روش ها و آموزش ها - ترفندها و تکنیک های کاربردی


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


 




البته همه ما در زندگی روزانه ده ها و گاهی صدها نوع از این احساسات را تجربه می کنیم و گاهی می توانیم این احساسات را کنترل یا سرکوب نمائیم که علت بروز تعارضات از همین جا سرچشمه می گیرد. به عقیده گلمن شخصیت افراد ترکیب درستی از عقل و دل است و معمولاً سمبل عقل، بهره هوشی (IQ) و دل، هوش معنوی (SQ) است. (آقایار، شریفی درآمدی،۳۸:۱۳۸۵)

موضوع روانشناسی شخصیت، مطالعه بخش های مختلف روان شناختی، سازمان دهی و رشد آن با هدف برقراری ارتباط قسمت های مختلف ذهن نظیر مکانیزم های دفاعی، عملکردها و فرآیندها با پیامدهای زندگی می باشد. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا اصطلاح هوش معنوی برای توصیف کل شخصیت به کار می رود؟ پاسخ به این پرسش به چگونگی تصور شخص از سیستم شخصی اش بستگی دارد.(مایر،۲۹:۱۹۹۷)

 

عبارتی که افراد گاهی از تصور هوش معنوی به کار می برند انگیزش ،هیجان، شناخت و هشیاری است که در روان شناسی به عنوان چهار فرایند اساسی که تقریباً پایه فیزیولوژیکی شخصیت را تشکیل می دهند،مورد توجه هستند. پایه انگیزش درونی است و برای تکامل علایق، دلبستگی و ایمنی ضروری می باشد. سیستم هیجان شامل تجربه های درونی در پاسخ به روابط بیرونی است. برای مثال اگر شخص باور کند که افراد مهم وی را دوست دارند، احساس شادی می کند و بر عکس در مقایسه با این مجموعه مکانیزم های ذهنی، بیشتر بیرونی است. در واقع یکی از اهداف شناخت، کمک به ایجاد اطمینانی رضایت بخش از انگیزش ها و حفظ هیجانات خوشایند و نیز تفکر درباره طرح علایق درونی مانند خیال پردازی می باشد.

از سوی دیگر شناخت در خدمت ترسیم طرح هایی از دنیای خارج، آزمایش و تجربه آنها استدلال مؤثر، جدایی واقعیت از خیال و پردازش اطلاعات است،هشیاری که نسبت به فرایندهای پیش بهتر قابل درک است. آگاهی شخص از بخش های دیگر ذهن می باشد. چنین حالتی همواره در طی ساعات بیداری حفظ می شود. اگر چه ممکن است در طول روز به علت خستگی، تحریک و سایر شرایط، حالت هشیاری در نوسان باشد. برخی معتقدند که هشیاری به تغییر خلاقانه، توقف جهت عملیات جاری ذهن، زمانی که ذهن به طور مناسب، مسئله گشایی نمی کند. گرایش دارد، در واقع آگاهی هشیار فرصت هایی را جهت تغییر فراهم می کند. این چهار فرآیند در جدول(۲-۱) مرتب شده اند .(مایر،سالووی،کارسو:۲۰۰۰)

بخش دوم شخصیت مدل هایی از خود، نیازی اطراف خود و مدل هایی از جهان است که از طریق یادگیری شکل می گیرد (جدول۲-۸) این الگوها جنبه هایی از انگیزش های فردی، هیجانات شناخت و حالات هشیاری را در بر می گیرند که در نقشه هایی از خود و دنیای اطراف ادغام، می شوند.

سومین بخش شخصیت، صفات هستند (جدول ۲-۸) زمانی که یک انگیزه، هیجان یا تفکر به صورت مداوم، در الگوهای خود یا دنیای اطراف، یعنی نقشه های ذهنی آموخته شده حضور می یابد،صفت شکل می گیرد. مانند رفتاری که بیانگر صفت پرخاشگری است. به طور کلی ویژگی ها (صفات) از انگیزههای ساده، هیجان و شناخت که از تعامل مدل های اکتسابی از خود و دنیا ایجاد می شوند متفاوت هستند. این توصیف نسبی از شخصیت است اما برای درک اصطلاح شناسی هوش

 

معنوی از منظر شخصیت کافی نیست. هیجان تنها یکی از چهار بنیاد شخصیت را در بر می گیرد که با شناخت انگیزش و هشیاری تفاوت دارد.

 

 

 

جدول(۲-۸) :مفهوم شخصیت و هوش معنوی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سطح ۳: صفات ذهنی
صفات مربوط به خود
صفات کمی
مثال: عزت نفس، خودآگاهی، هوش شخصی
مثال: برون گرایی، هوش کلامی، روابط دوستانه، وظیفه شناسی، جرم اندیشی
سطح ۲: نقشه های ذهنی
مدل هایی از خود
مدل هایی از خود در جهان
مدل هایی از جهان
مثال: مفهوم خرد، هویت، خودآزمایی، تاریخچه زندگی
مثال: نقش ها، دلبستگی ها، همانندسازی ها، قواعد رهبری
مثال: آگاهی از زمان
سطح ۱: مکانیزم های ذهنی
انگیزش های اصلی
هیجان اصلی
عملیات شناخت اصلی
هشیاری اصلی
مثال: میل به خوردن، نوشیدن و خوابیدن، ارتباط با دیگران، دفاع از خود
مثال: احساس شادی، ناراحتی، عصبانیت، و ترس
مثال:یاد گیری، یادآوری قضاوت، مقایسه
مثال:آگاهی توجه
 

۲-۳-۵ هوش معنوی و مفهوم توانایی ذهنی

در این اصطلاح هوش معنوی ترکیبی از توانایی، مهارت یا استعداد ذهنی است که به پرورش اطلاعات هیجانی می پردازد. لذا کار اصلی، مفهوم سازی توانایی هایی است که هوش معنوی را می سازد همچنین ایجاد شیوه هایی جهت سنجش این توانایی ها و تعیین اینکه آیا هوش معنوی معادل یک هوش استاندارد است یا خیر؟ در رویکرد علمی، هوش معنوی را بیشتر با عبارات «توانایی های ذهنی» تعریف می کنند تا معنی وسیع قابلیت های اجتماعی مایر و سالوی (۱۹۹۷) در مورد هوش معنوی اذعان دارند که عبارت است از توانایی درک، ارزیابی و بیان صحیح هیجان ها، توانایی درک مفاهیم مربوط به هیجان و کاربرد زبان مربوز به هیجان ها و توانایی کنترل و تنظیم هیجان های خود و دیگران احساس رضایت و توانایی برقراری ارتباطات اجتماعی مؤثر در زمینه توسعه منابع انسانی نیز این مفهوم به کار گرفته شده است تا مهارت های مهمی را که در محیط کار، غیر از قابلیت های تخصصی مربوط به شغل لازم است معین نماید.(مایر،سالووی،کارسو،۷۳:۲۰۰۲)

۲-۳-۶- مفهوم هوش معنوی

هوش از جذاب ترین نیروهای روانی است که جلوه های آن در موجودات مختلف به مقادیر متفاوت مشاهده و رویت است. هر چه موجودات از تکامل بیشتری بهره مند بوده و به همان نسبت از پیچیدگی بیشتری برخوردار باشند،از نظر هوشی نیز پیشرفته تر خواهند بود.

