روش ها و آموزش ها - ترفندها و تکنیک های کاربردی


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


 



« اشخاص زیر معاون جرم محسوب می شوند :
هرکس بر اثر تحریک یا ترغیب یا تهدید یا تطمیع،کسی را مصمم به ارتکاب جرم نماید و یا به وسیله دسیسه و فریب و نیرنگ موجب وقوع جرم شود.
هرکس با علم و اطلاع ، وسایل ارتکاب جرم را تهیه کند و یا طریق ارتکاب آن را با علم به قصد مرتکب ارائه دهد.
هرکس عالماً عامداً وقوع جرم را تسهیل کند.
مجازات معاون در جنحه یا جنایت مجازات مباشرت در ارتکاب آن است ولی دادگاه می تواند نظر به اوضاع و احوال و میزان تاثیر عمل مجازات معاون را تخفیف دهد.»

تبصره – برای تحقق معاونت در جرم ، وجود وحدت قصد و تقدم یا اقتران زمانی بین عمل مباشر و معاون جرم شرط است.

وطبق ماده ۱۹ قانون مذکور :

«درصورتی که فاعل جرم به جهتی از جهات قانونی قابل تعقیب و مجازات نبوده ویا تعقیب و اجرای مجازات او به جهتی از جهات قانونی موقوف گردد ، تاثیری در حق معاون نخواهد داشت »

۲– تحلیل و بررسی مواد معاونت در قانون مجازات عمومی ۱۳۵۲

همانند قانون ۱۳۰۴ قانونگذار دراین قانون نیز معاونت را تعریف نکرده و کلیه مصادیق معاونت که در ماده ۲۸ قانون مجازات ۱۳۵۲ پیش بینی شده است از عمل و فعل مثبت تشکیل می شود . هم چنین برای آنکه معاونت مصداق پیدا کند ، لازم است که کلیه اعمالی که در قانون به عنوان مصادیق معاونت عنوان شده به طور کامل انجام گرفته باشد.همچنین لازم است مطابق تبصره ماده ۲۸ ،اعمالی که معاونت تلقی می شود ، قبل یا همزمان با ارتکاب جرم صورت گرفته باشد.علی الاصول اعمالی که پس از ارتکاب جرم صورت می گیرد از مصادیق معاونت تلقی نمی شود  و تنها در صورتی قابل مجازات است که به صورت جرمی مستقل در قانون پیش بینی شده باشد.در ماده ۲۸ این قانون ،مصادیق معاونت نسبت به قانون ۱۳۰۴ افزایش چشمگیری داشته  و موارد دیگری چون تهدید ،تطمیع،دسیسه و فریب و نیرنگ به مصادیق قبلی اضافه شده و مصداق تبانی حذف شده است.

همچنین برای تحقق معاونت ، وجود قصد مجرمانه در معاون است بدین معنی که معاون باید با علم و اطلاع و عالما عامدا یکی از اعمال پیش بینی شده در ماده ۲۸ را با توجه به اینکه باعث وقوع جرم خواهد شد،انجام دهد و تحقق جرم را نیز خواسته باشد تا به عنوان معاون قابل مجازات گردد.از سوی دیگر قصد مجرمانه معاون و مباشر جرم باید در زمینه ارتکاب هماهنگی داشته باشد و همچنین وجود سوء نیت یا قصد مجرمانه معاون شرط ضروری مجازات است.(صانعی،۱۳۷۶،۸۳)در فرآیند دادرسی معاونت در جرم ،دادستان می بایست در دادگاه ثابت می کرد که کمک و مساعدت معاون جرم همراه با سوء نیت و قصد مجرمانه صورت گرفته است و دادرس دادگاه نیز باید در حکم خود احراز قصد مجرمانه معاون را قید و آن را جزء دلایل محکومیت او ذکر می نمود. 

۳ – مزایا و معایب مواد معاونت در قانون مجازات عمومی ۱۳۵۲

مطالعه در مواد ۲۸ و ۲۹ قانون مجازات عمومی ۱۳۵۲نشان می دهد،مصادیق بیان شده در قانون مذکور به شکل کاملتری نسبت به قانون قبل ذکر شده و بیشتر موارد معاونت را در بر گرفته است.هم چنین مصداق تحریک و طرز انشای آن اصلاح شده تا موجب اشتباه حقوقدانان نگردد که این از مزایای این قانون است.در ماده ۲۸ سابق تنها انواع و اقسام همکاری با مجرم به عنوان معاونت قابل مجازات بود در حالیکه با وضع قانون اخیر ، فراهم کردن موجبات وقوع جرم به وسیله دسیسه ، فریب و نیرنگ و

 

تسهیل وقوع جرم قابل مجازات است.از دیگر نکات مثبت این قانون،تبصره ماده ۲۸ است که برای تحقق معاونت همزمانی یا تقدم بین عمل مباشر و معاون جرم شده است وطبق ماده ۲۹ این قانون،مجازات معاون در شرایطی توسط دادگاه قابل تخفیف است و اگر مباشر اصلی جرم به جهات قانونی قابل مجازات نباشد  معافیت مباشر جرم تاثیری درمجازات معاون ندارد که تکرار مواد قانون سابق است.

البته لازم به ذکر است که چنانچه خود عمل مجرمانه قابل مجازات نباشد، این معافیت شامل معاون می گردد.از معایب این قانون این است که مجدداً مجازات مباشر جرم شامل حال معاون شده است ولی به طور کلی  این قانون تغییرات زیادی در باب معاونت داشته و نسبت به قانون قبلی بسیار کامل تر است و در این قانون،نواقص قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۰۴ مرتفع شده است.

گفتار ششم: مصادیق معاونت به عنوان جرم مستقل در قوانین مجازات عمومی

گاهی اوقات تأثیر رفتار معاون در تحقق جرم به مراتب بیشتر از ارتکاب آن توسط مباشر جرم است.مثلاً یک سارق حرفه ای  با تحریک فرد دیگری او را تشویق به سرقت می کند و تلقینات وی عامل فوق العاده مؤثری در تحقق جرم توسط مباشر است.علاوه برآن با توجه به اهمیت وخطرناک بودن پاره ای از رفتار ها و شقوق معاونت در جرم، قانونگذار به منظور حفظ نظم و صیانت جامعه و پیشگیری از وقوع جرم برخی ازمصادیق معاونت در جرم را مستقلاً و صرف نظر از وقوع یا عدم وقوع جرم اصلی ؛جرم تلقی نموده ومستوجب کیفر می داند.در چنین مواردی برخی از مصادیق معاونت در جرم به تنهایی و صرف نظر از وقوع جرم اصلی جرم بوده و مرتکب آن به عنوان مباشر جرم خاص تعقیب و مجازات می گردد.ذیلاً برخی ازجرایم را که از مصادیق پیش بینی شده برای معاونت در ماده۲۸ قانون مجازات عمومی مصوب۱۳۵۲است،ولی به عنوان جرم مستقل مجازات می شود را مورد بررسی قرار می دهیم.

۱    -مطابق ماه ۶۹: «هرکس اهالی مملکت را صریحاً تحریص[۱] به مسلح شدن بر ضد حکومت ملی بنماید محکوم به حبس مجرد از سه تا ۵ سال خواهد بود و اگر تحریص او موثر واقع نشده باشد جزای او از شش ماه تا سه سال حبس تادیبی است»در قسمت آخر ماده، همانگونه که ملاحظه می شود تحریصی که موثر واقع نشده به عنوان معاونت قابل مجازات نیست، به شش ماه تا سه سال حبس تادیبی محکوم می شود.

“تحریص” در لغت به معنای آزمند ساختن و بر انگیختن بکار رفته است.(معین،۳۴۲،۱۳۸۳) لازم به ذکر است که واژه تحریص، که گاهی در قوانین کیفری بکار رفته است به معنای به ولع آوردن است.برای مثال تحریص وتشویق افراد گروه ها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت،حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران در داخل یا خارج،یعنی تحریک حس افزون خواهی و قویدل کردن دیگری در آنچه مطلوب او و شوق رسیدن به آن است.(اردبیلی،۱۰۱،۱۳۹۳)

۲          -در ماده ۷۰ قانون مجازات عمومی اغوا و تحریک که گقتیم از مصادیق معاونت است، جرمی مستقل تلقی شده و در مواردی هم که آثاری بر آن مترتب نمی شد مجازات داشت، در حالی که این امر، چنانچه تحریک جنبه معاونت داشته باشد، امکان پذیر نخواهد بود. مطابق این ماده: «هرکس اهالی را به جنگ و قتال با یکدیگر اغوا و تحریک کند، در صورتی که تحریکات او موثر واقع نشده باشد، محکوم به تبعید است».

۳         -ساختن کلید یا هر نوع وسیله دیگر برای ارتکاب جرم که از مصادیق « تهیه وسایل» در امر معاونت است،در ماده ۲۳۲ قانون مجازات عمومی به عنوان جرم مستقل پیش بینی شده است.

۴      -در سال ۱۳۴۴ ماده ۲۳۰ قانون مجازات عمومی اصلاح شده، در ماده اصلاحی جدید تحصیل، اخفاء یا خرید و فروش مال مسروقه که قبل از تصویب این قانون تنها به عنوان معاونت قابل مجازات بود عنوان جرم مستقل پیدا کرده است. مطابق این ماده: مطابق این ماده: «هرکس عالما یا عامدا برای ارتکاب جرمی کلیدی نظیر کلید دیگری بسازد یا کلید را تغییر و تبدیل دهد که به قفل دیگری بخورد یا هر نوع آلتی برای ارتکاب جرم بسازد یا تهیه کند به حبس تادیبی از دو ماه تا دو سال محکوم خواهدبود»

  «هرکس با علم یا با اطلاع یا با وجود قرائن قویه به این که شیئی در نتیجه ارتکاب سرقت به دست آمده آن را به نحوی از انحاء تحصیل یا مخفی یا قبول نموده یا مورد معامله قرار دهد به حبس تادیبی از شش ماه تا سه سال تادیه غرامت از پنج هزار تا یکصد هزارریال یا به یکی از دو مجازات مزبور محکوم می گردد.

