دانلود پایان نامه مدیریت با موضوع تئوری های حاکمیت شرکتی و مقایسه آنها |
دانلود پایان نامه مدیریت با موضوع تئوری های حاکمیت شرکتی و مقایسه آنها
تئوری های حاکمیت شرکتی و مقایسه آنها
۱- تئوری نمایندگی
آغاز حاکمیت شرکتی از طریق مالکیت سهام، تأثیر چشمگیری بر کنترل شرکتها داشت و بدین ترتیب، مالکان اداره شرکت را به مدیران تفویض کردند. جدائی مالکیت از مدیریت (کنترل) منجر به یک مشکل سازمانی مشهور به نام مشکل نمایندگی شد. برلی و مینز (۱۹۳۲) و راس (۱۹۷۳) از زوایای مختلف به این موضوع پرداختند و نهایتاً جنس و مک لینگ (۱۹۷۶) مبانی تئوری نمایندگی را مطرح کردند. آنها مدیران شرکتها را به عنوان کارگزاران و سهامداران را به عنوان کارگمار تعریف به عبارت دیگر، تصمیم گیری روزمره شرکت به مدیران تفویض میشود که کاگزاران سهامداران هستند. در این حالت مشکل اصلی آن است که کارگزاران لزوماً به نفع کارگمار تصمیمگیری نمیکنند.یکی از فرضیات اصلی تئوری نمایندگی این است که کارگمار و کارگزار تضاد منافع دارند. در تئوریهای مالی فرض اساسی این است که هدف اولیه شرکتها افزایش ثروت سهامداران است. لکن در عمل همواره این گونه نیست. این احتمال وجود دارد که مدیران در جهت منافع خود، مانند کسب حداکثر پاداش ممکن ، عمل کنند. مدیران احتمالاً به افزایش منفعت شخصی تمایل دارند. و این امر منجر به تمرکز و سرمایهگذاری آنها بر طرحها یی میشود که منافع کوتاه مدت دارند. (به ویژه در مواردی که حقوق، مزایا و پاداش مدیران با سود مرتبط است) و توجهی به منافع بلند مدت سهامداران ندارند. در شرکتهای بزرگ که مستقیماً توسط مدیران و به طور غیر مستقیم به کمک سرمایهگذاران نهادی کنترل میشوند، مدیران در مورد منافع کوتاه مدت تحت فشارند که ممکن است به نفع سایر سهامداران نباشد. در این شرایط مدیران انگیزه بیشتری برای دستیابی به سایر منابع درآمدی دارند. که باز هم منجر به کاهش منافع و ثروت سهامداران میشود. در ادبیات تئوری نمایندگی ، این میزان کاهش در رفاه سهامداران در نتیجه تصمیم های مدیریت زیان باقیمانده نامیده میشود. مشکل نمایندگی بیان کننده ضرورت کنترل مدیریت شرکتها توسط سهامدار آن است.
سوال مهم این است که سهامداران چگونه میتوانند مدیریت شرکت را کنترل کنند؟ فرض اساسی و مهم تئوری نمایندگی این است که تأیید عملکرد کارگزار برای کارگمار مشکل و پیچیده است. چندین روش برای هماهنگ کردن منافع سهامداران و مالکان وجود دارد، تجربه نشان داده است که یکی از با اهمیتترین و در عین حال مؤثرترین روش، حسابرسی مستقل است.
هزینه نمایندگی از تلاش سهامداران برای کنترل مدیران بوجود میآید که اغلب دارای مبالغ سنگینی است. طرحها و قراردادها نیز یکی از روشهای کنترل است. این قرار دادها (صریح یا ضمنی) که بین مدیر و سهامدار منعقد میشود، منافع دو گروه را هماهنگ میکند. افزون بر سهامداران، مدیران نیز تمایل دارند نشان دهند که نسبت به سهامداران مسئول بوده و به دنبال افزایش ثروت آنها هستند. بنابراین انگیزههائی برای شفافیت مالی، گزارش ریسک شرکت و … خواهند داشت که هزینههای مربوطه بخشی از هزینههای نمایندگی است. مجموع هزینههای نمایندگی را میتوان به صورت ذیل بیان نمود:
مجموع هزینههای کنترل کارگزاری، هزینههای الزامآور کارگزار و هرگونه زیان مازاد باقی مانده (هیل و جونز، ۱۹۹۲)
به طور خلاصه، برخی از روشهای مستقیم که از طریق آنها سهامداران میتوانند مدیران را کنترل و به حل و فصل تضادها کمک کنند به شرح ذیل است:
حق رای سهامداران در مجامع عمومی که بر نحوه اداره شرکت تأثیر میگذارد. حق رای مذکور بخش با اهمیتی از داراییهای مالی سهامدار است و یکی از موارد استفاده از حق مذکور ، رای به تغییر مدیران است.
قراردادهای فیمابین سهامداران و مدیران نیز یکی از راهکارهاست، گرچه با اصلاح و بهبود حاکمیت شرکتی، مناسبت خود را از دست میدهند.
راهکار نهائی راه حل خروج است. واضح است خروج سهامدار اصلی موجب نگرانی فعالان بازار سرمایه میشود و در پی آن سهامداران بیشتری نگران افت شدید قیمت شده و با فروش سهام خود کاهش شدید قیمت سهام را موجب خواهند شد. در نتیجه منافع مدیران تحت تأثیر قرار میگیرد.