هیجان ها حالت های عاطفی ذهن هستند. و باعث می شوند تا به شیوه خاصی احساس کنیم. هیجانها هم سازگاری فرد را با محیط فیزیکی و هم با محیط اجتماعی آسان میسازند زیرا احساس های ما را به دیگران می رسانند و چگونگی پاسخ دهی آنان را نسبت به ما تنظیم می کنند و نیز تعاملات اجتماعی را آسان می سازند و در نهایت رفتار اجتماعی را ترغیب می کنند (سپهریان،۴۳:۱۳۸۶)

توجه به هیجانها و کاربرد مناسب آنها در روابط انسانی، درک احوال خود و دیگران خویشتنداری و تسلط بر خواسته های آنی، همدلی، با دیگران و استفاده مثبت از هیجانها در تفکر و شناخت موضوع هوش معنوی می باشد.(اکبر زاده، ۱۳۸۳)

هوش معنوی به عنوان زیر مجموعه ای از هوش اجتماعی تعریف شده است. یعنی کنار آمدن با مردم، مهار هیجان ها در روابط با انسانها و توانایی ترغیب یا راهنمایی دیگران و شامل ویژگی هایی است مثل:

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-01-31] [ 04:28:00 ق.ظ ]




بعضی از خصوصیات هوش معنوی را چنین عنوان می­ کند:
الف) هوش معنوی نوعی هوش غایی است که مسائل معنایی و ارزشی را به ما نشان داده و مسائل مرتبط با آن را برای ما حل می­ کنند. هوشی است که اعمال و رفتار ما را در گستره­های وسیع از نظر بافت معنایی جای می­دهد و همچنین معنادار بودن یک مرحله از زندگی­مان را نسبت به مرحله دیگر مورد بررسی قرار می­دهد. (زهر و مارشال، ۲۰۰۰)

 

ب) هوش معنوی ممکن است در قالب ملاک­های زیر مشاهده شود: صداقت، دلسوزی، توجه به تمام سطوح هشیاری، همدردی متقابل، وجود حسی مبنی بر اینکه نقش مهمی در یک کل وسیع­تر دارد، بخشش و خیرخواهی معنوی و عملی، در جستجوی سازگاری و هم سطح­شدن با طبیعت و کل هستی، راحت بودن در تنهایی بدون داشتن احساس تنهایی.

ج) افرادی که هوش معنوی بالایی دارند، ظرفیت تعالی داشته و تمایل بالایی نسبت به هشیاری دارند. آنان این ظرفیت را دارند که بخشی از فعالیت­های روزانه خود را به اعمال روحانی و معنوی اختصاص بدهند و فضایلی مانند بخشش، سپاسگزاری، فروتنی، دلسوزی و خرد از خود نشان دهند.

همچنین می­توان گفت هوش معنوی فهم مسایل دینی و استنباط­های درست فقاهتی را تسهیل می نماید. به علاوه هوش معنوی می ­تواند در فهم مسایل اخلاقی و ارزش آنها به افراد یاری نماید.

هوش معنوی ذهن را روشن و روان انسان را با بستر زیربنایی وجود مرتبط
می­سازد،  به ­فرد کمک می­ کند تا واقعیت را از خیال (خطای حسی) تشخیص دهد. این مفهوم در فرهنگ­های مختلف به­عنوان عشق، خردمندی و خدمت مطرح است. (وگان، ۲۰۰۳)

بعضی از ویژگی­های فردی که برای بهره­ گیری از هوش معنوی مفید هستند عبارتند از: خردمندی، تمامیت (کامل بودن)، دلسوزی (مک مولن، ۲۰۰۳)، دیدگاه کل­نگر داشتن، درستی و صحت، ذهن باز داشتن و انعطاف­پذیری. (زهر و دریک، ۲۰۰۰) این ویژگی­ها روش­های متفاوتی را برای دانستن از طریق روش­های غیرزبانی و غیر منطقی مانند رویا، شهود و تجربه عرفانی، جهت دستیابی به سطوح عمیق­تر معنا ارائه می­ کنند. (دسلوریرس، ۲۰۰۰؛ به نقل از: نازل، ۲۰۰۴)

ویژگی­هایی که لازمه هوش معنوی هستند، احتمالاً در کنار توانایی­ها و فعالیت­های دیگری قرار دارند که عبارتند از: دعاکردن، تعمق، رویاها و تحلیل رویا، باورها و
ارزش­های دینی و معنوی، شناخت و مهارت در فهم و تفسیر مفاهیم مقدس و توانایی داشتن حالات فراروندگی. به عنوان مثال، بعضی از حقایق قدیمی همانند آزار نرساندن که فضایل اخلاقی را مورد توجه قرار می­ دهند، ممکن است به عنوان روش­هایی برای تقویت هوش معنوی مطرح باشند. همچنین مسائل معنوی ممکن است شامل مواردی از قبیل تفکر در مورد سؤالات وجودی مانند وجود زندگی پس از مرگ، جستجوی معنا در زندگی، علاقمندی به عبادت و تعمق مؤثر، رشد حس هدفمندی زندگی، رشد رابطه با خود، هماهنگی با قدرت برتر و نقش آن در زندگی خود  باشد. (نازل، ۲۰۰۴)

دراین تحقیق ازپرسشنامه استانداردنظریه آمرام استفاده شده است.

دانلود پایان نامه

 

 

 

 

[۱].Ultimate

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:27:00 ق.ظ ]





همزمان با کار زیمل، دیدگاه جدیدی نسبت به روابط اجتماعی بعنوان منبعی از معنا و نظم در کار جامعه‌شناس پیشکسوت فرانسوی امیل دورکیم آشکار گردید.دورکیم این اندیشه را بابحث گذار طولانی‌مدت از همبستگی مکانیکی به ارگانیکی مطرح کرد. برای او در گذشته انسجام از نوع مکانیکی بوده به خاطر این که آن فاقد قوه تفکر و از روی عادت و مبتنی بر الزمات و ساختار ثابتی از ارباب و رعیت بوده است. در این ساختارهمه از پایگاه و موقعیت خودوهمچنین موقعیت دیگران باخبر بودند و بعلاوه همه مردم عقاید یکسانی دارند که بر پایه مذهب است امادر انسجام ارگانیکی ساختار اجتماعی، ساختاری پیچیده است و تقسیم کار پیشرفته‌ای دارند (یان کرایب، ۱۳۸۲؛ ۱۲۷).

همان‌طور که مشخص است در نگاه دورکیم نیز در روند گذار از جوامع مکانیکی به ارگانیکی شاهد نوع تغییر در نوع روابط افراد جامعه هستیم. بطوری که در جوامع ارگانیکی به دلیل ارتباط مستقیم و چهره به چهره فرد میزان مراودات و ارتباط افراد با یکدیگر بیشتر بوده لذا سرمایه اجتماعی نیز بیشتر بوده است. بطوری که وی در بررسی خود بین خودکشی و همبستگی اجتماعی نوعی رابطه را بیان می‌دارد و می‌گوید که خودکشی در دوره‌های تغییر اجتماعی افزایش می‌یابد که ناشی از سست شدن بافت اجتماعی و تضعیف پیوندهای اجتماعی است.

 

در نظر مارکس نیز آگاهی طبقاتی پرولتاریا -به طبقه برای خود- منجر به انسجام درونی شده که در نتیجه خودآگاهی از استثماری است که توسط سرمایه‌دارانی بوجود آمده است که این انسجام بعنوان یک منبع سرمایه اجتماعی در واکنش به موقعیتی نشان دادن یک طبقه از مردم ناشی می‌شود.

هم‌چنین الکسی دوتوکویل در تشریح دموکراسی آمریکا به نقش زندگی انجمنی و نقش آن در پیشرفت اقتصادی آمریکا اشاره دارد. از نظر وی انجمن‌های داوطلبانه یک چسب اجتماعی ایجاد کرده که به پیوستگی آمریکایی‌ها کمک کرده در حالی که در اروپا پیوندهای رسمی موقعیت و تکلیف در قالب روابط سنتی و سلسله مراتب افراد را در کنار هم نگه می‌داشت (فیلد، ۱۳۸۸؛ ۱۳)به اعتقاد وی زندگی انجمنی یکی از شالوده‌های مهم نظم اجتماعی در یک نظام به نسبت باز است و میزان بالای تعهد مدنی، از بروز استبداد جلوگیری کرده و به مردم آموخته که چطور در زندگی مدنی همکاری نمایند.