  در صورتی که متهم معامله اموال مسروقه را حرفه خود قرار داده یا با داشتن شغل دیگری به این کار نیز اشتغال داشته باشد دادگاه او را به حداکثر مجازات محکوم می نماید و به علاوه دادگاه می  تواند برای مدتی که از یک ماه کمتر و از سه سال بیشتر نباشد او را به منع اقامت در محل یا اقامت اجباری در محل که وزارت دادگستری تعیین می نماید مجبور سازد»

۵-به خاطر تاثیر پذیری زیادی که در افراد غیر رشید وجود دارد، قانون گذار برای کسانی که این افراد را به ارتکاب جرم تحریک کنند، صرف نظر از تحقق نتیجه مجازات مجرم اصلی را در نظر گرفته است. مطابق ماده ۳۲ قانون تشکیل دادگاه اطفال بزهکار مصوب ۱۳۳۸

«کسانی که اشخاص کمتر از ۱۸ سال تمام را به ارتکاب جرم تحریک نمایند به مجازاتی که در کیفر عمومی برای مجرم اصلی مقرراست محکوم می شوند».

۶–با توجه به اصل تلقین پذیری اشخاص غیر رشید که فوقاً به آن اشاره شد، قانون گذار در موارد دیگر نیز تشویق این افراد را به فساد اخلاق، و منافیات عفت، مشمول مجازات های مستقل قرار داده است. ماده ۲۱۱ قانون مجازات عمومی چنین مقرر می دارد: «اشخاص ذیل به حبس تادیبی از شش ماه تا سه سال و به تادیه غرامت از ۲۵۰ الی ۵۰۰۰ ریال محکوم می شوند.

۱-کسی که عادتاً جوان کمتر از ۱۸ سال تمام را اعم از ذکور واناث به فساد اخلاق تشویق کند و یا فساد اخلاق آنهارا تسهیل نماید.

۲-کسی که عادتاً دیگری را اعم از ذکور واناث به منافیات عفت وادار و یا وسایل ارتکاب را برای او فراهم سازد»

لازم به ذکر است که گاهی قانونگذار برخی از مصادیق معاونت را مستقلاً جرم محسوب نموده است. اهمیت و جایگاه این نوع معاونت آنچنان است که،قانونگذار آنها را جرمی مستقل و علیحده محسوب کرده و فاعل آن را همانند مباشرجرم قابل مجازات می داند.در تمام موارد فوق صرف انجام اعمال بیان شده در مواد قانونی، بطور مستقل جرم محسوب شده است؛صرفنظر از اینکه نتیجه ی مورد نظر معاون است واقع شود یا نشود.(صانعی،۱۰۲،۱۳۷۶)

بنابراین قانونگذار برخی از اعمالی را که اصولاً جزء مصادیق معاونت است به عنوان جرم مستقل جرم انگاری کرده و مستوجب کیفر می داند.تفاوتی که بین این نوع جرایم و معاونت وجود دارد این است که اولاً قانونگذار با توجه به اهمیت و خطر هر جرمی مجازاتی مناسب آن در نظر گرفته که ممکن است از مجازات مباشر جرم بیشتر باشد وثانیاً برای مجازات این جرایم ضرورتی ندارد که حتماً نتیجه مجرمانه  هم محقق شده باشد و صرف انجام جرم مورد نظر مستوجب مجازات است.

بخش دوم : معاونت درجرم در قوانین جزایی پس از انقلاب اسلامی در ایران

از اقدامات شایسته قانونگذار پس از انقلاب اسلامی،تغییر قوانین جزایی و تدوین و تنظیم آن بر مبنای فقه جزایی اسلام است که در فضایی متلاطم انجام پذیرفت . بر این اساس،از قانونگذار انتظار می رفت که پس از گذشت سالهای متمادی و در فضایی مناسب و با بهره گیری از تجارب گذشته، به رفع اشکالات و نواقص محتوایی و ساختاری قوانین گذشته اهتمام ورزد و درهمین راستا ، قانونگذار تحولاتی اساسی و عمیق در ساختار قوانین جزایی و به خصوص قانون جزا به عنوان قانون مرجع قضایی ایران به وجود آورد که این تحولات،شامل مباحث معاونت در جرم نیز در دوره های مختلف گردید.(نوربها،۲۳۶،۱۳۸۵)

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در راستای تحقق اهداف انقلاب مبنی بر بهره گیری از فقه جزایی اسلام ،قوانین جزایی کشور به طور کامل دگرگون شد که امری مهم و ضروری بود و اگرچه قوانین جزایی جدید التصویب به لحاظ محتوایی و ساختاری دچار نواقصی بود، اما قانونگذار درادوار بعدی در صدد رفع این نواقص برآمد و تا حدودی آنها را برطرف نمود و دردوران مختلف،اصلاحاتی را در قوانین جزایی اعمال نمود.

مبحث معاونت نیز در قوانین راجع به مجازات اسلامی و قوانین مجازات بعدی مورد بازبینی قرار گرفت.تحولات معاونت در جرم در قوانین جزایی بعد ازانقلاب اسلامی تاکنون،موضوع بررسی در این بخش خواهد بود.

گفتار اول : معاونت درجرم در قانون راجع به مجازا ت اسلامی مصوب ۱۳۶۱

با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، تغییرات عمده‌ای در نهادهای قانونی کشور، بالاخص نهاد جزایی صورت گرفت که ازجمله آنها تغییرات و اصلاحاتی در قوانین مربوط به معاونت درجرایم بود. بدین ترتیب ماده ۲۸ قانون مجازات عمومی ۱۳۵۲،با تدوین ماده ۲۱ قانون راجع به مجازات اسلامی مصوب ۱۳۶۱ نسخ گردید. که دراین قانون مواد ۲۱ تا۲۳  به معاونت در جرایم اختصاص یافته بود،که شرایط و مقررات وحتی عباراتی که همان شرایط و مقررات وعبارات سابق بود؛ مجدداً تکرار شد اما در عین حال تغییراتی نیز درخصوص معاونت درجرایم ایجاد شد و در قانون مذکور تنها دو تغییراساسی در مواد مربوط به معاونت ایجاد شد.(شامبیاتی،۲۵۶،۱۳۸۲) ازمهمترین تحولات معاونت در جرم، می توان به این موارد اشاره نمود.

اولاً- در قلمرو تئوری معاونت در جرم، این قلمرو محدود به جرایم تعزیری گشت وجرایم مستوجب حدود و قصاص و دیات استثناء گردیدند، همچنین تئوری عمومی معاونت در جرایم متزلزل گردید.

ثانیاً-در میزان و کیفیت مجازات معاون تغییر ایجاد شد و مجازات معاون که عبارت بود از تعزیر و شامل تهدید و نصیحت و اگر شلاق و حبس بود.به موجب ماده ۲۱ در قانون راجع به مجازات اسلامی در خصوص معاونت چنین  بیان شده است:

۱-عنصر قانونی معاونت در قانون مجازات اسلامی ۱۳۶۱

  «در جرایم قابل تعزیر،اشخاص زیر معاون جرم محسوب و تعزیر می شوند:

هرکس بر اثر تحریک یا ترغیب یا تهدید یا تطمیع کسی را مصمم به ارتکاب جرم نماید و یا به وسیله دسیسه و فریب و نیرنگ موجب وقوع جرم شود.
هرکس با علم و اطلاع وسایل ارتکاب جرم را تهیه کند و یا طریق ارتکاب آن را با علم به قصد مرتکب ارائه دهد.
هرکس عالماً عامدا ً وقوع جرم را تسهیل کند.»
تبصره – برای تحقق معاونت درجرم ،وجود وحدت قصد و تقدم یا اقتران زمانی بین عمل معاون و مباشر جرم شرط است.

و مطابق ماده ۲۲ قانون مذکور : «در صورتی که  فاعل جرم به جهتی از جهات قانونی قابل تخفیف و مجازات نباشد و یا تعقیب یا اجرای مجازات او به جهتی از جهات قانونی موقوف گردد ،تاثیری در حق معاون جرم نخواهد داشت»

۲– تحلیل و بررسی مواد معاونت در قانون مجازات اسلامی ۱۳۶۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-01-31] [ 01:31:00 ب.ظ ]




هرکس با علم و عمد وسایل ارتکاب جرم را تهیه کند و یا طریق ارتکاب آن را با علم به قصد مرتکب ارائه دهد.
هرکس عالماً عامدا ً وقوع جرم را تسهیل کند.»
تبصره۱- برای تحقق معاونت در جرم ، وجو د وحدت قصد و تقدم یا اقتران زمانی بین عمل معاون و مباشر جرم شرط است.

تبصره۲- در صورتی که برای معاونت جرمی خاص در قانون یا شرع وجود داشته باشد،همان مجازات اجرا خواهد شد. 

۲-تحلیل و بررسی ماده ۴۳ قانون مجازات اسلامی مصوب۱۳۷۰

۱-مقنن در ماده ۴۳قانون مذکور بر خلاف قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۶۱ قید «جرایم تعزیری» را ذکر ننموده، فلذا ماده ۴۳ در کلیه جرایم اعم از تعزیری و بازدارنده ، حدود و قصاص جاری است.

۲-مصادیق معاونت درجرم جنبه خصوصی دارد و معاونت الزاماً باید به یکی از طرق مصرحه در قانون باشد.

۳-تحریک سایر مصادیق معاونت در بند ۱ را دربر می گیرد و دیگر نیازی به مصادیق ترغیب،تهدید، تطمیع هم احساس نمی شود.به نحوی که هرگاه به ترغیب ، تهدید ، و تطمیع هم اشاره می شد باز هم به لحاظ اطلاق تحریک فعل معاونت محقق می گشت.

۴-در ماده ۴۳  قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰ پیش‏بینی شده است، که اشخاص‏ مذکور در بندهای سه‏گانه ذیل ماده،با توجه به شرایط و امکانات خاطی و دفعات و مراتب جرم و تأدیب،از وعظ و تهدید درجات تعزیر،«تعزیر»می‏شوند.با درنظر گرفتن پیشینه این ماده در قانون راجع‏به مجازات اسلامی۱۳۶۱درمی‏ یابیم که معاونت در جرم،پیش از این،تنها در جرایم قابل تعزیر قابل تصور بود و به‏ همین جهت قانونگذار نیز برای معاونان چنین جرایمی، «تعزیر» در نظر گرفته بود.

با تصویب ماده ۴۳ قانون مجازات اسلامی۱۳۷۰ قانونگذار بدون توجه به تعارض‏ و تنافی تعزیرمعاون با اصل قانونی بودن جرایم ومجازاتها،دامنه بزه‏های قابل  تعزیر را به کلیه جرایم تسرّی داد،ولی در میزان مجازات معاون جرم،تغییری حاصل نکرد.

