آنچه امروزدرجوامع مختلف بشری دغدغه ای بس عظیم میان آحادمردم ومسئولین ایجادکرده است وبه نوعی همه اقشارجامعه اعم ازدولت،قوه قضائیه وخانواده هاراسردرگم کرده است عاملی است که می توان آن را بحران قرن۲۱نامید.موادمخدر وروان گردان ها امروزه درحجم وسیعی،تمام افرادجامعه به خصوص جوانان رادربرگرفته است که تنها راه مبارزه با آن نمی تواند مقابله مستقیم کیفری باشد،چراکه اگرچنین بود دراین چندقرن اخیرکه رواج آن همه گیرشده است بایدروبه کاهش سوق می یافت،درحالی که می بینیم نه تنها روبه زوال نرفته است بلکه روز به روز برتنوع این مواد روانگردان افزوده می شود به گونه ای که درحال حاضربیش از۴۰۰ نوع ماده روان گردان درمیان اقشارجامعه مورداستفاده می باشدکه تنها بخش معدودی از آنهاتحت ضمانت کیفری می باشد.پس آن چه به عنوان مقابله کیفری برای مبارزه بااین مواددرنظرگرفته شده است درعمل راهکاراساسی بااین مقوله نبوده است،بلکه باید ازراهکارهای اساسی تری دراین زمینه بهره جست تابتوان این غول عظیم الجثه موادمخدرو موادروان گردان رابه زانونشاند.سوالی که مطرح است این است که چه راهکاری را می توان برای پیشگیری از سوء مصرف مواد روان گردان در نظر گرفت تا هم بتوان از مصرف جلوگیری نمود وهم مقابله کیفری به مفهوم امروزی برای جامعه دردسرسازنباشد.باتوجه به گستردگی بیش ازحدموادروان گردان درجهان واینکه شایداستعمال بسیاری ازاین مواد به دلیل ناآگاهی بشرازاین مواد می باشد،قدم اول درراه مقابله بااین مواد،شناخت اصولی وحرفه ای ازاین مواد می باشد،و بعدتر شناخت راه حلی برای درمان وترک آن والبته شاید رهایی از آن است،چرا که به اعتقاد درمان گران اعتیاد،ترک،عاملی است برای بازگشت مجدد،ولی رهایی،امید بازگشت به مصرف راکم رنگ تر خواهد کرد.

امروزآمارمعتادان کشور بالغ بر۲میلیون نفرمی باشدودرصدقابل توجهی ازجمعیت کیفری کشور(حدود ۴۵درصد)مستقیماًبه خاطرجرایم مربوط به مواد مخدرو روان گردان ها درزندان هستند واین میزان به صورت غیرمستقیم رقمی بالغ بر۶۰درصد است،چراکه بسیاری ازجرائم هم چون جرائم منافی عفت،قتل،آدم ربایی وسرقت وابسته وبه تبع موادمخدرایجادمی شوند. (نقره کار،۱۳۸۸)

تاثیرات موادروان‌گردان ازجمله قرص اکستازی وکریستال به مراتب بیش ازموادمخدری چون تریاک،هروئین والکل است وکسانی که ازاین مواداستفاده می‌کنند مرتکب جرایم وجنایاتی به مراتب شدیدترمی‌شوند.پس معلوم می شودکه شاید مناسب ترین راه برای مقابله کیفری با اینگونه جرائم که سلامت روانی جامعه رابه هم می زنند همین اقدامات تامینی باشد،چراکه نه تشدیدمجازات توانسته است جواب گوی این توسعه جرائم باشد ونه فرهنگ سازی صرف.البته کشورایران دراین چندسال اخیربیش ازپیش به این مسئله پرداخته واقدامات پیشگیرانه تامینی را،ملاک قانون گذاری خودقرارداده است که می توان به مصوبه مجمع تشخیص مصلحت در خصوص سیاست های نظام برای مبارزه با مواد مخدر و روان گردان ها مصوب تیر ۸۵ مجمع تشخیص مصلحت نظام و یکصدوبیست و چهارمین جلسه ستاد مبارزه با مواد مخدر در تاریخ آبان ۸۸ اشاره کرد که اقدامات قابل تاملی را در زمینه مقابله تامینی با مواد مخدر و روان گردان ها در نظر گرفته است.