در یک نگاه کلی، می‌توان گفت که نویسندگان کلاسیک در پی درک این موضوع بودند که چگونه انسان‌ها ساختارهای اجتماعی پایدار و الگوهای رفتاری را در جهانی که به نظر آنها شهری شدن، صنعتی شدن، عقلانیت عملی پایه‌های سنتی نظم از جمله عادت، ایمان، اطلاعات بدون فکر را از بین برده‌اند ایجاد نمایند. با این حال بطور دقیق به حوزه‌هایی که مفهوم سرمایه اجتماعی به آنها اشاره دارد توجه نکرده یا حداقل به تفصیل آنها را بررسی ننموده‌اند. لذا اصل مفهوم سرمایه اجتماعی در مقاله شخصی به نام هانی‌فن در سال ۱۹۱۶ که در آموزش و پرورش ایالت ویرجینیای آمریکا خدمت می‌کرد بکار گرفته‌ شد. از نظر وی سرمایه اجتماعی شامل دارایی‌هایی است که در زندگی روزانه افراد وجود دارند و به ابعادی مانند: حسن نیت، رفاقت، دوستی و همدردی میان افراد و خانواده‌ها اشاره دارد (غفاری، ۱۳۸۸؛ ۸۰). پس از آن تا حدود نیم قرن این نظریه مسکوت ماند تا آنکه جین جاکوب در اواخر در سال ۱۹۶۱ در اثر خود بنام «مرگ و زندگی در شهرهای بزرگ آمریکا» درباره آن بحث کرد. وی سرمایه اجتماعی را شبکه‌های اجتماعی فشرده‌ای می‌داند که در محدوده‌های قدیمی شهری در ارتباط با حفظ نظافت، عدم

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

وجود جرم و جنایت خیابانی و دیگر تصمیمات در خصوص بهبود کیفیت زندگی در مقایسه با نیروهای حفاظتی و پلیس مسئولیت بیشتری از خود نشان می‌دهند. وی خاطرنشان می‌سازد که “شبکه‌ها، سرمایه اجتماعی غیر قابل جایگزین برای شهر هستند هر وقت که این سرمایه به هر دلیلی از بین رفت درآمد ناشی از آن نیز از بین می‌رود و این درآمد برنمی‌گردد مگر این که سرمایه جدیدی به آهستگی و به گونه‌ای غیرقابل پیش‌بینی جمع شود (به نقل از دلفروز، ۱۳۸۷؛ ۹۹). گلن‌لوری اقتصاددان و ایوان لایت جامعه‌شناس اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه ۱۹۷۰ برای توصیف مشکل توسعه اقتصاد درون‌شهری بکار بردند.

اولین توضیح و تفسیر یکپارچه از این اصطلاح توسط بوردیو و در سال ۱۹۷۲ انجام شد. وی در تعریف خود از سرمایه اجتماعی تأکیدش بیشتر بر روی شبکه‌های اجتماعی است که دسترسی به منابع گروهی را فراهم می‌کنند. در دهه ۱۹۸۰ جیمز کلمن فصل مهمی از کتاب خود با نام «بنیادهای نظریه اجتماعی» را به بحث سرمایه اجتماعی اختصاص داد و در سراسر این کتاب نیز به توضیح عناصر و اجزای آن پرداخت. در دهه ۱۹۹۰ مفهوم سرمایه اجتماعی توسط بانک جهانی و کتاب «بولینگ تنهایی» رابرت پوتنام معروف شد (پیراهری، ۱۳۸۸؛ ۱۱۱-۱۱۰). طی سال‌های ۱۹۹۰ به این سو مفهوم و نظریه‌های سرمایه اجتماعی با استقبال قابل توجه اندیشمندان و محققان رشته‌های مختلف علوم اجتماعی مواجه شده است. بطوری که تعداد مقالات علمی مربوط به سرمایه اجتماعی قبل از سال ۱۹۸۱ در مجموع ۲۰ مقاله، از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ به ۱۰۹ مقاله و از ۱۹۹۶ تا مارس ۱۹۹۹ به تعداد ۱۰۰۳ مقاله رسیده است (جان فیلد، ۱۳۸۸؛ ۱۱) و هم‌اکنون سرمایه اجتماعی بدلیل ماهیت و محتوایی که دارد تقریباً با تمامی موضوعات و مسائل مطرح در حوزه انسانی و اجتماعی ارتباط پیدا می‌کند و توانایی سازماندهی جمعی مشارکتی و داد و ستد داوطلبانه برای حل مشکلات گروهی یا عمومی را به حداکثر می‌رساند.

کاواچی و برکمن در بررسی‌های خود به این نتیجه رسیدند :«افرادی که از لحاظ اجتماعی منزوی هستند از نظر سلامت روانی در وضعیت مطلوبی بسر نمی‌برند. شبکه‌های اجتماعی کوچکتر، روابط خویشاوندی کمرنگ‌تر و دریافت حمایت اجتماعی اندک باعث ایجاد افسردگی و یأس در افراد می‌شود» .(به نقل از آرمان، ۱۳۹۰؛ ۵۸) هم‌چنین کلمن بیان می‌دارد که سرمایه اجتماعی بر بیماری یا سلامت هر جامعه تأثیرگذار است. جوامعی که میزان سرمایه اجتماعی آنها به هر دلیل کاهش یابد با گسیختگی‌ها و شکاف‌های شگرفی روبرو می‌شوند (کلمن، ۱۳۷۷؛ ۴۸۵). یکی از مطالعاتی که در سطح خانواده صورت گرفت نشان می‌دهد که سرمایه اجتماعی احتمال فقیر بودن یک خانواده را در ۳۶/۷ درصد کاهش و در مقابل احتمال ثروتمند شدن را در بین ثروتمندان فقط ۴ درصد افزایش می‌دهد (به نقل از مویدفر، ۱۳۸۷؛ ۳). بنابراین ایده اصلی سرمایه اجتماعی این است که خانواده، دوستان و همکاران و آشنایان فرد دارایی مهمی را تشکیل می‌دهند که می‌توان به هنگام بحران از آن استفاده کرد.به تعبیر پورتس در حالی که سرمایه اقتصادی در حساب بانکی افراد و سرمایه انسانی در مغز افراد قرار دارد سرمایه اجتماعی در درون ساختار روابط یافت می‌شود. برای برخورداری از سرمایه اجتماعی فرد باید با دیگران ارتباط داشته باشد در واقع همین دیگران هستند که منبع واقعی برخورداری از مزایا و امکانات‌اند. (شارع‌پور، ۱۳۸۷؛ ۲۵۱)

نارایان و پریتچت در بیان اهمیت سرمایه اجتماعی و  تأثیرگذاری آن بر بازده‌ها ۵ ساز و کار را بیان می‌دارند: (گراهام هابز، ۲۰۰۰؛ ۲)

— ارتقا توانایی جامعه در نظارت بر عملکرد دولت

— افزایش امکانات برای کنش مشارکتی جهت حل مشکل

— تسهیل انتشار نوآوری‌ها

— کاهش مشکل کمبود اطلاعات

— افزایش بیمه غیررسمی

برخی از دلایل و کارکردهای مثبتی که موجب مطالعه و توجه به سرمایه اجتماعی گردیده است از قرار زیرند:

-افزایش سلامت روانی افراد از طریق فراهم‌ آوردن حمایت‌های عاطفی و روانی، کاهش عوامل استرس‌زا، کاهش حوادث زندگی مانند از دست دادن شغل. (لهسایی‌زاده، ۱۳۸۶؛ ۱۶۲)

– از نظر پاتنام تقویت هنجارهای مستحکم بده و بستان (از طریق افزایش هزینه‌های بالقوه جدا شدن) تسهیل جریان اطلاعات از جمله اطلاعات مربوط به شهرت کنش‌گران و تجسم موفقیت‌های گذشته که به تحقق کنش جمعی کمک می‌کند .(جان فیلد، ۱۳۸۶؛ ۵)

– سرمایه اجتماعی خصوصاً در شکل جمعی آن، هنجارهای همیاری، اعتمادمی‌تواند افراد جامعه را در حل مشکل کنش جمعی یاری برساند و در آن صورت همه افراد جامعه از برکات آن برخوردار گردند.