۳- مزایا و معایب معاونت در قانون مجازات اسلامی مصوب۱۳۷۰

هرچند در تبصره۲ماده ۴۳ پیش‏بینی شده است، که چنانچه برای معاونت جرمی‏ مجازات خاصی در قانون یا شرع وجود داشته باشد،همان مجازات اجرا خواهد شد، ولی مصداقهای انگشت ‏شمار آن در قانون و به کار بردن واژه «شرع» در مفهومی کلی و مبهم در این تبصره، نه تنها گرهی از این مشکل نگشوده ، بلکه بر پیچیدگی آن نیز افزوده است. با وجود اعمال ماده ۴۳ قانون مذکورو تبصره‏های آن و به کارگیری واژگان «شرع»و«قانون»در کنارهم،هرچند قانونگذاران‏ ما به پشتوانه اصل ۱۶۷[۱] قانون اساسی،به تقریر چنین مواردی همت گماشته‏اند ، ولی شایان ذکر است از آنجایی که بحث معاونت در جرم در منابع فقهی و فتاوای معتبر از جایگاه‏ مشخصی برخوردار نیست واساساًاز ابتکارهای حقوق کیفری عرفی به شمارمی‏رود مفاد تبصره۲ ماده ۴۳ قانون مجازات اسلامی را باید درچارچوب اصل قانونی بودن‏ جرایم و مجازاتها تفسیرکرد.همچنین احکامی چون حبس ابد ممسک یا کور کردن چشمان ناظر در متون فقهی نیز مواردی نادراند ودر حاشیه باب قصاص مورد بحث واقع شده‏اند و فقیهان ما هیچ‏گاه زیر عنوان مشخصی چون معاونت در جرم به آنها نپرداخته اند.(رایجیان اصل،۱۳۸۸،۱۰)

بدون شک، بزرگترین نقیصه ماده ۴۳ برخورد و منافات آن با یکی از اصول بنیادین حقوق کیفری،

 

یعنی اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها است.هرچند در پاسخ به این ایراد،ذکر عنوان«تعزیر»در ماده ۴۳ را به پشتوانه ماده ۱۶«تعزیر تأدیب و عقوبتی است که نوع و مقدار آن در شرع تعیین شده است و به نظر حاکم واگذار شده است……….» قانون مجازات اسلامی در مقام تعریف‏ تعزیر برطرف‏کننده این اشکال انگاشته‏اند،ولی در پاسخ این عده باید گفت که صرف‏ وجود یک متن قانونی،به منزله مصداق واقعی اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها نیست،بلکه آن متن و کلمات به کار رفته در آن،در بیان مقصود قانونگذار،باید شفاف و روشن و خالی از هرگونه ابهام و نارسایی باشد.

این نکته ظریف بارها از سوی برخی‏ صاحبنظران تکرار و تأکید شده است‏و بی‏توجهی به آن،علاوه بر لطمه زدن به‏ صیانت اصل قانونی بودن، خطرهای بسیار دیگری نیز به همراه خواهد داشت.گذشته از این،آوردن«وعظ و تهدید»در شمار مجازاتهای قانونی و ابهام در مفهوم «درجات‏ تعزیر»،مندرج در صدر ماده ۴۳،ایراد بزرگ دیگری است که پایه‏های«اصل تساوی‏ افراد در برابر مجازاتها»را متزلزل می‏گرداند. با تصویب ماده ۷۲۶[۲]  قانون مجازات اسلامی چنین به نظر می‏رسد که قانونگذار تا اندازه‏ای این اشکال را تعدیل کرده است،ولی چنان‏که دیدیم این ماده نیز به دلیل برخی‏ دشواریها نتوانسته برطرف‏کننده تمام موانع موجود باشد،زیرا مصداقی بیش از تبصره۲ماده ۴۳ نیست و به بیان دیگر،تنها،دربردارنده معاونت در جرایم تعزیری‏ است.با نگاهی به تبصره۲ماده ۴۳ نیز درمی‏یابیم که اجرای آن هم،به تنهایی‏ دشواریهایی دربردارد.

بخش سوم: معاونت به عنوان جرم مستوجب حدود و قصاص ودیات

درقانون مجازات اسلامی،معاونت در حدود وقصاص و دیات دقیقاً مشخص شده است.قانونگذار سال ١٣۶١ جهت رعایت احتیاط فقط معاونت در جرایم مستوجب تعزیر را محدود کرده بود،ولی در سال ١٣٧٠ موارد مختلفی راتحت عنوان معاونت در جرم در حدود وقصاص،پیش بینی کرد وبرای آن مجازات خاصی تعیین کرد و درتبصره ماده۴٣ قانون مجازات اسلامی مؤکداً تصریح می کند:«درصورتی که برای معاونت جرمی خاص در قانون یا شرع وجود نداشته باشد،همان مجازات اجرا خواهد شد.»در قانون مجازات اسلامی مصوب۱۳۹۲نیز با اندک تغییراتی در ماده۱۲۷ ودر صدر آن تأکید می کند که«در صورتی که در شرع یا قانون مجازات دیگری برای معاون تعیین نشده باشد،مجازات وی به شرح زیر است…» (شامبیاتی،۱۳۸۲،۲۶۷) ودربند «الف» آن جرایم مستوجب سلب حیات وحبس دائم،مجازات حبس تعزیری درجه۲و۳ ؛ در بند «ب» در جرایم سرقت حدی و قطع عمدی عضو، مجازات حبس تعزیری درجه۵یا۶ دربند«پ» و در جرایم مستوجب شلاق حدی ۳۱ تا ۷۴ ضربه شلاق تعزیری درجه۶ و در بند «ت» و در جرایم موجب تعزیر ۱تا۲درجه پایین تر از جرم ارتکابی تعیین شده است.همچنین دو تبصره این ماده مقرر می دارد:

تبصره۱– درمورد بند (ت) این ماده،مجازات معاون از نوع مجازات قانونی جرم ارتکابی است مگر درمورد مصادره اموال،انفصال دائم و انتشار حکم محکومیت که مجازات معاون به ترتیب جزای نقدی درجه چهار ، شش و هفت است.                                    

تبصره۲– درصورتی که به هر علت ، قصاص نفس یا عضو اجرا نشود،مجازات معاون بر اساس میزان تعزیر فاعل اصلی جرم مطابق بند (ت) این ماده اعمال می شود.»

بنابراین در صورتی که در قانون موضوعه برای معاون مجازاتی تعیین گردیده باشد،همان مجازات اعمال خواهد شد وچنانچه با جستجو در مقررات شرعی و قانونی نتوان برای معاون در جرم مجازاتی یافت،مجازات معاون با توجه به موارد الف تا ت وتبصره های ماده۱۲۷تعیین خواهد شد.

گفتار اول:معاونت در جرایم مستوجب حد

در قانون مجازات سابق حد به مجازاتی گفته می شد که «نوع و میزان و کیفیت آن در شرع تعیین شده  است» در قانون مجازات لاحق(۱۳۹۲) «حد مجازاتی است که موجب نوع،میزان وکیفیت اجرای آن در شرع مقدس تعیین شده است»بدین ترتیب تغییرات اعمال شده در قانون لاحق یعنی عبارات «اجرا» و«مقدس» و«موجب نوع» شامل رفتاری است که از نظر قانون مستوجب مجازات حد می باشد و از نظر ماهوی تغییری در تعریف حد ایجاد نمی کند.(ولیدی،۱۳۹۲،۸۷)

حددرلغت به معنای منع وبند است ودر اصطلاح مجازات مصرح در قانون جزا است،که برای آن در کتاب و سنت کیفر و مجازات معین شده است.این مجازات بدنی بوده وحداقل وحداکثر ندارد.(شامبیاتی،۱۳۸۲،۳۱۲)در قانون مجازات اسلامی لاحق مجازات معاونت در جرایم مستوجب حد را به نسبت کیفر جرم مباشرمشخص کرده مگر این که قانون برای مجازات معاون مجازات ضوابط ویژه ای را معین کرده باشد.از جمله موارد معاونت در حدود در قانون مجازات اسلامی می‏توان به موارد زیر اشاره کرد.

۱-معاونت در شرب خمر

در ماده ١۶۵ قانون مجازت ١٣٧٠مقرر شده :«خوردن مسکر موجب حد است.اعم از آنکه کم باشد یا زیاد،مست کند یانکند،خالص یا مخلوط باشد به حدی که آنرا از مسکر بودن خارج کند.» در این ماده حد مسکر بر کسی اعمال می شود که با علم وعمد اقدام به نوشیدن مشروب کرده باشد و اگر در این حال کسی موجبات شرب خمر او را فراهم آورد ،مانند آنکه از خواص شراب بگوید ویا به منظور تهیه آن وجه در اختیار او قرار دهد و یا ارائه طریق نماید ،قانونگذار تکلیف او را روشن کرده و مقرر می دارد: «هر کس به ساختن،تهیه،خرید،حمل وعرضه مشروبات الکلی مبادرت کند به شش ماه تا دو سال حبس محکوم می شود و یا دراثر تطمیع و نیرنگ وسایل استفاده از آن رافراهم نماید،در حکم معاون در شرب مسکرات محسوب می گردد.»ملاحظه می گردد که شرب خمر جرم خاص مستقلی است که توسط قانونگذار مورد حکم قرار گرفته است.(شامبیاتی،١٣٨٢ ،٢۶٨)

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:30:00 ب.ظ ]




امروزه محاربه و افساد فی‌الارض به عنوان مهم ترین جرایم امنیتی در موازین فقهی مطرح هستند.    ماده١٨٣ قانون مجازات اسلامی ١٣٧٠  کسی را که برای ایجاد رعب وهراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد محارب دانسته و همچنین در ماده١٨٧قانون مذکورمقرر می دارد: «هر فرد یا گروه  که قصد براندازی حکومت اسلامی  را بریزد و برای این منظور اسلحه و مواد منفجره تهیه کند و همچنین کسانی که با آگاهی و اختیار امکانات مالی مؤثر و یا وسایل واسباب کار ویا سلاح در اختیار آنها بگذارند، محارب ومفسد فی الارض می باشند.» قانونگذار با توجه به این که عمل محارب موجب اخلال در نظم عمومی بوده وامنیت مردم را در معرض خطر قرار خواهد داد و بدلیل اینکه آنچه در خصوص تهیه امکانات و اسباب کار بیان کرده است ماهیتاً معاونت محسوب می شود لذا مقنن به جهت اهمیت موضوع عنوان جرم خاص به آن داده است.(شامبیاتی،۱۳۸۲،۲۷۰)
در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و درماده۲۷۹ محاربه چنین تعریف شده است:«محاربه عبارت است از کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آن ها، به نحوی که موجب ناامنی در محیط شود. هر گاه کسی با انگیزه شخصی به سوی یک یا چند شخص خاص سلاح بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد محارب محسوب نمی شود.همچنین است کسی که به روی مردم سلاح بکشد، ولی در اثر ناتوانی موجب سلب امنیت نشود»با توجه به ماده۱۲۷ قانون مجازات و با استناد به اینکه یکی از مجازاتهای پیش بینی شده برای محارب در قانون سلب حیات می باشد، واگر مجازات معاونت در محاربه رابر اساس بند الف ماده ۱۲۷که مجازات معاون را در جرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات یا حبس ابد است ،را حبس تعزیری درجه دو یا سه بدانیم نتیجه آن می شود که با توجه به ماده ۱۹(که مجازاتها را درجه بندی کرده وحبس بیش از ۲۵ سال را درجه یک و حبس بیش از ۱۵تا۲۵سال را درجه دو و حبس بیش از۱۰تا۱۵سال را درجه سه می داند)قاضی همواره موظف  به تعیین مجازاتی به میزان بیش از ده سال تا بیست و پنج سال حبس برای معاون در محاربه باشد،در حالی که برای مباشر محاربه بتواندحتی مجازات سبکی مثل یک سال نفی بلد را تعیین نماید.(میرمحمد صادقی،۱۳۹۲،۵۸)علی رغم تلاش قانونگذار برای برطرف کردن خلاء های قانونی قبلی در خصوص مرتفع کردن مجازات معاونت در جرایم مختلف و از جمله معاونت در محاربه،همچنان ابهامات و خلاء هایی در قانون جدید وجود دارد که نیازمند بازنگری در قانون است.