 

سال های متمادی است که انسان ها برای درمان بیماری ها و تسکین دردها از موادی استفاده می

 

کنند که سیستم زیست شناختی انسان را تغییر می دهد.در طی قرن ها افراد برای تغییر حالت های روانی،بهبود حالت خلقی، احساس لذت،تغییر ادراک یاکاهش اضطراب به مصرف موادرو می آورند.مسئله مصرف موادیکی از مشکلات اساسی جهان است و هزینه های مادی و معنوی زیادی برجامعه تحمیل می کند.آنچه مهم است ارتباط مصرف این مواد و جرم است.بسیاری از مردم براین باورند که مصرف مواد،از جمله علل بروز اعمال مجرمانه است.چون مصرف هرکدام از این مواد اثرات مختلفی برجنایت و خشونت دارد.تقسیم بندی این مواد بدین شکل است :

 

۱-مواد مخدر: این مواد در افراد واکنش های منفی شدیدی را برمی انگیزد و با جرم تداعی می شود.

 

۲- مواد توهم زا:حالت هوشیاری را با تغییر واقعیت دگرگون می کند و به بیان دیگر جهانی غیراز جهان واقعی را برای انسان ایجاد می کند.نتایج پژوهش ها نشان می دهد که در مصرف کنندگان این مواد گاهی حالت وحشت زدگی،فزون حساسیتی،احساس قطع تماس با محیط اطراف و رفتارهای عجیب مشاهده می شود.این افراد اگر به این مواد دسترسی پیدانکنند دچار خشم،اضطراب،بی قراری و حتی میل به خودکشی یا دیگر کشی و اعمال خشن می شوند و هم چنین مستعد ارتکاب هرگونه جنایت خشونت آمیز می گردند.

 

 

بخش اول: مـواد مخدر[۱]

دو جوان تحت تاثیر مواد مخدر مرتکب جنایت شدند،یکی از دو متهم پس از مصرف مواد،دوست خود رااز پای در آورد و جوان معتاد دوم،دستش به خون برادر،آلوده شد.در بیشتر خبرهایی که می خوانیم یا می شنویم ردپایی ازنقش مواد مخدردرارتکاب جرایم وجنایات به چشم می خورد.مثلا مادری به خاطر اعتیاد،فرزند سه ساله اش را به قتل می رساند،جوانی به خاطر پول خرید مواد مخدر،پدر پیرش را قربانی می کند،پسری برای خریدن مواد مخدر مورد نیازش،دست به سرقت و زورگیری می زند.وقتی این اخبار را می خوانیم و ریشه یابی می کنیم متوجه می شویم که مصرف مواد مخدر چه اندازه در بروز جرایم و ارتکاب جنایات تاثیر منفی دارد.وقتی آسیب های اجتماعی را بررسی می کنیم در بسیاری ازآنها از قبیل سرقت،قتل،خودکشی،تصادف اتومبیل وطلاق نقش مواد مخدر را به وضوح می بینیم،از طرفی در بیشتر جنایت های خیابانی یکی از طرفین یا هر دو معتاد و مصرف کننده مواد مخدر هستند ودر اعترافاتشان به این موضوع اشاره می کنند که هنگام ارتکاب جرم وجنایت چون مواد مصرف کرده بودند،حالت طبیعی و عادی نداشته اند.تاثیر مصرف مواد مخدر برشخص گاهی به حدی است که وی در یک اقدام جنون آمیز و شاید ناخواسته که به علت مصرف زیاد یا عدم مصرف به موقع ماده مخدر به وجود آمده است،نزدیک ترین عضو خانواده اش را قربانی می کند.وقتی معتاد نیازمندتهیه پول برای خریدموادمخدرمی شود،ازهرراهی مثل سرقت،کلاهبرداری،آدم ربایی،زورگیری و حتی قتل استفاده می کند تا به خواسته اش برسد.مصرف انواع مواد مخدر و روان گردان ها تا به حال منشا بسیاری از جرایم و جنایات بوده است.خودکشی و قتل دو نمونه ازآسیب های اجتماعی است که فرد معتادمرتکب آن می شود.زایل شدن عقل و تحریک اعصاب دو نمونه از تاثیرات مخرب و منفی مصرف مواد مخدر شیمیایی و صنعتی است، که این روزها در جامعه به وفور یافت می شود.تاثیر مصرف مواد مخدر به ویژه از نوع شیمیایی آن،روی سیستم عصبی فرد مصرف کننده،بسیار مخرب و ویران گر است و گاهی آن را دچار توهم می کند به طوری که به هر کسی که اطرافشان می بینند بدبین می شوند و این بدبینی بعضی اوقات منجر به وقوع حوادث ناگواری خواهد شد.گاهی اوقات این مواد چنان اعصاب و روان فرد را پریشان و مختل می کند که تعادل خود را از دست می دهدو وقتی تاثیرموادازبین رفت،حتی شایدیادش نیایدکه چه کارهایی انجام داده است.  (www.magiran.com)