– تأثیر درونی سرمایه اجتماعی بر جامعه مدنی و گسترش دموکراسی، افزایش شهروندانی با جهت‌گیری معطوف به اجتماع و قانون‌مدار می‌باشند که با دولت بهتر همکاری می‌کنند .(توسلی، ۱۳۸۴؛ ۶)

– تجارب بانک جهانی نشان داد که سرمایه اجتماعی تأثیر قابل توجهی را بر اقتصاد و توسعه کشورهای مختلف دارد. افزایش آن موجب پایین آمدن جدی سطح هزینه‌های اداره جامعه و نیز هزینه‌های عملیاتی سازمان می‌گردد .(موسوی، ۱۳۸۶؛ ۷۱)

۲-۱-۲-ماهیت سرمایه:

سرمایه اجتماعی اصطلاحی ترکیبی است که از دو بخش تشکیل شده است:سرمایه و اجتماعی.مراد از واژه “اجتماعی ”  در برگیرنده رفتاری است که هشیار یا ناهشیار بسوی سایر مردم جهت گیری می شود که از نظر دستور زبان صفت است. اسم این صفت در زبان انگلیسی کلمه جامعه (society)است که از کلمه لاتین(socius)بمعنای دوست داشتن مشتق شده است .چنین ریشه یابی نشان می دهد که اساسا کلمه اجتماعی social))از پدیده دوستی ناشی شده است و حاکی از دلبستگی شخصی،همکاری،یکپارچگی،احترام متقابل و احساس شفقت مشترک است (سازمان ملی جوانان ،۱۵۱:۱۳۸۷).واژه سرمایه نیزاز ریشه Kap به معنای سر گرفته شده است معنای اساسی، اصلی و بزرگ از حروف از آن بر می آید و در این جا هر کالا، پول یا ثروتی را شامل می‌شود که قابلیت نگهداری و افزایش داشته باشد. سرمایه یکی از چهار عامل شناخته شده در کنار زمین، کار، سازمان و مدیریت است. .( ساروخانی، ۱۳۷۰: ۳۹)

اصطلاح سرمایه یکی از مهم‌ترین مفاهیم اقتصادی است که در این حوزه برای توصیف منابع و دارایی‌هایی که می‌توانند شکل پول و غیر پول و هم‌چنین ملموس و غیر ملموس داشته باشند بکار می‌روند که به فرد امکان می‌دهد که سود خاصی از طریق مشارکت در رقابت بر سرآن کسب کند. درک بوردیو از سرمایه رفیع‌تر از معنای پولی سرمایه در اقتصاد است. سرمایه یک منبع عام است که می‌تواند شکل پولی و غیر پولی و هم شکل ملموس وغیر ملموس بخود بگیرد. به نظر او سرمایه هر منبعی است که در عرصه‌های خاصی اثر بگذارد(ملاحسنی:۳۵،۱۳۸۱). به طور کلی با بررسی ادبیات سرمایه، ۵ نوع کلی از سرمایه را می‌توان از هم تمیز داد:

۱- سرمایه اقتصادی: به درآمد پولی و هم چنین سایر دارایی‌های مالی اطلاق می‌شود. مثل پول و ثروت که می‌تواند جهت تولید کالا و خدمات مورد استفاده قرار بگیرد.

بوردیو اعتقاد دارد که سرمایه اقتصادی ریشه انواع سرمایه است.( جان فیلد، ۱۳۸۵: ۳۲)شکل اقتصادی سرمایه بلافاصله قابل تبدیل به پول است مانند دارایی‌های منقول و ثابت یک سازمان.

۲- سرمایه انسانی: شکل دیگر سرمایه است که با تعلیم دادن افراد برای دادن مهارتها و توانایی‌هایی به آنها پدید می‌آید و افراد را توانا می‌سازد به شیوه‌های جدید رفتار کنند (کلمن،‌۱۳۷۷؛‌۴۶۴). در دهه ۱۹۶۰ که ایده سرمایه به افراد و قابلیتهایشان هم اطلاق شد مفهوم زیربنایی سرمایه انسانی توسط تئودور شولتز (۱۹۶۱) و سپس بکر (۱۹۶۴) مطرح گردید(جان فیلد، ۱۳۸۵؛ ۲۷).سرمایه انسانی ویژگی‌های کیفی انسان اعم از آموزش تخصص، مهارت و داشتن خلاقیت را شامل می‌شود.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:27:00 ق.ظ ]




منتقدان زیادی اعتقاد دارند که واژه سرمایه در ابتدای لغت سرمایه اجتماعی، یک مفهوم استعاری است و نشانگر سرمایه بودن سرمایه اجتماعی از دید اقتصاد نخواهد بود و نمی‌تواند از دید اقتصادی تمام خصوصیات سرمایه را دارا باشد. بعنوان نمونه سولو می‌گوید که نمی‌توان سرمایه اجتماعی را مانند انواع دیگر سرمایه، در یک نظام حسابداری گنجاند. به همین خاطر او عبارت “الگوهای رفتاری” را عبارت مناسب‌تری برای مفهوم سرمایه اجتماعی می‌داند(نقل از رنانی، ۱۳۸۸، ۱۵۵).علیهذا دلایل مختلفی نیز وجود دارد که سرمایه اجتماعی از یک دید استعاری نسبت به سرمایه بودنش جدا شده و تبدیل به یک سرمایه هم‌چون دیگر سرمایه‌ها شود که بر فعالیت‌های اقتصادی تأثیر می‌گذارد که در ادامه بدان‌ها اشاره خواهد شد.

– قابلیت تبدیل (انتقال به دیگر سرمایه‌ها): قابلیت تبدیل شدن یکی از ویژگی‌های کالاهای سرمایه‌ای است که می‌توانند از یک نهاده تبدیل به ستانده و یا برعکس شوند. در این حالت خدمات ارائه شده توسط کالاهای سرمایه‌ای به نهاده‌های دیگر مورد استفاده نیز بستگی خواهد داشت. سرمایه اجتماعی نیز می‌تواند با نهاده‌های دیگر ترکیب شده و نیازهای اساسی انسان را برطرف کند (همان: ۱۵۶). این برداشت یادآور دیدگاه بوردیو در باب انواع چهارگانه سرمایه است که اعتقاد داشت که قابلیت تبدیل به یکدیگر را دارا هستند. هر چند سرمایه اجتماعی کمتر بطور مستقیم به حالت نقدی تبدیل می‌شود ولی اثر تسهیل در مبادلات را دارا بوده و اثر مثبت در شکل‌گیری سایر سرمایه‌ها خواهد داشت.

 

– جانشین و مکمل بودن: سرمایه اجتماعی نیز همانند سایر سرمایه‌ها می‌تواند جانشین و مکمل سایر سرمایه‌ها باشد. بعنوان مثال تعهد و وظیفه‌شناسی در کار می‌تواند جانشینی برای هزینه‌های نظارت در انجام امور باشد. هم‌چنین هر چه سطح سرمایه اجتماعی بالاتر باشد تعامل‌های مثبت بین افراد افزایش یافته و از این طریق می‌توان سبب افزایش در یادگیری و ارتقاء مهارت در آنها می‌شود. بنابراین ملاحظه می‌گردد که سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی می‌توانند مکمل یکدیگر باشند.

