورات است و همچنین مردان بیشتر از عذر خواهی و پوزش استفاده کردند البته نه در برابر زنان بلکه در مقابل هم جنسشان که این موضوع هم نشانگر سلطه گری مردان در مکالماتشان با زنان است (حسنی رنجبر و نجفی عرب ۱۳۹۱).

 

در پژوهشی که زارع در سال ۱۳۸۵ در شیراز انجام داد ‌به این نتیجه رسید که قریب به نیمی از جمعیت نمونه مورد مطالعه دارای ویژگی های زنانه یعنی کلیشه ای هستنددر تمام مطالعاتی که در خصوص کلیشه های جنسیتی انجام شده است روشن شده است که کلیشه ها طی ۲۰ یا ۳۰ سال گذشته تا حد زیادی ثابت مانده است (زارع،۱۳۸۵).

 

در تحیقیقی که عسگری، احتشام زاده و پیرزمان در سال ۱۳۸۹ انجام دادند ‌به این نتیجه رسیدند که هرچه نقش های جنسیتی آندروژنی یا ترکیبی از مردانه و زنانه همزمان باشد بهزیستی روانشناختی و همینطور پذیرش اجتماعی بالاتر است به عبارت دیگردو جنسیتی بودن در افراد پیش‌بینی کننده بهزیستی روانشناختی است چراکه هویت انسان هرچند تحت تاثیر عوامل گوناگونی مثل نژاد، ملت، شغل و سن است اما در اغلب جوامع یکی از تعیین کننده ترین آن ها مقوله مردانگی و زنانگی می‌باشد (بارون و برن ۱۹۹۷ به نقل از همان منبع).

 

نمونه های زیادی از باورهای فرهنگی و نگرش های منفی نسبت به زنان در فرهنگ شفاهی و مکتوب ما وجود داردکه موارد ذیل نمونه اندکی از آن ها‌ است:

 

اصطلاح گربه را دم حجله کشتن که اشاره به رفتار خشونت آمیز مردان و مطیع کردن زنان از همان ابتدای زندگی مشترک دارد.

 

اصطلاح زن ذلیل که صفت تحقیر آمیز برای مردانی ست که به نظرات همسر خود احترام می‌گذارند.

 

در فرهنگ لغت دهخدا اشاره های زیادی در این خصوص انجام گرفته است: (دهخدا،۱۳۵۷)

 

زن چو مار است زخم خود بزند بر سرش نیک زن که بد زند

 

زن چو بیرون رود بزن سختش خودنمایی کند بکن رختش

 

ور کند سرکشی هلاکش کن آب رخ می‌برد به خاکش کن

 

نظریه اسناد (برای فرد پرخاشگر)

 

قدیمی‌ترین فرمول بندی نظریه اسناد در کارهای فریتس هایدر[۳](۱۹۵۸) مشاهده می شود از نظر او اسناد عبارت است از فرآیندی که افراد به کار می‌برند تا رویدادها و یا رفتارها را به عوامل زیر بنایی آن ها پیوند دهند (هایدر، ۱۹۵۸).

 

هایدر معتقد است که بیشتر مردم روانشناسان تازه کاری هستند که می کوشند رفتار دیگران را بفهمند تا دنیا را بیشتر قابل پیش‌بینی کنند طبق گفته هایدر بیشتر مردم در این مورد یکی از ۳ تبیین زیر را به کار می گیرند:

 

الف- آن ها ممکن است فرض کنند که رفتار شخص دیگر معلول عوامل موقعیتی نظیر عوامل اقتصادی یا فشارهای اجتماعی ست( اسناد موقعیتی).

 

ب- آن ها ممکن است تصور کنند که آن رفتار غیر عمدی و اتفاقی بوده و احتمالا در آینده روی نخواهد داد( اسناد موقعیتی).

 

ج- تبیین سوم این است که شخص با این رفتاریکی از صفات شخصی خود را بروز داده است (اسناد شخصی) (کریمی ۱۳۸۶).

