دانلود پایان نامه حقوق در مورد بازداشت شخص معروف به دزدی |
گفته شده: شخص معروف به دزدی اگر دستگیر شد، زندانی میشود.
نجمالدین طبسی در کتاب حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام مینویسد: «شاید به این علت باشد، که امام وظیفه دارد اشرار را حبس کند و از بیتالمال به آنان خرجی دهد تا از مردم دفع شر شود و کسی که به دزدی معروف شده است، از بارزترین مصادیق اشرار است. ممکن است علت حبس او، گرفتن حق مردم باشد. داوود بن یوسف خطیب گوید: از محمدبن مقاتل پرسیدند: شخصی به دنبال کاری بوده است که دزد معروفی را میبیند ولی در آن ساعت دزدی نمیکرده است. آیا می تواند او را بکشد یا نزد امام آورد؟ مقاتل گفت: می تواند او را دستگیر کند و نزد امام آورد و به زندانش افکند، تا توبه کند ولی نمیتواند او را بکشد». (طبسی، ۱۳۸۲، ۳۰)
همانطوری که بیان شد، در این مورد شخص به خاطر معروف شدن به دزدی بازداشت نمی شود، بلکه به خاطر اینکه امکان دارد مرتکب فعل حرام شود و در مظان ارتکاب سرقت نیز می باشد، حبس میشود. لذا بازداشت معروف به دزدی جایگاهی ندارد. ولی از این جهت که متهم در حبس باشد تا امنیت جامعه حفظ شود و چارهای غیر از اینکه او زندانی شود وجود نداشته باشد، حبس تأمینی وی جایز میباشد که باید در این مورد دقت کافی شود.
گفتار سوم- بازداشت متهم به سرقت
برخی از مذاهب اسلامی، به زندانی کردن شخص متهم به دزدی فتوا دادهاند، تا مال دزدی شده را حاضر کند و یا شهودی که به سرقت شهادت دادهاند، تعدیل شوند یا اگر قرائن است این قرائن و شرایط تکمیل گردد. اکثر روایات وارده در این باب از طریق مذهب عامه است که به آنها اشاره میشود.
۱- بازداشت متهم به دزدی تا زمان آوردن کالای مسروقه
الف) عراک بن مالک گفت: دو تن از بنیغفار آمدند و در ضجنان از آبهای مدینه منزل کردند. در آنجا مردمی از غطفان بودند که شتران باری داشتند. صبح که شد غطفانیان یک جفت از شترانشان را گم کردند و آن دو غفاری را متهم ساختند. آنان را نزد پیامبر آورده و جریان را گفتند. پیامبر یکی از ایشان را بازداشت کرد و به دیگری گفت: برو بگرد؛ او رفت و چیزی نگذشت که شتران را آورد. پیامبر به یکی از دو غفاری ـ به گمانم به آن یکی که پیش او زندانی بود ـ گفت: برای من آمرزش بطلب. وی گفت: خدا تو را ببخشد ای رسول خدا. پیامبر گفت: و خدا تو را بخشید و تو را در راه خودش به شهادت برساند. راوی گفت وی در جنگ یمامه به شهادت رسید. (الصنعانی، بی تا، ۲۱۷)
ب) جنسی از عدهای کلاعی (نام قوم) دزدیده شد و آنان عدهای از بافندگان (زنان) را متهم کردند و نزد نعمان بن بشیر از اصحاب پیامبر شکایت آوردند. نعمان چند روز ایشان را حبس کرد و آنگاه آزادشان ساخت. کلاعیان نزد نعمان آمدند و گفتند: بدون ضرب و امتحان، آنان را آزاد کردی؟ نعمان گفت: چه میخواهید؟ میخواهید آنان را بزنم؟ اگر اموال دزدیده شده شما پیدا شد که شد وگرنه همان کاری را که با آنها کردم با شما هم میکنم. گفتند: داوری تو این است؟ گفت این داوری خدا و داوری رسول خداست. ابو داود گوید: با این سخن آنان را ترسانید و خواست بگوید زدن واجب نیست مگر پس از اعتراف. (سجستانی، ۱۴۱۰ ق، ۱۳۵)
بنابراین بازداشت متهم به دزدی تا زمان آوردن کالای مسروقه در اسلام سابقه داشته است.