استهلاک: از ویژگی‌های دیگر سرمایه آن است که با مرور زمان و در صورت عدم بازسازی مستهلک خواهند شد. این ویژگی‌ را نیز می‌توان برای سرمایه اجتماعی نیز متصور شد بدین صورت که با فاصله گرفتن فرداز گروه، سرمایه اجتماعی وی مستهلک می‌شود.

– توانایی خلق سرمایه جدید از دیگری (توانایی افزایش): بسیاری از انواع سرمایه‌های مورد استفاده نوع جدیدی از سرمایه را خلق می‌کنند مثل فلزی که استفاده می‌شود و مثلاً یک چاقو با آن درست می‌شود. در خصوص سرمایه اجتماعی نیز این ویژگی مصداق دارد. برای مثال چنانچه بین شخص الف و ب سرمایه اجتماعی در جریان باشد حال اگر فرد ب فرد سومی (ج) را به فرد الف معرفی کند و وارد جمع و شبکه خود کند در این صورت بواسطه شکل‌گیری ارتباط بین فرد الف و ج از طریق فرد ب، سرمایه اجتماعی می‌تواند گسترش یافته و زایش نویی داشته باشد.

(ج)                                (ب)                                                    (الف)

 

 

 

دانلود پایان نامه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

 

 

شکل۲-۱- فرایند زایش سرمایه جدید از سرمایه اجتماعی موجود (منبع همان؛ ۱۶۴)

قابلیت نقل و انتقال و مالکیت: همان‌طور که انواع سرمایه می‌توانند از طریق راه‌هایی چون وراثت، اجاره، فروش، بخشش تفویض مالکیت شوند سرمایه اجتماعی نیز می‌تواند این حالت نقل و انتقال را داشته باشد. رابینسون (۲۰۰۲) معتقد است که مالکیت سرمایه اجتماعی از طریق وراثت می‌تواندمنتقل شود.(همان؛ ۱۶۶) برای مثال شاید دوستان والدین من، دوستان خوبی برای من شوند.با همه مطالب عنوان شده در خصوص اثبات سرمایه بودن سرمایه اجتماعی باید این نکته را نیز مدنظر قرار داد که سرمایه اجتماعی با انواع دیگر سرمایه دارای تفاوت‌هایی نیز می‌باشد.

– اول این که سرمایه اجتماعی در مقام دارایی برای گروه‌ها یا شبکه‌ها دارای خصیصه‌ای جمعی است نه فردی. هر چند سرمایه اجتماعی می‌تواند مورد بهره‌برداری افراد قرار گیرد (مثلاً پیدا کردن شغل با بهره گرفتن از شبکه‌های ارتباط شخصی خود)اما این نوع سرمایه بطور مستقل در اختیار فرد نیست.

– سرمایه اجتماعی به آسانی مشاهده و مورد سنجش قرار نمی‌گیرد، زیرا در روابط بین افراد تجسم می‌یابد.

– در صورت استفاده زیاد برخلاف برخی از اشکال سرمایه نه تنها از مقدار آن کاسته نمی‌شود بلکه بر مقدار و ارزش آن افزوده می‌شود.

– ایجاد و خلق سرمایه اجتماعی مستلزم وجود بیش از یک نفر است (شارع‌پور، ۱۳۸۷؛ ۲۵۱). در حالی که سایرسرمایه حتی در یک جامعه تک نفری، اثرات خلاقانه خود را بصورت بالقوه دارا می‌باشند.

جیمز کلن  تفاوت بین سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی راباترسیم نموداری بین فرد(A،B،C) نشان می‌دهدومی‌گوید که سرمایه انسانی درنقاط تقاطع قرار داردو سرمایه اجتماعی در خطوطی که این نقاط را به یکدیگر متصل می‌کنند قرار دارد. مثلاً اگر Bکودکی باشدو A بزرگسالی که پدر یا مادر B خواهد بود برای اینکه A به پیشرفت رشدشناختی B کمک کندبایدهم درنقطه تقاطع و هم درخط ارتباطی سرمایه وجودداشته باشد. باید سرمایه انسانی،دراختیارA وسرمایه اجتماعی دررابطه بین A و B وجود داشته باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
A     
 
 
 
 
 
B
 
 

 

 

 

شکل۲-۲ -رابطه بین سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی  (منبع:کلمن، ۱۳۷۷؛ ۴۶۵)

– به آسانی مبادله نمی‌شود اگر چه این سرمایه منبعی است که ارزش استفاده دارد.

– سرمایه اجتماعی دارایی شخصی هیچ یک از افرادی که از آن سود می‌برند نیست و این بواسطه صفت کیفی ساختار اجتماعی است که فرد در آن قرار گرفته است .(همان؛ ۴۸۲)

شولر ضمن تأکید بر تفاوت بین سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی، خاطرنشان می‌سازد که نباید این دو سرمایه را به جای یکدیگر بکار برد و این تفاوت را این گونه دسته‌بندی می‌کند:

جدول -۲-۲ تفاوت سرمایه اجتماعی و انسانی (منبع: شریفیان‌‌ثانی، ۱۳۸۰؛ ۱۰)

 

 

 

 

 

سرمایه اجتماعی
سرمایه انسانی
تأکید بر شبکه روابط اجتماعی
تأکید بر عامل فردی
ارزیابی خود را از دیدگاه‌ ارزش‌ها و هنجارهایی می‌نگرد که بطور اجتماعی شکل گرفته‌اند.
فرض را بر منطق انتخاب و شفاف بودن اطلاعات می‌گیرد.
استحکام تعهدات دوجانبه بین افراد و گروه‌ها و مشارکت مدنی را مبنای اندازه‌گیری قرار می‌دهد.
داده‌ها را براساس سال‌های آموزش با تعداد مهارت‌های افراد اندازه‌گیری می‌کند.
بازده را براساس کیفیت زندگی می‌سنجد.
بازده را براساس درآمد فرد با سطوح بهره‌وری اندازه‌گیری می‌کند.
بنابراین آنچه که مشهود است این است که سرمایه اجتماعی برخلاف سایر سرمایه‌ها بصورت فیزیکی وجود ندارد بلکه حاصل تنش متقابل اجتماعی است که افزایش آن می‌تواند موجب پایین آمدن سطح هزینه‌ اداره جامعه و نیز هزینه‌های عملیاتی سازمان‌ها شده وبدنبال آن بهره‌وری نیروی آنها را افزایش می‌دهد. در واقع به مثابه یک چسب اجتماعی اعضای جامعه را بهم متصل می‌کند و در عین حال به مثابه یک مایع اجتماعی مناسبات آنان را سریع، راحت و کم‌هزینه می‌سازد. لذا همان‌طور که به سرمایه اقتصادی، فیزیکی و انسانی برای توسعه نیازمندیم به همان نسبت به سرمایه اجتماعی نیازمندیم زیرا بدون این نوع سرمایه استفاده از دیگر سرمایه‌ها بطور بهینه انجام نخواهد شد. جامعه‌ای که فاقد سرمایه اجتماعی کافی است سایر سرمایه‌ها ابتر می‌مانند و تلف می‌شوند.

 

 

 

 

۲-۱-۴- ابعاد سرمایه اجتماعی

سرمایه اجتماعی را از منظرهای مختلف می‌تواند مورد مطالعه قرار داد. در یک دسته‌بندی سرمایه اجتماعی به سه بعد ساختاری، شناختی و ارتباطی تقسیم می‌شود.