گفتار دوم:معاونت درجرایم مستوجب قصاص

در قانون مجازات اسلامی مصوب۱۳۹۲،مجازات قصاص در ماده۱۶ این قانون بدین نحو تعریف شده است:«قصاص مجازات اصلی جنایات عمدی بر نفس،اعضاء و منافع است که به شرح مندرج در کتاب سوم این قانون اعمال می شود»این ماده جایگزین ماده۱۴ قانون مجازات سابق می باشد که مقرر می داشت:«قصاص کیفری است که جانی به آن محکوم می شود و باید با جنایت او برابر باشد.»مطابق این ماده،مجازات اصلی کلیه جنایات عمدی،قصاص است و اگر در مورد خاصی برای جنایت عمدی،مجازاتی غیر از قصاص پیش بینی شده باشد،مجازات اصلی نیست،بلکه مجازات جانشین است،مانند بعضی از جنایات عمدی که به علت عدم امکان مماثله،قصاص به دیه تبدیل می شود.همچنین در این ماده برابری قصاص با جرم ارتکابی که جزء شرایط اجرای قصاص است،از تعریف حذف شده وبه مبحث شرایط اجرای قصاص انتقال یافته است.(مصدق،۱۳۹۲،۵۹)   

ملاحظه می گردد که قانونگذار با تصویب این ماده تعریف شفافی از قصاص ارائه نموده وتأکید بر

 

این که قصاص در زمره مجازات های اصلی است ،از نو آوری های این ماده است. از سوی دیگر این مجازات اختصاص به ارتکاب جنایت به معنی هر نوع ایراد صدمه بر نفس دیگری و سایر اعضاء می باشد.در مجموع تعریف قصاص در ماده مذکور در ماده ۱۶صراحت بیشتری نسبت به ایراد صدمه بدنی اعم از قتل و سایر صدمات بر اعضاء نسبت به قانون سابق دارد.( ولیدی،۱۳۹۲،۸۷)

قانونگذار۱۳۶۱جهت رعایت احتیاط فقط معاونت درجرایم مستوجب تعزیر را مدود کرده بود،ولی بعداً موارد مختلفی تحت عنوان معاونت در جرم حدود و قصاص پیش بینی کرد و برای آن،مجازات خاصی پیش بینی کرده است.(شامبیاتی،۱۳۹۲،۲۰۰) به هر حال قانونگذاردر ماده۱۲۷ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲مؤکداً تصریح می نماید که در صورتی که در قانون یا شرع مجازات دیگری برای معاون تعیین نشده باشد،مجازات وی به شرح بند های مندرج در ماده مذکور خواهد بود.

۱- معاونت در ارتکاب جنایت 

    در معاونت در جنایت،وجود حداقل دو نفر با عنوان معاون و مرتکب در جنایت ضروری است و کسی را نمی توان به اتهام معاونت در جنایتی که خود انجام داده است ،مجازات نمود.تحقق جرم معاونت موکول به وقوع جرم از سوی مرتکب است ومادام که رفتار ارتکابی وی وصف مجرمانه پیدا نکند،نمی توان کسی را که مرتکب مصادیق معاونت گردیده را به عنوان معاونت در جرم مجازات نمود.جرایم مستوجب قصاص یا جرایم علیه نفس،جرایمی است که موجب قصاص نفسی شوند و یا جرایم علیه عضو است که موجب قصاص عضو خواهد شد. حال اگر افرادی در وقوع قتلی همکاری و مساعدت کنندو عمل مستند به همه ی آنها نباشد و یا به تنهایی با مباشر یا مباشرین قتل مساعدت و همکاری کنند  بدون این که در عملیات اجرایی قتل دخالتی داشته باشند،میزان مجازات معاون در قتل برچه اساسی تعیین می شود و آیا وی معاون در قتل محسوب می شود؟ برای پاسخ به این پرسش باید مصادیق معاونت در قتل  درقانون مورد ارزیابی قرار گیرد.(شامبیاتی،۱۳۹۲،۲۰۳)

چگونگی مجازات معاون در قتل در قانون سابق و در قانون لاحق دستخوش تغییراتی شده است. قانون مجازات اسلامی سابق مصوب۱۳۷۰در مواد مختلفی به معاونت در قتل و سایر جنایات اشاره کرده بود.ولی بطور کلی به نظر می رسد که وضعیت معاونت در جنایت در قانون مجازات اسلامی مصوب۱۳۹۲ به شفافیت قانون سابق نباشد.(میر محمد صادقی،۱۳۹۲،۴۳۳)در قانون مجازات اسلامی مصوب۱۳۹۲می توان این تفکیک را در خصوص انواع جنایات و برای معاون جرم قائل شد و معاونت در جنایات را شامل معاونت در قتل عمدی موجب قصاص،معاونت در قطع عمدی عضو،ومعاونت در جرایم مستوجب تعزیرقلمداد کرد.

۲-مجازات قانونی معاونت درقتل عمدی

به موجب ماده۲۰۷قانون مجازات اسلامی سابق«هر گاه مسلمانی کشته شود قاتل قصاص می شود و معاون درقتل عمد به سه سال تا ۱۵ سال حبس محکوم می شود.»

شرایط اساسی اعمال چنین مجازاتی علیه معاون،اجرای قصاص در مورد قاتل است ودر غیر این صورت یعنی عدم اجرای قصاص اعم از این که قاتل مسلمان و مقتول غیر مسلمان باشد ویا به هر دلیلی قصاص ساقط شود،حکم این ماده اجرا نخواهد شد. همچنین اگر قاتل و مقتول کافرذمی باشند،به استناد ماده ۲۱۰ قانون مجازات اسلامی که قاتل را مستحق قصاص می داند،مجازات معاون در صورت قصاص قاتل سه تا پانزده سال حبس خواهد بود.هرگاه مرتکب قتل عمدی ، به دلیل فقدان شاکی یا گذشت او یا به هر دلیل دیگری قصاص نشود،مجازات اوطبق ماده ۶۱۲ قانون تعزیرات به حبس از سه تا ده سال تقلیل می یابد ومجازات معاون او نیز به حبس از یک تا پنج سال کاهش پیدا می کند.

   ماده ۶۱۲ قانون تعزیرات: «هر کس مرتکب قتل عمد شود و شاکی نداشته یا شاکی داشته ولی از قصاص گذشت کرده باشد و یا به هر علت قصاص نشود ، در صورتی که اقدام وی موجب اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه یا بیم تجری مرتکب یا دیگران گردد، دادگاه مرتکب را به حبس از سه تا ده سال محکوم می نماید.»

  تبصره: «در این مورد معاونت در قتل عمد موجب حبس از یک تا پنج سال خواهد بود.»

هر گاه پس از صدور حکم قصاص، به هر علتی قاتل قصاص نشود ،مرجع صالح ملزم به تبدیل قصاص به حبس و غیر آن موضوع ماده۶۱۲ قانون تعزیرات وهمچنین علاوه بر الزام به ماده مذکور ،موظف به اعمال تبصره آن هم خواهد بود ونمی تواند به بهانه فراغ از رسیدگی از انجام این وظیفه  قانونی خودداری نماید.(آقایی نیا،۱۳۸۵،۱۰۳))خاطر نشان می شود اجرای تبصره مذکور نیازی به در خواست محکوم علیه نداشته و دادگاه ملزم به اعمال تبصره مورد نظر خواهد بود.ماده۱۲۷ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲در مقام بیان مجازات معاونت ،مقرر می دارد:«در صورتی که در شرع یا قانون مجازات دیگری برای معاون تعیین نشده باشد ،مجازات وی به شرح زیر است:

الف)درجرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات یاحبس دائم است،حبس تعزیری درجه دو و سه ب) در سرقت حدی و قطع عمدی عضو ، حبس تعزیری درجه پنج یا شش

پ)درجرایمی که مجازات قانونی آنها شلاق حدی است،سی ویک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش

 ت) در جرایم مستوجب تعزیر یک تا دو درجه پایین تر از مجازات جرم ارتکابی

۳-معاونت در قتل به شکل امساک

یکی از موارد خاص معاونت در قتل که فقها به آن اشاره کرده اند،امساک یا نگهداشتن کسی است؛برای اینکه دیگری قادر به کشتن او باشد.مراد از نگه داشتن،معنی عرفی آن است که شامل گرفتن با دست،پیچیدن با طناب،محبوس کردن در اتاق و نظایر آن می باشد و چون فقهای امامیه از جمله شیخ طوسی و امام خمینی مجازات فرد ممسک را حبس ابد دانسته اند،بعید نیست که همین مجازات قابل اعمال باشد زیرا ماده ۱۲۷ قانون مجازات اسلامی اعمال مجازاتهای مقرر در این ماده را منوط به این شرط کرده است که«…….اگردر شرع یا قانون مجازات دیگری برای معاون تعیین نشده باشد.»البته وجود تفاوت فاحش درمجازات قابل اعمال برای مصادیق معاونت در قتل عمدی قابل توجیه نیست،به ویژه آنکه برخی از مصادیق معاونت درقتل عمدی مثل دادن سلاح گرم به دیگری برای کشتن دیگری قابل سرزنش تر از اقدام ممسک در قادر ساختن دیگری به ارتکاب قتل می باشد.(میر محمد صادقی،۱۳۹۲،۴۳۹)

    در قتل عمدی، موارد متعددی از مصادیق معاونت قابل تصور است:

اگر کسی دیگری را نگهداری و شخص ثالثی او را به قتل برساند، عمل نگهدارنده، خود نوعی معاونت است که موجب وقوع جرم می شود و چون قتل نمی تواند علاوه بر فعل مباشر، مستند به فعل او باشد، پس نمی توان آن را شرکت در قتل نامید. شرکت در قتل زمانی تحقق می یابد که فعل مجرمانه مستند به فعل همه ی افراد درگیر باشد.