۲- بازداشت متهم به دزدی تا حضور شهود
در این مورد بازداشت شخص به جهت اجرای حدود، تا حضور شهود میباشد؛ چرا که احتمال دارد متهم فرار کند و روایتی هم در اینجا وارد شده است، تنها اشکال این روایت، عمل نکردن به مضمون آن است. مضمون روایت چنین است:
امام علی دست دزد را قطع نمیکرد تا دو شاهد بیایند. پس شاهدان را به شهادت دادن علیه او فرا می خواند و او را حبس میکرد. اگر بر ضد او شهادت میدادند، دست او را قطع میکرد و اگر شهادت نمیدادند، او را رها میساخت. گفت: یک بار دزدی را آوردند، او را حبس کرد، وقتی صبح شد متهم و دو شاهد را صدا کرد. گفتند، شاهدان غایبند. آن حضرت دزد را رها ساخت و دست او را قطع نکرد. (الصنعانی، بی تا، ۲۹۰) همانطور که ملاحظه میشود متهم به دزدی به طور موقت زندانی میشود تا شاهدان حاضر به شهادت بشوند و اگر شهود حضور نیابند به دلیل عدم وجود دلیل متهم به سرقت آزاد میگردد.
۳- بازداشت متهم به دزدی تا تعدیل شهود
در این مورد روایت خاصی وجود ندارد، تنها در کتاب مدونهالکبری چنین آمده است: گفتم به من بگو: اگر شهادت دادند که این شخص دزدی کرده است، اگر قاضی شهود را نشناسد، از نظر مالک، آیا متهم زندانی میشود تا عدالت شاهدان ثابت شود یا قاضی از دزد ضامن میخواهد؟ گفت: از نظر مالک قاضی از متهم ضامن نمیخواهد ولی او را حبس می کند. در حدود و قصاص از نظر مالک ضمانت وجود ندارد. (اصبحی، بی تا،۲۶۷) تنها روایت موجود در این خصوص روایت اصبحی میباشد.
۴- بازداشت متهم مدعی مال
در این مورد نیز اختلاف وجود دارد. البته شیعه این مورد را به عنوان موارد بازداشت تأمینی قبول ندارد، چرا که اگر کسی مالی دارد، قاعده ید به نفع او یک قرینه است که او مالک آن است و اگر کسی مدعی آن مال است، باید دلیل بیاورد. (عسکری، ۱۳۸۸، ۱۲۴)
در هر حال روایتی از اهل سنت نقل شده، که در آن متهمی که مدعی مال است، حکم به بازداشت او شده است.
ابن جریج گفت: عمربن عبدالعزیز، نامهای نوشته بود که من آن را خواندم، مضمون نامه چنین بود: اگر جنسی در دست کسی بود و گفت، آن را خریدهام، ولی نتوانست آن را اثبات کند، وی را در زندان محکم نگاه دار و با حرف هیچ کس او را آزاد مکن تا حکم خدا برسد. گفت: این را برای عطا ذکر کردم ولی او آن را انکارکرد. (ابن ابی شبیه، ۱۴۰۹ق، ۱۱۹)
همانطور که در خود روایت گذشت، عطا آن را انکار کرده است که برای رد حدیث کافی است. قاعده ید نیز امارهای است که تصرف او ملکی است نه دزدی. پس این مورد با قواعد عمومی اصل برائت و قاعده ید منافات دارد.
بخش سوم- بازداشت موقت در مورد سحر و دیگر اعمال مشابه
در این بخش موارد بازداشت موقت در مورد سحر و … در دو گفتار بررسی میشود.
گفتار اول- بازداشت ساحر و کاهن و عراف
در این مورد تمام علما، به حرمت آن فتوا دادهاند. اما یک روایت ضعیف وارد شده است که در آن بازداشت به عنوان تعزیر ساحر تا توبه او بیان شده است.
ساحری را نزد پیامبر آوردند، فرمود زندانش کنید که اگر ساحر ماند، وی را بکشید. (الصنعانی، بی تا، ۱۸۴)
ابن قدامه چنین گفته: اما کاهن کسی است که با جن ارتباط دارد و برایش خبر میآورد. و عراف کسی است که حدس و گمان میزند. احمد بنابر نقل حنبل گفته است: نظر من درباره ساحر، کاهن و عراف این است که از او خواسته میشود که از این کارها توبه کند. اگر از او پرسیده شود، آیا کشته میشود؟ گوید، نه زندانی میشود، شاید توبه کند. گفته است: عراف نزدیک به سحر است و ساحر خبیث تر از کاهن است؛ زیرا سحر شعبه ای از کفر است و گفته است: حکم ساحر و کاهن قتل است، یا حبس تا توبه کنند. برای اینکه آن دو، کار خود را می پوشانند و در حدیث عمر آمده است، هر ساحر و کاهنی را بکشید که ربطی به اسلام ندارند. (ابن قدامه، بی تا، ۱۵۵)
اگر قائل شویم که حبس در این مورد به عنوان یک مجازات است و حبس ابد مراد میباشد، دیگر از موارد بازداشت موقت نمیباشد. ولی اگر بگوییم که حبس برای جلوگیری از ارتکاب فعل حرام است و به محض توبه آزاد میشود و اگر توبه نکرد کشته میشود، این مورد نیز نوعی حبس احتیاطی است که به دست حاکم است.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 06:29:00 ق.ظ ]
|