۲-۱-۴-۱-بعد ساختاری:

از نظر آپهوف سرمایه اجتماعی ساختاری به اشکال مختلف سازمان‌های اجتماعی، شامل نقش‌ها، قواعد و رویه‌های معمول و هم‌چنین تعدادی از شبکه‌ها که در همکاری شرکت دارند می‌پردازند (هابز، ۲۰۰۰؛ ۳). این بعد بیانگر جنبه کمی سرمایه اجتماعی است که ناشی از وجود انجمن‌ها و شبکه‌های اجتماعی قوی بوده و نسبتاً عینی و قابل مشاهده است و حکایت از آن دارد که افراد در فضای اجتماعی با یکدیگر پیوند دارند که شامل دو نوع از پیوند میان افراد می‌شود: مشارکت در شبکه‌های رسمی و غیر رسمی.در شبکه‌های غیر رسمی افراد می‌توانند به شیوه‌های غیر رسمی از طریق انتخاب دوستی‌ها و انواع پیوندهای شبکه با یکدیگر در ارتباط باشند. هر یک از این پیوندها دلالت بر بخشی از ذخایر سرمایه اجتماعی فرد دارد.در شبکه‌های رسمی جدا از پیوندهای غیر رسمی با دیگران فرد می‌تواند از طریق عضویت رسمی در انجمن‌ها و گروه‌های داوطلبانه با دیگران در ارتباط باشد (موسوی، ۱۳۸۵؛ ۷۶) و از آن طریق خواسته‌های خود را تعقیب کند.

بطور کلی بعد ساختاری سرمایه اجتماعی به الگوی تماس‌های بین افراد اشاره دارد که مهم‌ترین جنبه‌های این بعد عبارتند از:

– روابط شبکه‌ای (پیوندهای موجود در شبکه): شامل وسعت و شدت ارتباطات موجود در شبکه می‌شود، امکان دسترسی به منابع را فراهم می‌سازد و از طریق پیوندهای موجود کانال‌های اطلاعاتی شکل می‌گیرند که میزان زمان و سرمایه‌گذاری مورد نیاز برای گردآوری اطلاعات را کاهش می‌دهند.

– شکل و ترکیب در شبکه (پیکربندی روابط شبکه‌ای): شامل سلسله مراتب شبکه، میزان ارتباط ‌پذیری و تراکم می‌شود که از طریق تأثیر بر میزان تماس یا قابلیت دسترسی اعضای شبکه باعث انعطاف‌پذیری و سهولت تبادل اطلاعات می‌شوند.

– تناسب سازمانی: به این معناست که تا چه اندازه شبکه ایجاد شده برای یک هدف خاصی برای اهداف دیگر استفاده شود.

۲-۱-۴-۲-بعد شناختی:

این بعد بیانگر جنبه کیفی سرمایه اجتماعی که به هنجارها، ارزش‌های مشترک و اعتماد اشاره دارد و به همین جهت امری ذهنی و ناملموس است (شارع‌پور، ۱۳۸۵؛ ۱۸۶) و فراهم‌کننده مظاهر، تعبیرها، مفسرها و سیستم‌های معانی مشترک در میان گروه‌هاست و با بهره گرفتن از زبان مشترک بینش مشترکی از اهداف و سیستم‌های معانی مشترک را برای اعضای شبکه فراهم می‌آورد و مقدمه فعالیت آنها را در سیستم اجتماعی فراهم می کند. زبان و علائم مشترک، روایت‌های مشترک مهم‌ترین جنبه‌های این بعداز سرمایه محسوب می‌شوند.

 

۲-۱-۴-۳-بعد رابطه‌ای (ارتباطی)

:توصیف کننده نوعی روابط شخصی است که افراد با یکدیگر به خاطر سابقه تعاملات خود برقرار می‌کنند. مهم‌ترین مؤلفه‌های این بعد عبارتند از: اعتماد، هنجارها، تعهدات، انتظارات و هویت (مشبکی، ۱۳۸۴؛ ۷ و الوانی، ۱۳۸۷؛ ۸).هم‌چنین ابعاد دیگری برای سرمایه اجتماعی از سوی اندیشمندان مختلف بیان شده است. پاکستون سرمایه اجتماعی را متشکل از دو بعد می‌دانست:

– پیوندهای عینی میان افراد: یعنی نوعی از ساختار شبکه‌ای عینی که برقرارکننده ارتباط بین افراد باشد. این بخش از سرمایه اجتماعی حکایت از آن دارد که افراد در فضای اجتماعی با یکدیگر پیوند دارند.

– پیوندهای ذهنی بین افراد: یعنی پیوندهای میان افراد دارای ۲ ویژگی‌ خاص- دارای ماهیت متقابل مبتنی بر اعتماد و دارای هیجانات مثبت- باشد (شارع‌پور، ۱۳۸۷؛ ۹).

دسته‌بندی دیگری از ابعاد سرمایه اجتماعی توسط گروه «کندی» دانشگاه‌ هاروارد انجام شده که ابعاد  زیر را مورد شناسایی قرار داد (سمینار ساگوارا،آمریکا،۱۹۹۰):

 

اعتماد          مشارکت سیاسی         مشارکت و رهبری مدنی

پیوندهای اجتماعی غیر رسمی    بخشش و روحیه داوطلبی     مشارکت مذهبی

عدالت در مشارکت مدنی      تنوع معاشرت ها و دوستی ها

لینا و وان بورن دو بعد برای سرمایه اجتماعی قائل هستند: (۱۹۹۸؛ ۵۴):

وابستگی: اولین جزء سرمایه اجتماعی‌ سازمانی وابستگی است. این بعد به منزله آن است که تمایل و توانایی افراد برای مشارکت در کنش‌های جمعی به اعتقاد آنها بستگی دارد. یعنی اعتقاد به این که کوشش‌های فردی که بطور مستقیم به کل سود می‌رساند باعث بهره‌مندی افراد بطور غیر مستقیم نیز می‌شود.

اعتماد: دومین بعد سرمایه اجتماعی، اعتماد است که از نظر محققین هم به عنوان مقدمه‌ای برای کنش جمعی موفقیت‌آمیز است و هم می‌تواند به منزله نتیجه کنش‌های جمعی موفق قلمداد گردد. برای اینکه افراد بتوانند در کنار یکدیگر بر روی پروژه‌های مشترک کار کنند اعتماد لازم است.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:26:00 ق.ظ ]




– سطح خرد: در این سطح، سرمایه اجتماعی در قالب روابط فردی و شبکه‌های ارتباطی بین افراد و هنجارها و ارزش‌های غیر رسمی حاکم بر آنها بررسی می‌شود و در این سطح منافعی مورد نظر است که فرد به سبب عضویت در گروه و بهره‌برداری از سرمایه اجتماعی به دست می‌آورد مانند هنگامی که مادری از دوستش تقاضا می‌کند تا بچه او را برای مدتی نگاه دارد. این رابطه دوستی ناشی از سرمایه اجتماعی میان مادر و دوست خود است که اگر وجود نمی‌داشت، مادر مجبور بود پرستار بچه استخدام کند و هزینه بپردازد.  تقسیم‌بندی سرمایه اجتماعی به دو نوع غیررسمی (پیوندی یا درون‌گروهی) و تعمیم‌یافته (آوندی یا میان‌گروهی) –که در صفحات آینده به تفصیل توضیح داده خواهد شد- در این سطح قرار دارند.

– سطح میانی: سرمایه اجتماعی در کنار منافعی که برای فرد دارد می‌تواند در صورت تکرار و پایبندی تمام اعضای گروه به تعهدات خویش منافعی جمعی را پدید آورد که برای تمامی اعضای گروه قابل استفاده باشد. سرمایه اجتماعی در این سطح که به سرمایه اجتماعی هماوندی نیز معروف است به پیوندها و روابط حاکم میان اعضای گروه‌ها، سازمان‌ها، بنگاه‌ها می‌پردازد. تفاوت این سطح از سرمایه اجتماعی با سطح خرد در این است که جایگاه افراد در سطح میانی یکسان نیست و شامل روابط افقی و عمودی در یک سازمان یا گروه می‌شود. این تفاوت جایگاه، غالباً موجب ایجاد روابطی جدید و با ویژگی‌های خاص می‌شود. بررسی جیمز کلمن در خصوص فروشندگان بازار الماس شهر نیویورک نمونه بارزی از سرمایه اجتماعی در این سطح می‌باشد. او در این مثال نشان می‌دهد که چگونه تهعدات متقابل اعضای گروه و ضمانت‌های مؤثر برای ممانعت از خیانت در امانت موجب شده تا اموری مانند ارزشیابی الماس‌ها بدون کم‌ترین هزینه‌ها و با اطمینان انجام گیرد و در نتیجه همبستگی گروهی در سطح بالایی حفظ و تداوم یابد.