منظور از نگهداشتن هر فعلی است که مقتول به سبب آن امکان خروج از سلطه جانی را نیافته و قاتل به راحتی بتواند به کمک ممسک وی را به قتل برساند. پس اگر وی تخلص نیابد، مشمول حکم خواهد بود. مضافاً این که امساک مقتول در حال قتل، بنابر ادله ضروری نبوده و بلکه اگر مجنی علیه را تا آمدن جانی نگه دارد و بعد از رسیدن قاتل وی را رها سازد، به نحوی که دیگر امکان گریز نیابد و کشته شود، ممسک محکوم به حبس ابد است و همین طور است مه وی را در اتاقی محبوس سازد تا قاتل آماده شود»

همچنین لازم است که بین ممسک و قاتل،«وحدت قصد» وجود داشته باشد.بنابراین اگر کسی، دیگری را نگه دارد یا محبوس کند،به منظوری غیر از قتل و دیگری او را به قتل برساند، ممسک در این جا به عنوان معاون،حبس ابد نمی شود.پس اگر قصد معاون درارتکاب قتل توسط دیگری، ظهور خارجی نیابد، جرم معاونت تحقق نمی یابد.(شامبیاتی،۱۳۹۲،۲۰۴)

به هر ترتیب، قانون گذار جمهوری اسلامی ایران در گذشته عنایتی به معاونت در قتل عمدی نداشته و در ماده ۵ قانون حدود و قصاص سال ۶۱ تنها گفته بود که«هرگاه مسلمانی کشته شود قاتل قصاص می شود». در قانون مجازات اسلامی سال ۷۰ مسئله معاونت در قتل حائز اهمیت شناخته شد و در ماده ۲۰۷ مقرر گردیده:« هر گاه مسلمانی کشته شود قاتل قصاص می شود و معاون در قتل عمد به سه تا ۱۵ سال حبس محکوم می شود»ضمناً با این که در حقوق جزای اسلام، قتل از موارد حق الناس است و اولیاء دم می توانند با اذن ولی امر قاتل را قصاص کنند مع هذا اگر کسی مرتکب قتل عمد شود و شاکی نداشته یا شاکی داشته ولی از قصاص گذشت کرده باشد یا به هر علت قصاص نشود در صورتی که اقدام وی موجب اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه و بیم تجری مرتکب یا دیگران گردد، دادگاه مرتکب را به حبس از سه تا ده سال محکوم می نماید و معاونت در قتل عمدی موجب حبس از یک تا پنج سال خواهد بود(ماده ۶۱۲ و تبصره تعزیرات)

به همین ترتیب است بر جنایت در عضو که در ماده ۳۸۷ آمده است:«جنایت در عضو عبارت از هر آسیب کمتر از قتل؛ مانند قتل عضو، جرح و صدمه هاسی وارد بر منافع است»ومجازات معاون در قطع عمدی عضو وفق مقررات بند ب ماده ۱۲۶ همین قانون حبس تعزیری درجه پنج یا شش خواهد بود.

گفتار سوم: معاونت در جرایم مستوجب دیه

هرچند گرایش غالب قانونگذاران پس از انقلاب همواره بر مجازات انگاشتن دیه بوده،ولی این امر هیچ‏گاه مسیر مباحث پیرامون‏ ماهیت و وصف دیه را مسدود نکرده،تا آنجا که اختلاف‏نظرها در مورد کیفری یا غیر کیفری بودن وصف دیات، قانونگذار را واداشته است تا در قانون مجازات اسلامی‏ ۱۳۷۰،رویه پیشین خود را در قانون دیات ۱۳۶۱ در خصوص تعریف دیه،تا اندازه‏ای‏ تعدیل کند.

در ماده ۱۰ قانون دیات ۱۳۶۱ دیه چنین تعریف شده بود:«دیات مالی است که از طرف شارع‏ برای جرم تعیین شده است»،ولی در قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰ عنوان کیفر،از تعریف دیه خارج شده است. به موجب ماده ۱۵ این قانون:«دیه،مالی است که از طرف شارع برای جنایت تعیین شده است» توجه به مطلب که علاوه بر دکترین موجود،در رویه قانونی نیز موضع مشخصی در مورد ماهیت دیه به چشم
نمی‏خورد و حتی در قانون مجازات اسلامی در این زمینه‏ تناقض وجود دارد،نشان می‏دهد که چرا قانونگذار متعرضّ معاونت در جرایم‏ مستوجب دیه نشده است.

باوجوداین،در قلمرو دیات نیز می‏توان مواردی یافت که‏ معاونت در جرم مستوجب دیه در آنها میسّر است.برای نمونه،اگر فردی در از بین بردن‏ بکارت دختری با مباشر،معاونت کند،چنان‏که با نگاه داشتن دختر،ازاله بکارت او را تسهیل کند،در جرمی معاونت کرده است که به موجب ماده ۴۴۱ قانون مجازات‏ سابق مباشر آن ملزم به پرداخت دیه و مهر المثل به دختر بزه‏دیده‏ است،حال آن‏که شخص معاون،مستوجب تعزیر مندرج در ماده ۴۳ خواهد بود. ماده ۴۳ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ مقرر نموده است که : « اشخاص زیر معاون جرم محسوب و با توجه به شرایط و امکانات خاطی و دفعات و مراتب جرم و تادیب از وعظ و تهدیدو درجات تعزیر ، تعزیر می شوند:

۱٫هرکس دیگری را تحریک یا ترغیب یا تطمیع به ارتکاب جرم نماید و یا به وسیله دسیسه و فریب و نیرنگ موجب وقوع جرم شود.

۲٫هرکس با علم و عمد وسایل ارتکاب جرم را تهیه کند و یا طریق ارتکاب آن را با علم به قصد مرتکب ارائه دهد.

۳٫هرکس عالماً عامدا ًوقوع جرم را تسهیل کند.»

تبصره ۱- برای تحقق معاونت در جرم ،وجود وحدت قصد و تقدم یا اقتران زمانی بین عمل معاون و مباشر جرم شرط است.

تبصره ۲- در صورتی که برای معاونت جرمی خاص در قانون یا شرع وجود داشته باشد،همان مجازات اجرا خواهد شد.

   اگرچه در ماده ۱۵ قانون مجازات اسلامی،عنوان کیفر از تعریف دیه خارج شده ولی با ذکر دیه در ماده‏ ۱۲ به عنوان یکی از مجازاتهای پنج‏گانه در این قانون،این‏بار تناقضی آشکار در قانون مجازات اسلامی ایجاد شده است. به موجب ماده ۳۲۳ قانون مجازات اسلامی سابق: «هرگاه کسی در حال خواب بر اثر حرکت و غلطیدن‏ موجب تلف یا نقض عضو دیگری شود، جنایت او به منزله خطای محض بوده و عاقله او عهده‏دار خواهد بود»قسمت ذیل ماده ۲۳۳ قانون مجازات اسلامی که اقرار دیوانه،مست،کودک،مجبور و اشخاصی را که‏ قصد ندارند؛مانند ساهی و هازل و نافذ ندانسته است از بینش قانونگذار مبنی بر تمایز میان‏ واژگان«خواب»و«بیهوش» در قانون مجازات اسلامی،حکایت دارد.

همچنین در ماده ۲۲۵ قانون مجازات اسلامی سابق پیش‏بینی شده است:«هرگاه کسی در حال خواب یا بیهوشی شخصی را بکشد قصاص نمی‏شود،فقط به دیه قتل به ورثه‏ مقتول محکوم خواهد شد»و به موجب ماده ۳۲۳ قانون مذکور:«هرگاه کسی در حال خواب بر اثر حرکت و غلطیدن‏ موجب تلف یا نقض عضو دیگری شود،جنایت او به منزله خطای محض بوده و عاقله او عهده‏دار خواهد بود»

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:29:00 ب.ظ ]




۲-معاونت در فرار اشخاص زندانی یا توقیف شده
در ماده۵۴٩ قانون مجازات اسلامی«هر کس مأمور حفظ یا مراقبت یا ملازمت زندانی یا توقیف شده ای باشد و مساعدت در فرار نماید یا راه فراراو را تسهیل کند یا برای فرار وی تبانی ومواضعه نماید به ترتیب ذیل مجازات خواهد شد:

  الف-اگر توقیف شده متهم به جرمی باشد که مجازات آن اعدام یا رجم یا صلب است و یا زندانی به یکی از این مجازاتها محکوم شده باشد به سه تا ده سال حبس و اگر محکومیت محکوم علیه حبس از ده سال به بالا باشد و یا توقیف شده متهم به جرمی باشد که مجازات آن حبس از ده سال به بالاست به یک تا پنج سال حبس چنانچه محکومیت زندانی و یا اتهام توقیف شده غیر از موارد فوق الذکر باشد به شش ماه تا سه سال حبس محکوم خواهد شد.

  ب-اگر زندانی محکوم به قصاص یا توقیف شده متهم به قتل مستوجب قصاص باشد عامل فرار موظف به تحویل دادن وی می باشد و در صورت عدم تحویل زندانی می شود و تا تحویل وی در زندان باقی می ماند و چنانچه متهم غیاباً محاکمه و برائت حاصل کند و یا قتل شبه عمد یا خطئی تشخیص داده شود عامل فرار به مجازات تعیین شده در ذیل بند (الف) محکوم خواهد شد و اگر فراری فوت کند و یا تحویل وی ممتنع شود چنانچه محکوم به قصاص باشد فراری دهنده به        پرداخت دیه به اولیای دم مقتول محکوم خواهد شد.                                                          

  پ-اگر متهم یا محکومی که فرار کرده محکوم به امر مالی یا دیه باشد عامل فرار علاوه بر مجازات تعیین شده در ذیل بند (الف) ضامن پرداخت دیه و مال محکومٌ به نیز خواهد بود.                      

دراین ماده،فراهم آوردن موجبات فرار ازمصادیق خاص معاونت است،که خود به عنوان جرم خاص،تلقی و مورد حکم واقع شده است.