 

مطالعات و تحقیقات نشان داده که رفتارهای بزهکارانه ناشی از اعتیاد به مواد مخدر،امری اجتناب ناپذیر است.میزان اعمال بزهکارانه معتادان،بسیار زیادومتنوع می باشد.بیشتر این جرایم مربوط به خرید و فروش مواد مخدر می باشد که معمولاً همراه با انواع قانون شکنی است و باعث درگیر شدن معتادان در جرایم سنگین تر،نظیر برهم زدن نظم عمومی وضرب وجرح می شود.رابطه بین بزهکاری و اعتیاد یک پدیده غیر قابل اجتناب تلقی می شود‏.رابطه ی بین ارتکاب جرم و اعتیاد برای اولین بار در دهه۱۹۳۰در آمریکا مورد توجه قرار گرفت. ‏بررسی برروی یک هزارمعتاد به موادمخدر نشان داد که ۸۰درصد آنها قبل از اعتیاد،هیچ نوع بزهکاری اجتماعی نداشته اند،در حالی که ۶۷درصد آنها پس از اعتیاد مرتکب جرم شده بودند.استفاده از مواد مخدر و ارتکاب جرایم،کاملا با یکدیگررابطه دارند و میزان بزهکاری همگام با افزایش مصرف مواد مخدر،افزایش پیدا می کند.همبستگی بین مواد مخدر و بزهکاری،مساله مشترکی به نام انحراف یا اخلاق ضد اجتماعی به وجود می آورد،که اعتیاد درآن،به عنوان یک انحراف یاناهنجاری اجتماعی تلقی می شود.اعتیادنشان دهنده نوعی ناهنجاری رفتاری در شخصیت اجتماعی فرد است.جرایم در این حیطه عموماً به دو نوع تقسیم می شوند،یکی مربوط به مواد مخدر و دیگری جرایم جانبی است.میزان جرایم در معتادان بسیار گسترده و پیچیده است و نه فقط نیاز معتاد به مواد مخدر،بلکه جرایم و جنایات خطرناک جانبی را نیز دربر می گیرد،ازجمله سرقت،قاچاق،خرید و فروش و حمل مواد مخدر،قماربازی و شرارت.نتیجه این است که اعتیاد به مواد مخدر علاوه بر آن که به خاطر سکرآور بودن مواد مخدرو اضرار به نفس از نظر فقهی گناه محسوب می شود و حرام و جرم است مقدمه و تالی فاسد جرایم دیگر نیز می باشد.البته در تعیین نوع مجازات باید عدالت اجتماعی و رافت اسلامی رعایت شود و هدف ازمجازات که اصلاح مجرم و بازدارندگی اواز تکرارجرم است تحقق یابد. (سایت دپارتمان مجازی پژوهش های حقوقی ایران)

