اجتهاد فقهای اسلامی در زمینه جراحیهای زیبایی |
برخی از فقها در گروه مخالفین جراحی زیبایی قرار میگیرند که هرگونه عملیات زیبایی که جراحی زیبایی را نیز در بر میگیرد، تغییر در خلقت الهی دانستهاند و حکم حرمت به آن دادهاند؛ برای مثال در میان فقهای عامه از طبری نقل شده است که وی معتقد است که «زن مجاز نمیباشد برای زیبایی قسمتی از خلقت ظاهری خود را که خداوند آفریده تغییر دهد، چه با افزودن چیزی (مانند خالکوبی) و چه از راه کاستن آن (که گونههایی از جراحیهای زیبایی از جمله جراحی زیبایی بینی را در برمی گیرد) نه برای همسر نه برای دیگری» و تمامی تغییرات ممکن نهی شده، زیرا تغییر در خلقت خداوند تلقی شده است. در همین راستا برخی از فقها گفتهاند «اگر عمل زیبایی برای زینت و جمال باشد حرام است؛ اما اگر برای کمک به انجام وظیفه اعضای بدن با دلایل مستند باشد جایز است و نیز استفاده از چشم مصنوعی حرام است، زیرا نمیتوان با آن دید و صرفاً جهت زیبایی کار گذاشته میشود.»[۵] شاید این نظر که تا حد زیادی افراطی به نظر میرسد به علت این دیدگاه باشد که این دسته از فقها جراحی زیبایی را عملی برای رهایی از درد و رنج نمیدانند و این دسته از اعمال را دقیقاً در نقطه مقابل جراحیهای درمانی قلمداد میکنند.[۶] آیت الله علوی گرگانی در مورد جراحیهای زیبایی بینی فرمودهاند که به نظر ما جایز نیست.
این دسته از فقها معتقدند که برخی صور جراحی زیبایی دربردارنده مواردی است که شامل غش و تدلیس میگردد که شرعاً حرام است. همچون اعمالی که برای جوان سازی پوست و بدن، صورت میپذیرد و ممکن است موجبات فریب مردان یا زنان را در ازدواج فراهم آورد. همچنین این قسم جراحیها با ارتکاب پاره ای محظورات از جمله بیهوشی انجام میشود و عوارضی را در پی دارد. مخالفین جراحی زیبایی، علاج این اوهام و وسواس را کاشتن نهال ایمان در قلبها و رضایت به آنچه خداوند از زیبایی به انسان داده است میدانند و اینکه آنچه آدمی را به هدف والا و کرامت انسانی رهنمون میشود، شکل ظاهر او نیست؛ بلکه ایمان به خدا و متشرع بودن فرد و مقید بودن او به اخلاق و آداب نیکوست که آدمی را به هدف و غایت خویش رهنمون میگردد.[۷] شاید بتوان این نظر را تا حدود زیادی افراطی قلمداد نمود چرا که منظور در آیهی ۱۱۹ سوره نساء در تفاسیر شیعی این گونه بیان شده است که جملهی «آنها را وادار میسازم که آفرینش پاک خدایی را تغییر دهند» اشاره به آن است که خداوند در نهاد اولی انسان توحید و یکتاپرستی و هرگونه صفت و خوی پسندیدهای را قرار داده است ولی وسوسههای شیطانی و هوی و هوسها انسان را از این مسیر صحیح منحرف میسازد و به بیراههها میکشاند.[۸] به نظر نمیتوان انجام برخی امور را که منجر به این میشود که انسان اندکی زیباتر شود را آن قدر پیرو هوی و هوسهای شیطانی دانست که منجر به بیراهه رفتن انسان شود. منظور از تغییر در خلقت خدا که در آیهی ۱۱۹ سوره نساء آمده شاید میتواند این باشد که این تغییرات، تغییرات ژنتیکی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و ممکن است به سبب این تغییرات خلقت انسان با مشکل مواجه شود و آن را از قداست خارج نماید.
برخی دیگر از فقها خاصه اهل سنت مانند الشنقیطی بین دو نوع جراحی زیبایی ضروری و غیر
ضروری قائل به تفکیک شدهاند و اولی را مشروع میدانند و دومی را غیر مشروع دانستهاند[۹]. این دسته از فقها که جراحیهای ضروری را مجاز و شرعی دانستهاند این گونه استدلال نمودهاند که از آنجایی که مبنای تغییر در این جا ضرورت و حاجت است لذا از نصوصی که دلالت بر تحریم دارند مستثنی میگردد. در اینجا واقعاً قصد تغییر در خلقت الهی وجود ندارد بلکه مقصود از بین بردن ضرر و بازگرداندن آن خلقت طبیعی به فرد است و زیبایی و نیکویی به تبع آن به وجود میآیند.[۱۰] البته در تقسیم بندی که ارائه شده، جراحیهای پلاستیک ترمیمی جزو جراحیهای درمانی قلمداد شده است و کاملاً از بحث جراحی زیبایی خارج شده است ولی تفکیک کامل این دو نوع جراحی ترمیمی و زیبایی صرف با دشواری روبروست و نمیتوان مرز مشخصی بین این دو نوع جراحی ترسیم نمود. در واقع این دسته از فقها را نیز میتوان در زمره مخالفین اعمال جراحی زیبایی قلمداد نمود چرا که اعمال جراحی زیبایی صرف را غیر مشروع دانسته اند و برای توجیه اعمال جراحی زیبایی ترمیمی به همان مبنای ضرورت و حاجت استناد نموده اند که توجیه کننده اعمال جراحی درمانی نیز هست.