 

نظریه اسناد به فهم فرآیندهایی کمک می‌کند که از طریق آن نیت های بدخواهانه به رفتارها نسبت داده می شود در کنار نظریه اسناد ، نظریه کنش متقابل نمادین و نظریه یادگیری اجتماعی نیز می‌تواند به فهم بیشتر ابعاد شناختی انتقادی پرخاشگری (نیت و اسناد) کمک کند.

 

در خصوص همسر آزاری نیز شواهد گسترده ای نشان می‌دهد که اسنادهایی که همسران به وقایع زندگی می‌دهند تابعی از رضایت و خشنودی زندگی است مخصوصا همسرانی که تحت استرس اند به احتمال زیاد مشکلات زناشویی و رفتارهای منفی همسرشان را به خصایص ثابت و کلی همسرشان نسبت داده و رفتارهای همسرشان را به خصایص ثابت و کلی او نسبت داده و رفتارهای او را تعمدی، دارای انگیزه های بدخواهانه زناشویی و مستحق سرزنش می دانند. اسنادهای نامناسب با نرخ بالای رفتارهای منفی و مبادله رفتارهای منفی در تعاملات زناشویی مرتبط است و شاید یکی از پیامدهای اسنادی نامناسب این باشد که در طول زمان موجب کاهش کیفیت زناشویی و هرچه کیفیت زناشویی کمتر باشد میزان خشونت خانوادگی بیشتر می شود(کارنی و همکاران، ۱۹۹۴به نقل از همتی).

 

سبک اسناد کنترل

 

اصطلاح سبک به عنوان شیوه ترجیحی فرد برای فکر کردن و انجام دادن کاری، از جمله متغیرهای فردی است (آلپورت،۱۹۳۷ به نقل از نریمانی، ابوالقاسمی،جویباری۱۳۹۲)

 

سبک تبیینی به طور گسترده در پژوهش های مختلف روانشناسی برای پیش‌بینی افسردگی استفاده شده (هاجیل، باش و وارن،۱۹۹۶؛پترسون و سلیگمن؛۱۹۸۴،سلیگمن،۱۹۹۰ به نقل از رجبی و ییلاق۱۳۸۴).

 

سبک اسناد یک متغیر شناختی است که نحوه تبیین رویدادها را نشان می‌دهد منطق اساسی نظریه اسناد از این فرض نظری ناشی می شود که آدمی واجد این انگیزش است که از ماهیت محیط خود به ویژه از علل رویدادهای خاص آگاه شود اگر به فهم این نکته نایل آید که علت رویدادهای معین در گذشته چه بوده است آنگاه قادر خواهد بود تا با مداخله واقعی و یا انتخاب‌های خود و آنچه در آینده برای او اتفاق خواهد افتاد را مهار سازد (سیرز و همکاران۱۹۹۱ به نقل از امانی، خداپناهی، حیدری۱۳۸۵).

 

این تحقیق به آن نوع سبک اسنادی اشاره دارد که از فرمول بندی مجدد درماندگی آموخته شده آبرامسون و همکاران۱۹۷۸ به دست آمده است در الگوی جدید درماندگی آموخته شده نحوه تبیین رویدادهای غیرقابل مهار توسط فرد مهمتر از رویدادهایی است که واقعا اتفاق افتاده است (همان).

 

فریز۱۹۸۰ به نقل از نوری،مکارمی،ابراهیمی ۱۳۷۹در تحقیقاتش نشان داد که الگوهای اسنادی ناسازگارانه بیشتر در ‌گروه‌های اقلیت نژادی، خانواده های کم درآمد و زنان است هرچند که گفته شده است که سبک اسناد ویژگی نسبتاپایدار شخصیت است اما به توجه به مطالعات ولفل(۱۹۸۲)، بلگر و چنی(۱۹۸۲) و دوهرتی(۱۹۸۴) به نقل از بارون و برن(۱۹۹۱) معلوم شده است که امکان تغییر در نوع سبک اسناد وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:10:00 ق.ظ ]