 

– سطح کلان: آخرین و فراگیرترین جنبه‌ سرمایه اجتماعی، سطح کلان  است که شامل رسمی‌ترین روابط و ساختارهای نهادی می‌شود. در این نگاه، علاوه بر روابط گسترده غیررسمی و هم‌چنین روابط افقی و عمودی که در دو سطح قبل مطرح شدند، روابط و ساختارهای نهادی رسمی چون حکومت، رژیم سیاسی، قوانین حاکم، نظام حقوقی و آزادی‌های مدنی و سیاسی نهادهایی هستند از طریق آنها سرمایه اجتماعی کلان شکل می‌گیرد. این بحث از سرمایه اجتماعی تحت عنوان نهادی نیز معرفی می‌شود و به محیط اجتماعی و سیاسی می‌پردازد که به ساختارهای اجتماعی شکل می‌دهد و هنجارها را قابل توسعه می‌کند. (شاه حسینی،۱۳۸۱؛۱۲و بهزاد،۱۳۸۱؛۴۵-۴۳)

شاخص اصلی مورد استفاده برای آگاهی از نهادهای حاکم بر جامعه و بدنبال آن، سنجش سرمایه نهادی، برداشت اعضای جامعه از نهادهاست، یا بعبارتی همانند بسیاری از تحقیقات که در ایران نیز انجام شده است میزان اعتماد افراد به اصناف مختلف یا از نگرش مردم نسبت به رعایت قوانین پرسش شود. ویژگی‌ متمایزکننده این سطح سرمایه اجتماعی، رسمیت موجود میان کنشگران آن است. بررسی‌های پاتنام و فوکویاما در این سطح قرار دارد.از نظر پاتنام سرمایه اجتماعی موجب شده تا نهادهای دموکراتیک حکومتی بهتر وظایف خود را انجام دهند و از نظر فوکویاما، سرمایه اجتماعی نظم اجتماعی را به طریق مؤثر و کارآمدتری حفظ و تداوم می‌بخشد.

پایان نامه - مقاله

 

 

۲-۱-۶-پیامدهای منفی سرمایه اجتماعی:

بخش اعظم ادبیات سرمایه اجتماعی با لحاظ قرار دادن نقش سرمایه اجتماعی در روان‌سازی چرخ‌های همکاری تا حد زیادی بر پیامدهای مثبت آن تمرکز داشته‌اند و تحقیقات زیادی در خصوص مزایای حاصل از بکارگیری سرمایه اجتماعی انجام شد. اما به خطرات و تهدیدات آن کمتر توجه شده است چرا که سرمایه اجتماعی هم‌چون همه پدیده‌های اجتماعی نمی‌تواند بدون ابعاد و نکات منفی باشد.اگر سرمایه اجتماعی همکاری دو جانبه‌ را برای منفعت اعضای آن مستحکم می‌کند پس به همین مقدار می‌تواند همکاری برای اهداف منفی را ارتقاء بخشد. تقریباً همین مطلب درباره سرمایه مالی و سرمایه فیزیکی هم صادق است. بخش زیادی از مطالب مارکس درباره سرمایه، برای تشریح پیامدهای منفی سرمایه بود. پاتنام یک فصل از کتاب خویش بنام «بولینگ تنها» را به بررسی مضرات سرمایه اجتماعی اختصاص داد و احتمال سوء استفاده از سرمایه اجتماعی را در شرایط خاص تصدیق کردامادرکل معتقد بود که سرمایه اجتماعی یک نیروی مفید و بی‌ضرر است و فقط یک سری هزینه بدنبال خود دارد. فوکویاما نمونه‌هایی از پس‌آمدهای منفی سرمایه فیزیکی (اسلحه) و سرمایه انسانی (شکنجه) را مطرح می کند اما بیان می‌دارد که احتمال تولید اثرات منفی توسط سرمایه اجتماعی بیش از دو شکل دیگر سرمایه است و علت آن را این امر می‌داند که اغلب همبستگی گروهی در اجتماعات انسانی به قیمت خصومت بر علیه اعضای برون‌گروهی ایجاد می‌شود. وی نتایج منفی سرمایه اجتماعی را با بهره گرفتن از شعاع اعتماد تشریح می کند و می‌گوید که هر چه شعاع اعتماد محدود به اعضای خود گروه باشداحتمال بروزاثرات منفی بیشتر می‌شود .(همان؛ ۱۳۴-۱۲۱)

بنابراین مشخص است آنچه که می‌تواند برای شبکه اجتماعی واحد یا برای سازمان مشخص منفعت سرمایه اجتماعی تلقی شود عیناً زیانی برای شبکه اجتماعی یا سازمانی دیگر یا حتی کل جامعه به حساب آید، بطوری که پورتس و لندونت (۱۹۹۶) اظهار می‌دارند که همبستگی بالای گروهی بویژه درشبکه‌های بسته گرچه سرمایه اجتماعی برای آن گروه بخصوص افراد عضورا به حداکثر می‌رساند. در مقابل این امر به زیان سایر گروه‌ها و افراد تمام می‌شود (به نقل از سازمان ملی جوانان، ۱۳۸۷؛ ۱۰۵). از جمله وجوه مرتب با آثار مخرب سرمایه اجتماعی ایجاد نابرابری و باز تولید آن است. بیشتر افرادی که به نسبت سرمایه مالی و فرهنگی زیادی دارند از سرمایه اجتماعی زیادی هم برخوردارند. منظور آن است که افراد عموماً مشارکت بیشتری با سایر افراد داشته و هم‌چنین اتصالاتشان بیشتر با افرادی است که اتصالات زیادی دارند و در مقابل افراد محروم از لحاظ اقتصادی و تحصیلات، گاهی اوقات به دلیل اتصالاتشان عقب نگه داشته می‌شوند که این مطلب را نباید صرفاً به معنای مشارکت کم دانست چرا که محروم‌ترین افراد هم تمایل به تشکیل شبکه‌هایی از افرادی با موقعیتی مشابه خودشان دارند که قابلیت محدودی در دسترسی به منابع جدید خواهند داشت .(جان‌فیلد، ۱۳۸۸؛ ۱۲۹-۱۲۴)

