افزایش توجه و تاکید مجامع بین المللی به نقش مشارکت در امر برنامه ریزی ، دامنه ی تحقیقات و بررسی های مربوط به فرآیند مشارکت و ابعاد و سطوح مختلف آن در زمینه های مختلف را نیز گسترش داده است. از میان اقدامات صورت گرفته در این خصوص و جمع بندی دیدگاه ه و نظرات پژوهشگران در این زمینه ، می توان به انواع مشارکت با ویژگی های متفاوت اشاره کرد :

پایین ترین سطح ؛ عضویت ظاهری ، این نوع مشارکت فقط گونه ای ظاهر فریبی است که نمایندگی و عضویت مردم در هیات های رسمی که انتخابی نیستند و قدرتی هم ندارند ، اعمال      می شود.

پذیرش بی چون و چرا ؛ مشارکتی غیرفعال این مشارکت با اعلام تصمیم از سوی  یک مقام اداری صورت می گیرد ، بدون این که به نظر افراد شرکت کننده توجهی شود.

مشارکت از طریق مشاوره ؛ از طریق مورد مشاوره قرار دادن اجتماعات و یا درخواست پاسخ به پرسشها از سوی آنان صورت می گیرد . چنین فرآیندی از مشاوره هیچ سهمی را در تصمیم گیری واگذار می کند و متخصصان امر ، هیچ تعهدی ندارند که دیدگاه های افراد رادر کار خود دخالت دهند.

مشارکت به دلیل انگیزه مادی ؛ اجتمات کمک خود را در زمینه ی منابع مورد نیاز در مقابل محرک مادی در اختیار می گذارند، در حالی که وقتی محرک های مادی دیگر مورد پیدا نمی کند، افراد معمولاً هیچگونه انگیزه ای برای ادامه کار ندارند.

 

مشارکت کارکردی ؛ مشارکت به عنوان وسیله ای برای نیل به اهداف برنامه قلمداد می شود و افراد در تحقق اهداف از پیش تعیین شده مشارکت دارند ، در واقع پس از تصمیمات اصلی که توسط افراد خارج از اجتماعات گرفته می شود ، در تصمیم گیری ها دخالت داده می شوند

مشارکت تعاملی ؛ افرا در فرآیند آن در تجزیه و تحلیل ، توسعه ی برنامه ی کاری و تشکیل و توسعه موسسات محلی ، مشارکت می ورزند . مشارکت نه فقط به عنوان ابزاری برای نیل به اهداف ، بلکه به مثابه ی حقی برای اجتماعات محلی شناخته می شود . افراد . گره ها بر روی تصمیمات محلی کنترل دارندوبنابراین در حفظ ساختارها و یا برنامه ها نقش دارند.

تحرک خود جوش ( اقدام جمعی ) ؛ افراد به طورمستقل از نهادهای خارجی برای تغییر سیستم ها عملی می کنند . آن ها برای تجهیز منابع و روش های فنی مورد نیاز با سازمان های مربوط ارتباط دارند و درباره ی نحوه ی استفاده از منابع ، اطلاعات دارند . چنین حرکت خودجوشی می تواند اقتدار آفرین داشته باشد.

( نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده ی شهری ،  مجله دانش نما –سال شانزدهم – شماره ۱۵۸- ۱۶۰  ، ص ۷۰ )

ایده شهرسازی مشارکتی :
” مشارکت عبارتند از دخالت موثر اعضای یک گروه یا جامعه در تمامی فعالیت ها و تصمیم گیری‌ها که به کل گره و جامعه مربوط می شود. ” ( احمدی ، ۱۳۸۰ ص ۴۰ )

مشارکت عمومی در شهرسازی ابزاری است که بوسیله آن اعضای جامعه قادر به شرکت کردن در تدوین سیاست ها و طرحهایی می گردد که برای محیط زندگی آنها تاثیر می گذارند . هر گاه شهروندان یک شهر بتوانند در تدوین سیاست ها ، طرحها و برنامه هایی که برای شهر آنها تهیه  می شود شرکت

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

کنند ، مشاکت شهروندان در شهرسازی صورت گرفته است.

عوامل ظهور ایده شهرسازی مشارکتی :
۱-اهمیت یافتن مردم در اداره امور جامعه و پیدایش و گسترش نظامهای سیاسی و اجتماعی مردم  سالار

۲-تجربه اندوزی از روند های توسعه در دهه های گذشته بیانگر این حقیقت است که عدم مشارکت مردم در فرآیند توسعه سبب وارد آمدن زیانهای فراوان شده است.

۳-عدم تطابق طرحها و برنامه های شهرسازی با نیازهای و خواسته های مردم و بروز نارضایتی ها و واکنش ها ی منفی نسبت به این طرحها از سوی مردم طی دهه های گذشته .

۴-اهمیت یافتن فرآیند تهیه طرحهای شهرسازی و به اصطلاح فرایند نگر شدن طرحها

۵-عدم توانایی مالی دولتها برای تامین مالی طرحهای شهرسازی

۶-احساس تهدید منافع شهروندان

۷-پیچیدگی فزاینده زندگی شهری

۸-جلوگیری از وابستگی جامعه به دولت

مزایای مشارکت مردمی در مدیریت یکپارچه شهری :
۱-سهیم شدن مردم در قدرت

۲-افزایش سطح آگاهی های عمومی جامعه

۳-ایجاد حس مسئولیت اتماعی و تعلق به جامعه

۴-بهبود کیفیت طرحها و برنامه های شهری

۵-اتخاذ تصمیمات درست تر و منطقی تر

۶-تدوین هدفهای صحیح تر برای برنامه ها و طرحهای شهری

۷-ارتقای کیفیت اجرای طرحها و پروژه ها

۸-کاهش هزینه ها

۹-برقراری پیوند بین مردم و طرحها و برنامه های شهری

۱۰-عدم تمرکز برنامه ریزی  (طوسی نژاد ، ۱۳۸۶)

محدودیت های مشارکت مردمی :
مشارکت مردمی اغلب امری مطلوب به شمار می آید ، اما ایجاد آن در سطح گسترده جامعه کار چنان ساده ای نخواهد بود و برنامه ریزان و مسئولان شهری در عمل برای جلب مشارکت و اعمال نظر شهروندان با مشکل روبرو می شوند . مخالفان کنترل شهروندی بحث های زیادی را مطرح کرده اند، از جمله این که چنین نظارتی از سوی شهروندان به طور جدی سد راه ارائه ی خدمات عمومی     می شود ؛ همچنین ممکن است هزینه بر و نارسا باشد و امکان سوء استفاده را به افرادفرصت طلب بدهد. ولی در نهایت می توان اذعان داشت که همکاری بخش عمومی و خصوصی با شهروندان در امور  شهری ، امری مورد پسند و مطلوب است. (سعیدیان ، ۱۳۸۸)

 به طور کلی می توان گفت که از جمله عواملی که باعث می شود که شهروندان در طرح ها مشارکت نداشته باشند عبارتند از :

۱-عدم اعتماد مردم به طراحان واجرا کنندگان طرح

۲-بیگانگی مردم با این گونه طرح ها

۳-نبود سازمان های مردمی مناسب و منسجم

۴-حضور مهاجران در این بافت ها

۵-” مسائل محیط اجتماعی  وجود معتادان ، ولگردان ، دلالها ، شلوغی محل و …

۶-اعتقادات و باورهای تاریخی به اصل مشارکت

۷-استیجاری بودن ملک

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...