۳-معاونت در اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم

مطابق مقرارت ماده ۶۱۰ تعزیرات :« هر گاه دو نفر یا بیشتر اجتماع و تبانی نمایند که جرایمی بر ضد امنیت داخلی یا خارجی کشور مرتکب شوند یا وسایل ارتکاب آن را فراهم نمایند در صورتی که عنوان محارب بر آنان صادق نباشد به دو تا پج سال حبس محکوم خواهند شد و اگر اجتماع و تبانی علیه اعراض یا نفوس یا اموال مردم باشد و مقدمات اجرایی را هم تدارک دیده باشند ولی بدون اراده خود موفق به اقدام نشوند حسب مراتب به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهند شد.» در این ماده،تبانی برای تهیه وسایل ارتکاب جرم بر ضد امنیت خارجی یا داخلی مملکت یا بر ضد اساس حکومت جمهوری اسلامی یا بر ضد اعراض و نفوس یا اموال مردم،با اینکه ماهیتاً از مصادیق معاونت است،مع هذا مورد حکم خاص قرار گرفته است.            

۴-معاونت در سقط جنین

برابر مقررات ماده ۶۲۴ تعزیرات :« اگر طبیب یا ماما یا داروفروش و اشخاصی که به عنوان طبابت یا مامایی یا جراحی یا داروفروشی اقدام می کنند وسایل سقط جنین فراهم سازند و یا مباشرت به سقط جنین نمایند به حبس از دو تا پنج سال محکوم خواهند شد و حکم به پرداخت دیه مطابق مقررات مربوط صورت خواهد گرفت.

  تبصره-اگر جنینی زنده متولد شود و دارای قابلیت ادامه حیات باشد و جنایت قبل از تولد،منجر به

 

نقص یا مرگ او پس از تولد شود و یا نقص او بعد از تولد باقی بماند،قصاص ثابت است.»

این ماده ناظر به دو مورد جداگانه است:

حالت اول-زمانی است که طبیب یا ماما یا داروفروش ، مباشرت به اسقاط جنین بنمایند.اگر روح در جنین دمیده نشده باشد یعنی پزشک صدای قلب او را تشخیص ندهد و یا مادر،حرکت دست و پای او را احساس نکند و پزشک مباشرتاً اقدام به سقط جنین کند،در این صورت علاوه بر مجازات حبس،به پرداخت دیه سقط جنین نیز محکوم می شود.

حالت دوم-زمانی است که طبیب یا ماما یا داروفروش مباشرت به اسقاط جنین نمی کند بلکه وسایل آن را از نظر دارویی و یا وسایل خاص تهیه نموده و در اختیار مادر قرار داده و او را در استفاده و استعمال آن دلالت و راهنمایی کند،صرف همین اقدام از مصدیق معاونت شناخته شده  و به حبس از دو تا پنج سال محکوم خواهد شد و حکم به پرداخت دیه مطلبق مقررات مربوطه صورت خواهد پذیرفت.

۵-معاونت در تشویق به فساد و فحشا

در ماده ۶۳۹ تعزیرات آمده است: «افراد زیر به حبس از یک تا ده سال محکوم می شوند و در مورد بند (الف) علاوه بر مجازات مقرر ، محل مربوطه به طور موقت با نظر دادگاه بسته خواهد شد:

الف-کسی که مرکز فساد یا فحشا دایر یا اداره کند.

ب-کسی که مردم را به فساد و فحشا تشویق نموده یا موجبات آن را فراهم نماید.

تبصره-هر گاه بر عمل فوق عنوان قوادی صدق نماید علاوه بر مجازات مذکور به حد قوادی نیز محکوم می گردد.»

در بند(ب) این ماده،عمل ارتکابی نوعی معاونت در جرم است که به لحاظ اهمیت موضوع و آثار تخریبی آن د جامعه مورد حکم خاص قرار گرفته و مجازات معاونت در حکم مباشرت برای آنان قائل شده اند.

۶-معاونت در جریحه دار کردن عفت و اخلاق عمومی

بر اساس مقررات ماده ۶۴۰ تعزیرات:« اشخاص ذیل به حبس از سه ماه تا یک سال و جزای نقدی از یک میلیون و پانصد هزار ریال تا شش میلیون ریال و تا ۷۴ ضربه شلاق یا به یک یا دو مجازات مذکور محکوم خواهند شد:

۱-هر کس نوشته یا طرح،گراور،نقاشی،تصاویر،مطبوعات،اعلانات،علایم،فیلم،نوار سینما و یا به طور کلی هر چیز که عفت و اخلاق عمومی را جریحه دار نماید برای تجارت یا توضیع به نمایش و معرض انظار عمومی گذارد یا بسازد یا برای  تجارت یا توزیع به نمایش و معرض انظار عمومی گذارد یا بسازد یا برای تجارت و توزیع نگاه دارد.

۲-هر کس اشیا مذکور را به منظور اهداف فوق شخصاً یا به وسیله ی دیگری وارد یا صادر کند و یا به نحوی از انحاء متصدی یا واسطه تجارت و یا هر قسم معامله دیگر شود یا از کرایه دادن آنها تحصیل مال نماید.

۳-هر کس اشیا فوق را به نحوی از انحاء منتشر نماید  یا آنها را به معرض انظار عمومی بگذارد.

۴-هر کس برای تشویق به معامله اشیای مذکور در فوق و یا ترویج آن اشیا به نحوی از انحاء اعلان و یا فاعل یکی از اعمال ممنوعه فوق و یا محل به دست آوردن آن را معرفی نماید.»

در این ماده،بند ۲ و ۴ آن از مصادیق معاونت در جرم است چنانچه اگر کسی دیگری را تشویق یا اغوا جهت واردات یا صادرات اشیائی که باعث جریحه دار کردن عفت و اخلاق عمومی می شود،بنماید یا اینکه او را تشویق به انجام معامله و یا ترویج آن اشیا و وسایل کند،مورد حکم خاص قرار گرفته و بر حسب آن ، به مجازات مقرره در قانون محکوم خواهد شد.

۷-معاونت در اخفاء مال مسروقه

ماده ۶۶۲ تعزیرات مقرر می دارد: «هر کس با علم و اطلاع یا با وجود قرائن اطمینان آور به اینکه مال در نتیجه ارتکاب سرقت به دست آمده،آن را به نحوی از انحاء تحصیل یا مخفی یا قبول نموده یا مورد معامله قرار دهد به حبس از شش ماه تا سه سال  و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.

در صورتیکه متهم،معامله اموال مسروقه را حرفه خود قرار داده باشد به حداکثر مجازات در این ماده محکوم می گردد.» در اینجا مخفی نمودن اموال مسروقه که در واقع مساعدت و کمک به سارقین است،با وجود آنکه از مصادیق معاونت به شمار می رود،خود نوعی جرم خاص تلقی شده است،چرا که:

اولاً-قبل از ارتکاب سرقت، وحدت قصد بین مباشر و معاون جرم وجود نداشته و علم و اطلاع پس از ارتکاب جرم حاصل شده است.

ثانیاً-اخفاء یا تحصیل یا قبول کردن و مورد معامله قرار دادن اموال مسروقه،خود نوعی تسهیل در امر سرقت می باشد که به لحاظ اهمیتی که نقش این عمل در توسعه سرقت دارد ، به عنوان جرم خاص تلقی شده است.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:29:00 ب.ظ ]




در ماده ۱۲۶قانون مجازات اسلامی،معاونت در جرم را در ده عنوان کلی،ترغیب،تهدید،تطمیع تحریک،دسیسه و فریب،سوءاستفاده از قدرت،ساختن یا تهیه وسایل ارتکاب جرم و تسهیل وقوع جرم مطرح نموده است.این عناوین هرچند در منطوق خود حصری هستند،ولی در مفهوم تمثیلی می باشند.در معاونت صرف وقوع مصادیق مذکور و وقوع جرم از سوی مرتکب کافی نیست.بلکه مؤثر بودن آنها در وقوع جرم شرط اجتناب ناپذیر است.همچنین معاونت به صورت مباشرت،تسبیب و اجتماع آنها قابل تحقق است.رفتار معاون در همه مصادیق مذکور در ماده۱۲۶وبه تبع آن قصد ارتکاب آن رفتارباید مقدم بر رفتار مرتکب و یا حد اقل همزمان باشد و اقداماتی که پس از وقوع جرم از سوی مرتکب واقع می شود معاونت محسوب نخواهد شد.(آقایی،۱۳۹۲،۱۲۴)
لازم به ذکر است که ،میزان تحولات و تغییرات در قانون مجازات اسلامی مصوب۱۳۹۲ و در فصل معاونت در جرایم که در این قانون به عمل آمده به مراتب بیشتر از سایر فصول است که به اختصار به آن خواهیم پرداخت. افزایش مواد مربوط به معاونت نسبت به قانون سابق یکی از مهم ترین تغییرات و تحولات چشمگیر قانون جدید تلقی می شود، به طوری که سابقاً برای کل مبحث معاونت در حقوق جزای عمومی فقط یک ماده در نظر گرفته شده بود؛ در حالیکه در قانون اخیر به چهار ماده افزایش یافته است.

همچنین افزایش دامنه مصادیق حصری معاونت و از جمله اضافه شدن «سوء استفاده از قدرت»به سایر مصادیق در ماده۱۲۶ و همچنین حذف واژه «نیرنگ» که در قانون سابق وجود داشت ،و به سبب ترادف با دسیسه و فریب در قانون اخیر کنار گذاشته شده است.قانونگذار در قانون جدید صریحاً در خصوص مجازات معاون جرم اقدام به جرم انگاری مجازات معاون جرم کرده و مجازات وی را به روشنی بیان کرده است و تنها تفاوت قانون جدید با قانون سابق جابجایی واژه شرع با قانون نسبت به قانون سابق است.از دیگر نوآوری های قانون اخیر ودر فصل معاونت در جرایم تشدید مجازات معاون در صورت استفاده از فرد نابالغ است که در قانون سابق وجود نداشت.

معاونت در جرم در قانون مجازات  اسلامی مصوب ۱۳۹۲و تحلیل وبررسی مواد آن، کیفیت مجازات معاون در قانون مجازات اسلامی مصوب۱۳۹۲،بررسی مفاهیم وعناوین مرتبط با معاونت در جرم وپیوستگی معاونت و مباشرت از حیث دادرسی موضوع بررسی در این فصل خواهد بود.