 

موادمخدر هم چنین یکی از معضلات اصلى و جدی جامعه ی بشرى درجهان متمدن امروز است،که می توانداز فردی به فرددیگرواز نسلی به نسلی دیگرسرایت کندوابعادوسیع عوارض ناشی از مصرف آن،زندگی جسمی وروانی فردوهم چنین خانواده،فرهنگ،اقتصاد و اجتماع را به شدت متاثر و متضرر نماید.مواد مخدر، شامل همه ترکیبات و مشتقاتی است که کارکرد و فعالیت مغز را به صورت هیجان،افسردگی،رفتارنامناسب، عصبانیت یا اختلال در قضاوت و شعور تغییر می دهد،که هم از حیث تعداد افراد معتاد و هم از حیث پیچیدگی و خلاصی از اعتیاد،یکی از مهمترین آسیب های اجتماعی دنیاى معاصر محسوب می شود.

 

 

_ضررهای فردی:استفاده از مواد مخدر در سطح فردی،علاوه بر این که از لحاظ اخلاقی و شخصیتی، عواطف واحساسات راکمتر نموده،غرور وغیرت شخص رانابود می کند وهوش وحافظه و صفت های پسندیده ی انسانی رااز بین می برد و سرانجام،افراد معتادرابا فلاکت وبدبختی درگوشه های انزوابه هلاکت می رساند.هم چنین باعث آسیب رساندن به مغز شده،میزان افسردگی را بالا برده و صدمات جبران ناپذیر روحی و روانی را بر فرد تحمیل می کند.

_ضررهای خانوادگی:ازآنجا که افراد معتاد در استفاده از مواد مخدر و نشه کردن خود،همواره به تنهایی و پنهان کاری نیاز دارند،رفته رفته به گوشه گیری و انزوا از جامعه و خانواده عادت می نمایند و با احساس بی تفاوتی و نفرت از خانواده،رفتار و کردار ناسالم و نامناسب اختیار می کنند.فرد معتاد با این برداشت که خانواده نسبت به او،دید منفی دارد  عکس العمل های منفی از خود نشان می دهد و اعمال و رفتاری هم چون خشونت در خانواده شامل کودک ‌آزاری و همسر آزاری،غفلت ازتعلیم وتربیت فرزندان،مخالفت باتحصیل اولادو اعضای خانواده وتهدیدو بدرفتاری ازخود نشان می دهد.به همین ترتیب،عوارض و مسایلی هم چون نابسامانی و آشفتگی خانواده،محدودیت درروابط سالم خارج از خانواده،پائین آمدن سطح اقتصادی و اجتماعی خانواده،بی کفایتی درسرپرستی خانواده وبالاخره ازهم پاشیدن کانون گرم خانواده نیز از پیامدهای ناگواری است که گریبان گیر افراد معتاد به مواد مخدر می شود و اساس زندگی شان را متلاشی می سازد.

_ضررهای شغلی:استفاده از مواد مخدر،اعتبار فردی شخص معتاد را در جامعه به شدت خدشه دار می کند وفرصت وموقعیت شغلی وی رااز بین می برد.ازآنجا که شخص معتاد،درصورت نرسیدن مواد مورد ضرورت،دچار بحران روحی وجسمی شدیدو غیرقابل تحمل می شود،خواسته یا ناخواسته درحین کار،می تواند سانحه و حادثه بیافریند و برای تهیه و تزریق مواد و نشه کردن با آن،ناچاراست از کار کنار برود.هم چنین در اثر ابتلا به اعتیادو استفاده ی مواد مخدر،توان کاری و تحرک فیزیکی خود را از دست می دهد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...