بند دوم: موافقین اعمال جراحی زیبایی
دستهای دیگر از فقها بالاخص فقهای معاصر مانند آیت الله خامنه ای، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله محمد حسین شاهرودی به طور کلی جراحیهای زیبایی را نفی نکرده اند و تا حدودی با اعمال جراحی زیبایی موافقند و این اعمال را اساساً مجاز دانسته اند مگر جایی که به صراحت به حرام بودن آن اشاره شده باشد. به همین سبب برخی از فقها عمل زیبایی را برای بهتر کردن چهره و نیز برای رفع عیب چشم مجاز دانستهاند و ذکر نشده است که این عیب صورت و چشم اصلی بوده یا عارضی، طبیعی و عادی بوده یا غیر عادی. استثنایی که برخی از فقها بر این اعمال بار نمودهاند در صورتی است که جراحی زیبایی مستلزم لمس و نگاه حرام باشد و یا اینکه متضمن ضرر قابل اعتنا و چشم گیری باشد، که در این موارد جراحی زیبایی را جایز ندانستهاند.[۱۱] این دسته از فقها تفاوتی بین اعمال جراحی زیبایی با اعمال جراحی درمانی قائل نشدهاند و راه تفریط را در پیش گرفتهاند. به عبارتی خصوصیت ویژهای که متمایز کننده این اعمال با اعمال جراحی درمانی باشد را به رسمیت نشناختهاند.
با این توضیحات تنها گروهی از فقها که با اعمال جراحی زیبایی آن هم با شرایطی موافقاند همین گروه است که اغلب نظر فقهای شیعه این گونه است. در این میان آیت الله سیستانی این گونه نظر دادهاند که اگر احتمال مرگ یا نقص عضو باشد و احتمال به قدری قوی باشد که عقلا موجب خوف باشد، جراحی مذکور به هیچ وجه جایز نیست و اما اگر چنین ضرری نداشته باشد جایز است حتی اگر ضروری نباشد مگر اینکه مستلزم گناهی مانند نگاه نامشروع یا لمس نامحرم باشد که در این صورت فقط در صورت ضرورت جایز است و ضرورت را خود مکلف باید تشخیص دهد مثلاً اگر چهرهی انسان مشوه [زشت] باشد معالجه ضروری است و در مورد زنان طبیعی است که زیبایی در بسیاری موارد ضروری است.[۱۲] همچنین آیت الله خامنه ای در پاسخ این سوال که در صورتى که عمل جراحى زیبایى براى زنان توسط پزشک مرد مستلزم نگاه کردن و لمس باشد آیا انجام آن جایز است؟ میفرمایند: عمل جراحى زیبایى، درمان بیمارى محسوب نمىشود و نگاه کردن و لمسِ حرام به خاطر آن جایز نیست مگر در مواردى که براى درمان سوختگى و مانند آن باشد و پزشک مجبور به لمس و نگاه کردن باشد. همچنین همانطور که پیشتر بیان گردید اعمال جراحی زیبایی جدای از بحث پزشک همجنس ممکن است منجر به عوارض و صدمات بعضاً جبران ناپذیری شوند که نمیتوان آنها را نادیده انگاشت و همه انواع جراحی زیبایی را به یک چشم دید و آنها را در کنار اعمال جراحی درمانی قرار داد.
آیت الله مکارم شیرازی نیز فرمودهاند که جراحی زیبایی در صورتى که آمیخته با حرام دیگرى نباشد در هیچ صورت اشکال ندارد و در صورتى که مستلزم حرامى باشد (مانند نظر و لمس نامحرم)تنها در صورت ضرورت، جایز است.
در واقع در نظر این دسته از فقها اگر این جراحیها ضرورت داشته باشد که بی تردید باید انجام شود. فقط باید دقت کرد که اگر پزشک همجنس وجود دارد باید به آن مراجعه کرد تا نظر و یا لمس حرامی صورت نگیرد، اگر این جراحی ضرورت نداشت لازم است دو نکته را در نظر داشت و آنها را رعایت نمود:
الف) عمل مربوطه آسیب قابل توجهی را به انسان نرسانده و موجب ضرر چشمگیری نشود.
ب) باید پزشک مربوطه هم جنس باشد و از لمس و نگاه حرام هم پرهیز شود.
این احکام در تمام انواع و اقسام جراحیها چه آنکه برای زیبایی انجام شود و یا برای سایر معالجات پزشکی باشد باید رعایت شود. همچنین باید توجه داشت که این جمله پزشک محرم است غلطی است که متأسفانه شهرت فراوانی یافته است. پزشک به هیچ عنوان محرم نیست و تنها در صورت عدم دسترسی به پزشک همجنس، پزشک غیر همجنس آن هم فقط به مقداری که لازم است و در مواقع ضروری میتواند آن بخش از بدن نامحرم که لازم است را ببیند یا لمس کند. بنابراین خانمی که صرفاً برای زیبایی بیشتر قصد عمل زیبایی دارد، چون این کار ضرورتی ندارد، نمیتواند سر و صورت یا بدن خود را در معرض نگاه یا لمس پزشک نامحرم قرار دهد. اگر این عمل ضرورت داشت و پزشک خانم هم نبود آن گاه میتواند به پزشک مرد مراجعه نماید.[۱۳] به نظر صرفاً مسئله نگاه نامحرم جزو آسیبهای جراحیهای زیبایی نمیباشد و مهمتر از آن لطمههایی است که به سلامت افراد برای هدفی غیر ضرور وارد میشود و بهتر است فقهای معاصر با توجه به سایر آسیبها و مشکلاتی که جراحیهای زیبایی ایجاد میکند اقدام به اجتهاد در این زمینه نمایند.
گفتار دوم: جراحیهای زیبایی از منظر حقوق
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 12:46:00 ب.ظ ]
|