فان در خصوص آثار مخرب سرمایه اجتماعی می‌گوید که «همان ویژگی‌های سرمایه اجتماعی که آن را مفید و حاوی فواید می‌سازند بالقوه می‌توانند به برون‌دادهای منفی نیز بیانجامند … و به جای متحدسازی اجتماعات به متفرق کردن آنها همت گمارند» که اریکسون از این ویژگی تحت عنوان شرایط متناقض و پارادوکسیکال برای سرمایه اجتماعی یاد می‌کند. بدین صورت که علی‌رغم وجود مزایا و جنبه‌های مثبت، می‌تواند به نتایج منفی و ناخواسته نیز منجر شود (سازمان ملی جوانان، ۱۳۸۷؛ ۱۰۶-۱۱۵).از سوی دیگر این نتایج منفی سرمایه اجتماعی می‌تواند نتیجه عملکرد مستقیم و اهداف یک گروه باشد مانند برخی از شبکه‌های اجتماعی مانند گروه‌های تروریستی که از سرمایه اجتماعی‌شان برای اهداف مخرب و نامطلوب استفاده می‌کنند یا می‌تواند ناشی از نتایج غیرمستقیم یا ناخواسته عملکرد یک گروه باشد که در ابتدا توافقی بر سر آن نداشته‌اند. که در این حالت سرمایه اجتماعی سازنده (Productive) جای خود را به آنچه که روبیو سرمایه اجتماعی منحرف (Perversed) می‌نامد می‌دهد. (وولکاک و نارایان، ۲۰۰۰؛ ۲۲۹)با این حال سرمایه اجتماعی مخرب دارای نکات مثبتی نیز است که برای اعضای شبکه خیلی مهم است. بدین صورت که باندهای خشن تنها شبکه‌هایی هستند که در آنجا با افرادی مواجه می‌شوند که آنها را دوست دارند. چرا که عضویت در این باندها برای اعضای آن علاوه بر کسب نوعی هویت و کارایی فردی نوعی سرگرمی هم محسوب می‌شود. بعد جنسیتی سرمایه اجتماعی مخرب هم خیلی بارز است. جرائم سازماندهی شده مخصوصاً در سطح رهبری، بیشتر قلمرو مردان است و بیشتر باندهای سازماندهی شده عموماً مردانه هستند و خیلی از اصول سازماندهی شده باندهای شکل گرفته براساس پیروی زنان پایه‌گذاری شده است. براساس تحقیقات چیریکاس و همکارانش (۲۰۰۱) ارتباطی پیچیده بین سرمایه اجتماعی مخرب و قومیت وجود دارد. مسلماً در جایی که مشابهت‌ها در بالاترین حد باشد اعتماد بیشتر بوده و تهدید جنایتکارانه اغلب از جانب سایر اقوام احساس می‌شود. حتی گاهی اوقات پایبندی آشکاری نسبت به نژادگرایی و فرقه‌گرایی مذهبی مشاهده می‌شود. برای نمونه در مسکو اعضای باندها باید به اهداف گروه که شامل فعالیت‌های تبهکارانه و ملی‌گرایی و نژادگرایی افراطی است سوگند وفاداری بخورند. (جان‌فیلد، ۱۳۸۸؛ ۱۴۳-۱۴۰)

آلجاندرو پروتس از جمله افرادی است که به پیامدهای منفی سرمایه اجتماعی پرداخته و در بررسی‌های خود چهار نمونه از اهداف نامطلوب سرمایه اجتماعی را بیان می‌دارد:

– محرومیت بیگانگان: محروم کردن افراد بیرون از شبکه از منافعی که توسط اعضاء شبکه کنترل می‌شود.

– افزایش مطالبات اعضای گروه: مطالبات بیش از اندازه از اعضاء همکار کم تلاش در گروه از اعضاء موفق از طریق «سواری گرفتن رایگان» در جایی که گروه‌ها با همبستگی بالا شکل یافته‌اند.

        – محدود کردن آزادی افراد

– هنجارهای ضعیف یا رده‌بندی نزولی هنجارها: که می‌تواند اعضای یک گروه که از قبل مورد ظلم قرار گرفته‌اند را از مشارکت در جریان اصلی جامعه باز دارد. بعبارت دیگر وضعیت‌هایی هستند که در آنها استحکام همبستگی گروهی ناشی از تجربه مشترک تیره‌بختی و مخالفت با جامعه اصلی است و در چنین شرایطی بیان موقعیت‌های فردی اعضای گروه به انسجام گروهی لطمه می‌زند زیرا این انسجام دقیقاً بر پایه عدم امکان چنین موقعیت‌هایی بنا شده است .(به نقل از شجاعی، ۱۳۸۷؛‌۴۶)

بنابراین باید توجه داشت که سرمایه اجتماعی دارای آثار مخرب نیز بوده و این وجه را نیز باید بعنوان خصلت ذاتی آن در نظر داشت و به تعبیر پورتس آن را به مثابه شمشیر دو دم تلقی کرد و در مطالعه آ ن باید علاوه بر وجوه مثبت، وجوه منفی را نیز مد نظر داشت چرا که به قول دولارف، فرضیه عمومی مبتنی بر مفید بودن سرمایه اجتماعی بطور صرف، یک نتیجه‌گیری اشتباه است.

 

 

 

 

 

 

۲-۱-۷-نظریه‌های سرمایه اجتماعی

۲-۱-۷-۱-جیمز کلمن

کلمن اولین کسی بود که به بررسی مفهومی سرمایه اجتماعی و عملیاتی کردن آن پرداخت او در تحلیل و تبیین سرمایه اجتماعی به جای توجه به ماهیت و محتوای آن به کارکرد آن توجه کرده است. کلمن در زمان مرگش در ۱۹۹۵ یک جامعه‌شناس برجسته به حساب می‌آمد و در توسعه سرمایه اجتماعی، خصوصاً در آمریکای شمالی تأثیرگذار بود. مطالعات وی درباره دستاوردهای تحصیلی دانش‌آموزان دبیرستان‌های دولتی و کاتولیک در جوامع محروم شرح می‌دهد که سرمایه اجتماعی می‌تواند منبع مهم برای عامه مردم باشد. به اعتقاد کلمن « سرمایه اجتماعی شی واحدی نیست بلکه تنوعی از هستی‌های گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند: همگی آنها شامل جنبه‌ای از یک ساختار اجتماعی هستند و همگی کنش‌های معین افرادی که در درون این ساختار هستند را تسهیل می‌کنند» (کلمن، ۱۳۷۷؛ ۴۶۲). وی معتقد است که سرمایه اجتماعی مانند دیگر شکل‌های سرمایه، مولد است و دستیابی به هدف‌های معین را که در نبود آن دست‌یافتنی نیست امکان‌پذیر می سازد. از نظر وی در شرایط نبود یا کمبود سرمایه‌ مادی و اقتصادی، وجود سرمایه اجتماعی می‌تواند عاملی در جهت جبران این کمبود و گسترش سرمایه مادی باشد. سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی فعالیت‌های تولیدی را تسهیل می‌کند و سرمایه اجتماعی نیز مانند آنها عمل می‌کند (همان؛ ۴۶۵).سرمایه اجتماعی در نظر وی منابع و انرژی نهفته در جامعه است که سبب فعال شدن ارتباطات در میان مردم می‌شود. این منابع اعتماد، همدلی، تفاهم و ارزش‌های مشترکی می‌باشند که شبکه اجتماعی و انسانی را بهم متصل می‌کند و امکان کارهای دسته‌جمعی را فراهم می‌سازد. سرمایه اجتماعی منبعی است که می‌تواند سطح روابط فردی را به سطح روابط اجتماعی ارتقاء دهد. نقش گروه‌های نخستین مانند خانواده، دوستان و همسایگان در تولید سرمایه اجتماعی از اهمیت ویژه‌ای برخورداراست. سیستم خانوادگی مبنای تعریف کلمن از سرمایه اجتماعی است از نظر وی سیستم‌های خانوادگی از الف) سرمایه‌ مالی (منابع مالی برای هزینه‌های خانواده و پرورش کودک) و ب) سرمایه انسانی (تحصیلات و مهارت‌های والدین) ج) سرمایه اجتماعی ساخته شده‌اند. وی بیان می‌کند که ریشه‌های مؤثرترین اشکال سرمایه‌ اجتماعی به روابط ایجاد شده در دوران کودکی برمی‌گردد. بنابراین سرمایه اجتماعی بواسطه فرآیندهایی که پیوند‌های خویشاوندی را از بین می‌برند از جمله طلاق و جدایی و مهاجرت تضعیف می‌شود. (جان فیلد، ۱۳۸۷؛ ۱۸۱)

به اعتقاد کلمن سرمایه اجتماعی در سه شکل ظاهر می‌شود:

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:26:00 ق.ظ ]