بنابراین اگر ساز و کار بازار و توانائی سهامداران برای کنترل مدیران کافی نباشد، نیاز به نوعی نظارت یا راهبری رسمی خواهد بود. در واقع، اگر فرض های بازار کارا برقرار باشد و شرکتها بتوانند در این نوع بازار اقدام به تأمین مالی کنند، دیگر نیازی به اقداماتی سطحی ، با هدف اصلاح حاکمیت شرکتی نخواهد بود. اما شواهد موجود نشان میدهد که بازارهای سرمایه کارا نیستند، بنابراین به منظور ارتقاء حاکمیت شرکتی و افزایش پاسخگوئی مدیران نسبت به سهامداران و سایر ذینفعان، نظارت بیشتری لازم است.
مشکلات نمایندگی بین مدیران و سهامداران در سراسر جهان وجود دارد و دولتها با تصویب قوانین حاکمیت شرکتی سعی در کاهش این مشکلات دارند.از اوایل دهه ۱۹۹۰ در برخی از کشورها از جمله بریتانیا، قوانین و مقرراتی تدوین شد تا شرکتها بتوانند استانداردهای حاکمیت شرکتی خود را ارتقاء داده و مدیران را در برابر سهامداران و سایر ذینفعان پاسخگو سازند. گرچه رعایت قوانین رفتاری و توصیههای موجود در مصوبات مربوطه، اختیاری هستند، لکن شرکتهایی که سهام آنها در بورس اوراق بهادار معامله میشود، باید طبق این قوانین، وضعیت حاکمیت شرکتی خود را افشاء کنند. یکی از این موارد، تفکیک وظایف رئیس هیات مدیره از مدیرعامل است. شرکتهایی که در آنها این تفکیک انجام نشده باشد،با عنوان شرکت با ساز وکار حاکمیت شرکتی ضعیف مشخص می شوند.نگرانی از کاهش اعتبار شرکت براثر ضعفهای حاکمیت شرکتی و در نتیجه کاهش ارزش سهام، منجر به تسریع اجرا بهینهسازی مکانیزم های حاکمیت شرکتی شده است.
۲- تئوری هزینه معاملات
این تئوری که اولینبار توسط سیرت و مارچ (۱۹۶۳) به نام تئوری رفتاری شرکت مطرح شده است، یکی از مبانی اقتصاد صنعتی و تئوری مالی گردیده است. در این تئوری، شرکت نه تنها به عنوان یک واحد اقتصادی عمومی، بلکه به عنوان یک سازمان که متشکل از افراد و دیدگاههای مختلف است تعریف شده است. تئوری هزینه معاملات بر این واقعیت استوار است که شرکتها آنقدر بزرگ شدهاند که در تخصیص منابع جانشین بازار شدهاند. در واقع شرکتها آنقدر بزرگ و پیچیدهاند که با توجه به نوسانات قیمت در بازار، تولید را هدایت کرده و بازار معاملات را متعادل میکنند. در درون شرکتها، برخی از معاملات حذف شده و مدیران شرکت، تولید را هماهنگ میکنند. به نظر میرسد، سازماندهی شرکت (مثلاً میزان ادغام عمودی) محدودههائی را تعیین میکند که فراسوی آنها ،شرکت میتواند قیمت و میزان تولید را برای معاملات داخلی (درون گروهی)معین کند.
واضح است داخلی کردن (درون گروهی کردن ) معاملات به نفع مدیریت شرکتها میباشد. دلیل اصلی این امر، این است که داخلی کردن معاملات، ریسک و عدم اطمینانها را در مورد قیمت محصول حذف میکند. این کار به شرکت اجازه میدهد ریسکهای معامله با عرضهکنندگان را تا حدودی از بین ببرند. هر روشی را که برای حذف این عدم تقارنهای اطلاعاتی اتخاذ شود برای مدیران شرکت سودمند است و منجر به کاهش ریسک تجاری شرکت میشود. در معاملات بازار، هزینههای غیر جزئی و بازدارندهای وجود دارند، بنابراین، برای شرکتها مقرون به صرفهتر است که از طریق ادغام عمودی، آن را برای خود به صفر برسانند.
تئوریهای سنتی اقتصادی، تمام کارگزاران اقتصادی را اشخاصی دارای تفکر و تصمیم گیری های منطقی ، که افزایش سود را هدف اولیه تجاری میدانند،فرض می کنند.ولی به طور عکس، براساس تئوری اقتصادی هزینه معاملات، افراد به نحوی واقعبینانه و محدود این رفتار را انجام میدهند. این تئوری فرض میکند که مدیران همچون افراد دیگر در برخی از مواقع فرصت طلب هستند.
فرصت طلبی، به عنوان تمایل کارگزاران در به کارگیری روشهایی به منظور افزایش منفعت شخصی، تعریف شده است. با فرض مشکلات فرصت طلبی، مدیران ممکن است معاملات را برای حداکثر کردن منفعت شخصی خود ساماندهی میکند. چنین رفتار فرصت طلبانهای میتواند نتایج نامطلوبی را برای شرکت و سهامداران به دنبال داشته باشد، در نتیجه این رفتار نیاز به کنترل دارد. در اینجا، شباهتهائی بین تئوری نمایندگی و تئوری هزینه معاملات مشاهده میشود، چون هر دو تئوری یک منطق و دلیل را برای کنترل مدیران ارائه میدهند.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-01-30] [ 09:50:00 ب.ظ ]
|