بخش اول: معاونت در جرم در قانون مجازات  اسلامی مصوب۱۳۹۲

ماده ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی مصوب۱۳۹۲مصادیق معاونت در جرم را بیان نموده است.بر اساس ماده مذکور اقدام و رفتار معاون جرم حسب مقررات ماده ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی باید به یکی از صور ذکر شده در این ماده تحقق یابد.همچنین دادگاه باید مشخص کند که،معاون جرم به کدامیک از موارد ترغیب، تهدید، تطمیع، تحریک به ارتکاب جرم نموده و یا با دسیسه، فریب یا سوءاستفاده از قدرت همچنین برای وقوع جرم یا وسایل ارتکاب جرم را ساخته یا تهیه کرده یا اینکه با ارائه طریق به مباشر جرم و یا تسهیل وقوع جرم اقدام به معاونت در جرم نموده است.ذکرمصداقی که عنصر معاونت در جرم را تشکیل می دهد از الزامات تحقق جرم معاونت است. طبق تبصره ماده ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی جدید، برای تحقق معاونت در جرم، وحدت قصد و تقدم زمانی بین رفتار معاون و مرتکب جرم شرط است؛ یعنی فرد باید دارای علم و قصد باشد و عالم باشد که در ارتکاب جرم توسط دیگری معاونت می‌کند.همچنین باید بداند بین فعل او و نتیجه فعل مجرمانه،رابطه سببیت وجود دارد و معاون برای این فعل مجرمانه اراده کند. در خصوص تفاوت مقررات معاونت در جرم در قانون سابق و جدید مجازات

 

اسلامی باید گفت، تا قبل از تصویب کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی در خرداد ۱۳۷۵ مجازات معاون جرم بر اساس ماده ۴۳ قانون سابق در اختیار قاضی دادگاه بود که با توجه به شرایط و امکانات خاصی و مراتب جرم، میزان آن را تعیین می‌کرد.

در مواردی هم که در آن قانون یا قوانین خاص دیگری، قانو‌نگذار خود نوع و مقدار مجازات را تعیین کرده بود، دادگاه‌ها در حدود مقررات مبادرت به صدور رای می‌کردند سپس با وضع ماده ۷۲۶ قانون تعزیرات میزان مجازات معاون در جرایم تعزیری،حداقل مجازات مقرر در قانون برای همان جرم مشخص شد. در نهایت به موجب قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ ماده ۷۲۶ قانون تعزیرات نسخ شده و قانونگذار تمام مقررات مربوط به معاونت در انواع جرایم و مجازات‌ها را در مواد ۱۲۶ تا ۱۲۹ قانون جدید جمع‌بندی کرده است.

گفتار اول:عنصر قانونی معاونت درجرم

با اینکه افعال موصوف به معاونت با ارجاع به فعل اصلی جرم شناخته می شوند ، ولی هریک از این افعال باید دقیقا به شیوه  و طریق مصرح در ماده ۱۲۶  قانون مجازات اسلامی ارتکاب یابد . ماده مذکور با احصاء افعال معاونت و توصیف نحوه ارتکاب هریک برای افعال مذکور استقلال تام شناخته است  چنانکه می توان فعل معاونت را ازافعال دیگر نظیر مباشرت ومشارکت کاملا تمیز داد  حتی افعالی که نوعی مساعدت و همکاری درارتکاب جرم تلقی می شوند،ممکن است با هیچ یک از مصادیق قانونی منطبق نباشند.در هر صورت در تحقق جرم معاونت،دادگاه باید نوع فعل یا افعال مادی معاونت را در ضمن حکم معلوم کند.عناوین مذکور در سه بند ماده ۱۲۶ قانون مجازات به این شرح پیش بینی شده است و بیان می کند: « اشخاص زیر معاون جرم محسوب می شوند:

الف – هرکس دیگری را ترغیب،تهدید،تطمیع یا تحریک به ارتکاب جرم نماید و یا با سوء استفاده از قدرت ، دسیسه و فریب و نیرنگ موجب وقوع جرم شود.

ب – هرکس وسایل ارتکاب جرم را بسازد یا تهیه کند یا طریق ارتکاب جرم را به مرتکب ارائه دهد.  

پ – هرکس وقوع جرم را تسهیل کند.  

تبصره- برای تحقق معاونت در جرم ، وجو د وحدت قصد و تقدم یا اقتران زمانی بین عمل معاون و مباشر جرم شرط است.چنانچه فاعل اصلی جرم ، جرمی شدیدتر از آنچه که مقصود معاون بوده  مرتکب شود معاون به مجازات معاون در جرم خفیف تر محکوم می شود.در صورتی که برای معاونت جرمی خاص در قانون یا شرع وجود داشته باشد ، همان مجازات اجرا خواهد شد.»

گفتار دوم: تحلیل  و بررسی ماده ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲

اقدامات ورفتار معاون جرم حسب مقررات ماده۱۲۶ قانون مجازات اسلامی مصوب۱۳۹۲باید به یکی از صور ذکر شده در قانون مذکور تحقق یابد.به عبارت دیگر تحقق معاونت در جرم مستلزم این است که شخص معاون به صور مختلف مندرج در قانون ،مرتکب اصلی را به طرق تحریک،ترغیب،تطمیع،تهدید و…..مساعدت و یاری کند و به نحوی وقوع جرم توسط مرتکب را ممکن سازد.نکته قابل توجه اینکه ماده فوق الذکر نسبت به قانون سابق مجازات تغییر چندانی نکرده است و لی با این وجود، مقنن در بند دوم و سوم قید علم و عمد را حذف نموده است.

از سوی دیگر اضافه شدن سوءاستفاده از قدرت در بند یک ماده۱۲۶به مصادیق معاونت از تغییرات این ماده می باشد،ولیکن حذف واژه «نیرنگ» که در قانون سابق وجود داشت،به معنی حذف موضوع آن نیست وقانونگذار آن را مترادف با «دسیسه و فریب» آورده است.همانند قانون سابق وجود وحدت قصد و تقدم اقتران زمانی بین رفتار معاون ومرتکب اصلی جرم شرط اصلی تحقق معاونت و به عبارت دیگر عنصر روانی معاونت در جرم است؛ لیکن در قانون سابق تکلیف موردی را که مباشر جرم، جرمی شدید تر از آنچه که مقصود معاون را انجام می دهد،راصراحتاً بیان نکرده بود ولی قانون احق به این ابهام پایان داده و تکلیف را روشن کرده است ومعاون را به مجازاتی خفیف تر محکوم کرده است.

۱-پیشینه تقنینی ماده۱۲۶ قانون مجازات ۱۳۹۲

این ماده متناظر به ماده ۴۳ قانون مجازات اسلامی مصوب۱۳۷۰ است که مقرر می داشت:

« اشخاص زیر معاون جرم محسوب و با توجه به شرایط و امکانات خاطی و دفعات و مراتب جرم و تادیب از وعظ و تهدید و درجات تعزیر ، تعزیر می شوند.

۱-هرکس دیگری را تحریک یا ترغیب یا تطمیع به ارتکاب جرم نماید و یا به وسیله دسیسه و فریب و نیرنگ موجب وقوع جرم شود.

۲-هرکس با علم و عمد وسایل ارتکاب جرم را تهیه کند و یا طریق ارتکاب آن را با علم به قصد مرتکب ارائه دهد.

۳-هرکس عالماً عامدا ً وقوع جرم را تسهیل کند»

تبصره۱- برای تحقق معاونت در جرم ،وجو د وحدت قصد و تقدم یا اقتران زمانی بین عمل معاون و مباشر جرم شرط است.

تبصره۲- در صورتی که برای معاونت جرمی خاص در قانون یا شرع وجود داشته باشد،همان مجازات اجرا خواهد شد.

   معاون جرم کسی است که شخصا در ارتکاب عنصر مادی قابل استناد به مباشر یا شرکای جرم دخالت نداشته وتنها در ارتکاب جرم از طریق رفتار مادی با قصد مجرمانه همکاری داشته باشد.مصادیق معاونت در جرم انحصاری هستند وهمه مصادیق ماده ۱۲۶ قانون ۱۳۹۲ از اعمال مثبت تشکیل یافته اند،بنابراین ترک فعل یا خودداری از انجام عمل را نمی توان به عنوان معاونت مجازات کرد (گلدوزیان،۱۳۹۲،۱۵۳  )

 

 

 

۲- بررسی بند« الف»  ماده ۱۲۶ 

۱-ترغیب ، ایجاد میل وعلاقه در دیگری به انجام دادن کاری است . پس اگر کسی دیگری را به هر شیوه ای اعم از تشریح و توصیف و یا تصویر فعل مجرمانه به ارتکاب آن ترغیب کند ، معاون جرم محسوب می شود. ترغیب ، نوعی تحریک اما به شکل خفیف تر است.

۲-تهدید نوعی تحریک با جنبه ارعاب کننده است که بواسطه آن فاعل را به ارتکاب جرم وا می دارد.تهدید نباید به طور کلی منجر به از بین رفتن رضایت تهدید شونده شود.در واقع تهدید به این شکل اکراه است که رافع مسئولیت کیفری می باشد و معاون در اینجا سبب اقوی از مباشر است که از بحث معاون خارج می شود.

تهدید در صورتی از مصادیق معاونت در جرم محسوب می شود  که تهدید کننده در تهدید شونده اثر گذار باشد.به عبارت دیگر،تهدید کننده قدرت عملی نمودن موضوع تهدید را داشته باشد؛ اما به طوری که قصد فعل از تهدید شونده ساقط نشود، وگرنه از مصادیق اجبار معنوی محسوب می شود.اجبار به معنی وا داشتن کسی به ارتکاب رفتار مجرمانه اعم از فعل ویا ترک فعل است؛ به گونه ای که قصد فعل از وی سلب شود.در این حالت به طریق اولی قصد نتیجه هم از مرتکب زایل می گردد.

-۳ تطمیع ،دادن وعده یا امتیاز مالی یا قول به تحصیل مقام و منزلت اجتماعی در ارتکاب جرم توسط دیگری و راسخ کردن وی برای ارتکاب جرم است.در تطمیع انگیزه ارتکاب جرم همواره مالی و مادی است و مهم نیست که معاون قبل از ارتکاب جرم به وعده خود وفا کند یا پس از وقوع جرم از قول خود برگردد .تطمیع به نوعی اخص از ترغیب است؛چرا که تطمیع رغبت مالی به ارتکاب جرم ایجاد می کند، و ترغیب ایجاد رغبت اعم از مادی و معنوی است.

-۴تحریک به جرم ،واداشتن دیگری به ارتکاب جرم به هر دستاویزی خواه مالی یا وعده و فریب و تشویق و ترغیب و به طور کلی تقویت نیروی ارتکاب به جرم مانند تهییج حس کینه و انتقام جویی ،تحریک مندرج در ماده ۱۲۶ به طور مطلق ذکر شده است. به طوریکه اگر قانونگذار در بند الف ماده ۱۲۶ به مصادیق دیگر افعال معاونت اشاره نمی کرد ، باز هم به لحاظ اطلاق تحریک،  فعل معاونت محقق شده چرا که ترغیب ، تهدید و تطمیع همواره متضمن نوعی تحریک است.( اردبیلی ، ۱۳۹۲، ۱۰۲ )

تحریک باید فردی یعنی نسبت به شخص معلوم باشد ، همچنین مستقیم یعنی دوپهلو و ابهام آمیز نباشد وبه وضوح به دیگری القا شده باشد و هم چنین موثر باشد و مادام که از تحریک نتیجه ای به دست نیاید  یعنی در اثر تحریک جرمی واقع نشود یا شروع به اجرای آن نشود ،تحریک عنوان معاونت ندارد. تحریک باید آن چنان میل و رغبتی و انگیزشی درتحریک شونده ایجاد کند،که وی را مصمم به ارتکاب جرم نماید.

۵-دسیسه یا فریب ، مجموعه اقدامات خدعه آمیزی است که مقدمه ارتکاب جرم است و ممکن است در مجنی علیه و یا مباشر موثر واقع شود . در دسیسه و فریب لازم نیست که مکر و حیله ، مستقیم در مباشر جرم موثر واقع شود بلکه همین اندازه که موجب وقوع جرم شود ، معاون مستوجب کیفر خواهد بود.

دسیسه وفریب گاهی بعنوان جرم مستقل به کار رفته است.مانند بند ۱ و ۳ قانون مجازات اخلال کنندگان در امنیت پرواز که مشمول کسانی است که با خدعه و نیرنگ هواپیمای در حال پرواز را در اختیار بگیرند و در آن اخلال ایجاد کنند. همچنین،اغوا نیز مترادف دسیسه و فریب است مانند ماده ۵۱۲ قانون تعزیرات . اغواء مردم به جنگ و کشتار به قصد برهم زدن امنیت.( گلدوزیان،۱۳۹۲،۱۵۵)

۶-سوء استفاده از قدرت ، بهره گیری ناروا از مقام و موقعیت اجتماعی است .سوء استفاده از قدرت،  بیش از آنکه رفتار خاصی باشد ، نفوذ معنوی بر دیگری است.درخصوص سوءاستفاد از قدرت این سؤال مطرح می شود که آیا لفظ سوء استفاده مقرر در ماده۱۲۶ قانون مجازات اسلامی صرفاً شامل مقامات رسمی دولتی می شود و یا این که در مورد اشخاص حقوقی غیر دولتی مانند شرکت ها،بانک ها ومؤسسات خصوصی نیز قابل تصور است؟در پاسخ به این سؤال دو نظر مطرح می شود:

نخست- عبارت «هر کس»اطلاق دارد و شامل مقامات دولتی و غیر دولتی می شود.بنابراین هر کس در باب اعمال مدیریت و ریاست و با سوء استفاده از قدرت بتواند موجبات وقوع جرم رافراهم کند مشمول مقررات ماده۱۲۶می شود در این مورد تفاوتی بین اشخاص حقوقی دولتی و عمومی با اشخاص حقوقی خصوصی وجود ندارد و سوء استفاده از قدرت در مورد مقامات دولتی و غیر دولتی قابل تصور و عملاً امکان پذیر است.(مصدق،۱۳۹۲،۲۵۴)

دوم- عبارت«هرکس» در این ماده اطلاق دارد، لیکن سوء استفاده از قدرت ،با حاکمیت دولت و اقتدارعمومی مرتبط است و کسانی می توانند اعمال حاکمیت و قدرت کنند که با نهاد های رسمی دولتی و حکومت ارتباط خدمتی داشته باشند، در غیر این صورت موضوع سوء استفاده از قدرت منتفی بوده و لذا شامل مقامات اشخاص حقوقی غیر دولتی مانند شرکت ها،مؤسسات وبانک های خصوصی نمی شود.در مورد اشخاص حقوقی غیر دولتی،معاونت در ارتکاب جرم می تواند تحت عناوین تهدید،تحریک یا سایر مصادیق مندرج در ماده۱۲۶تحقق پیدا کند،ضمن اینکه سوء استفاده از قدرت جهت ارتکاب جرم در مورد مقامات غیر رسمی، همان تهدید به ارتکاب جرم است.

۳-بررسی بند «ب» ماده ۱۲۶

۱-ساختن وسایل ارتکاب جرم به معنای درست کردن یا به وجود آوردن ابزاری از روی طرح و نقشه است.بنابراین معاون کسی است که با آگاهی از کاربرد وسیله ارتکاب جرم به مباشر کمک کند.مثل ساختن کلید و هر نوع ابزار برای ارتکاب جرم به استناد ماده ۶۶۴ قانون تعزیرات وبرای آن که ساختن وسیله ارتکاب جرم معاونت تلقی شود وحدت بین سازنده و استفاده کننده یا با مباشر احتمالی شرط است.( اردبیلی ، ۱۳۹۲ ، ۱۰۶)

۲-در مورد تهیه وسایل ارتکاب جرم ، درصورتی که تهیه وسایل منتهی به وقوع جرمی شود بدون آن که تهیه کننده علم و اطلاعی از این امر داشته باشد وتحقق جرم را خواسته باشد ، جرم معاونت محقق نمی شود مانند کسی که تفنگ دوست خود را برای شکار قرض بگیرد ولی با آن مرتکب قتل شود.همچنین  درصورتی که وسایل تهیه شده عملا در ارتکاب جرم مورد استفاده قرار نگیرد ، عمل مورد نظر جرم نبوده و قابل مجازات نیست.( گلدوزیان ، ۱۳۹۲ ، ۱۵۵ )

۳-مقصود از ارائه طریق ارتکاب جرم ، دادن آموزش ، راهنمایی و راه و روش ارتکاب جرم به دیگری با علم به قصد مجرمانه است ، اگر این راهنمایی بدون علم  و آگاهی باشد مثلا اگر کسی بدون آگاهی از نیت فرد ، اطلاعاتی در اختیار او بگذارد و بر اساس این اطلاعات جرمی واقع شود ، این شخص معاون جرم محسوب نمی شود. همچنین به غیر از آموزش و راهنمایی، هموار کردن راه ارتکاب جرم نیزمصداق معاونت است.( اردبیلی ، ۱۳۹۲، ۱۰۷ )

همچنین،دادن اطلاعات مبهم و ساده برای تحقق ارائه طریق در ارتکاب جرم کافی نیست و راهنمایی باید با صراحت و با آگاهی از ماهیت عمل مجرمانه به عمل آید و موجبات اجرای جرم فراهم شود مانند اینکه راه های ورود و خروج یک موسسه را به قصد سرقت ازآن مؤسسه به سارق نشان دهند.

۴-بررسی بند «پ» ماده ۱۲۶

تسهیل وقوع جرم ، رفتاری است که وقوع جرم را با تاثیر در ارتکاب آن یا برداشتن موانع آن ممکن می سازد. تسهل کننده زمانی معاونت محسوب می شود که با علم و آگاهی باشد.هم چنین،اعمال شخص تسهیل کننده با وقوع جرم رابطه مستقیم داشته باشد یعنی رابطه ای منطقی بین رفتار معاون و جرم وجود داشته باشد.( باهری ، ۱۳۸۴ ، ۳۴۳)

اعمال تسهیل کننده غیر مستقیم در ارتکاب جرم عنوان معاونت ندارد.گاهی کمک و مساعدت در فراهم کردن موجبات جرم که خود نوعی تسهیل محسوب می شود ، به موجب مقررات کیفری جرمی خاص است. مثلا ماده ۲۳ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح که تسهیل فرار نظامیان را جرمی خاص دانسته یا ماده ۵۵۴ قانون تعزیرات که مساعدت اشخاص را برای خلاصی مجرم از محاکمه و محکومیت عنوان جرم مستقل داده است.

۵- بررسی تبصره ماده ۱۲۶

لازمه همکاری عالمانه در جرم اقتضا می کند که نخست بین قصد معاون و افعالی که فاعل اصلی جرم انجام می دهد ، وحد ت کامل وجود داشته باشد که این مهم در تبصره ماده ۱۲۶ منعکس شده است.  البته مقصود از وحدت قصد این نیست که بین معاون و مباشر جرم اصلی لزوما توافق پیشین وجود داشته باشد ، بلکه همین اندازه که معاون، مباشر را قاصد بداند ویا او را قاصد بسازد و در جهت تحقق این قصد به او یاری کند ، وحد ت قصد بین این دو به وجود آمده است.(اردبیلی،۱۳۹۲ ،۱۱۲)

با این حال ، هرگاه مرتکب جرم اصلی از حدود توافق ضمنی با معاون خارج شود خواه به دلیل اوضاع و احوال ارتکاب جرم و یا تغییر عقیده مرتکب جرم اصلی و یا به دلایل دیگر،حکم قضیه در هر مورد متفاوت خواهد بود.در این موارد چهار فرض مطرح می گردد:

۱-مباشر جرمی کاملا متفاوت از آنچه که مقصود معاون بوده انجام می دهد

مثلا معاون کلیدی می سازد و در اختیار شخص مباشر قرار می دهد با این نیت که وقوع جرم را تسهیل کند ولی مجرم پس از ورود به محل سرقت از سرقت منصرف شده و مرتکب هتک ناموس می شود . در این جا سازنده کلید به اتهام معاونت در جرمی که هیچگاه به آن راغب نبوده و گمان نمی کرده که این کلید برای ارتکاب این عمل به کار رو د ، قابل تعقیب نیست.

۲-ارتکاب جرمی که در اصل منظور معاون بوده با کیفیات مشددی در عمل توام گردد

مثلا اگر کسی وسایل ارتکاب سرقت نظیر نردبان و طناب را برای دیگری فراهم کند ولی سرقت در شب واقع شود یعنی کیفیت مشدد عینی  جرم سرقت ، در این جا این سوال مطرح می شود که آیا معاون جرم باید به مجازات معاونت در سرقت مشدد محکوم شود یا سرقت خفیف تر ؟ یا مثلا منظور معاون سرقت ساده ولی مباشر سرقت توام با آزار و اذیت را مرتکب شود ( سرقت مشدد ) این وضعیت مرتکب جرم اصلی را در مظان اتهام جرم سنگین تر قرار می دهد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:28:00 ب.ظ ]