فلسفهی تشریع مجازات اعدام در اسلام |
به عنوان نمونه، نگرش افلاطون به مجازات را میتوان در رویکرد نخست قرار داد. افلاطون بر این باور است که آرایش موجود در عالم هر گونه ستم را محکوم میکند و برای آن، کیفری پیشبینی کرده است؛ به گونهای که بیتوجهی به آن، فرورفتگی در نگون بختی و تیرهروزی را در پی دارد. ستم، خود شری است به غایت بزرگ، اما بزرگترین شرها ستمی است که به کیفر نرسیده است.[۲] کانت نیز از جملهی کسانی است که در همین رویکرد قرار میگیرد. به اعتقاد او، اعتبار و ارزش مجازات صرف نظر از سودمندی و یا کارکرد آن است. عدالت، مبنای مجازات است و با رخت بر بستن آن، دیگر چیزی وجود نخواهد داشت تا به زندگی انسانها ارزش ببخشد. واجب مطلق در اندیشهی او، امری است که انسان بایستی در هر شرایطی از آن پیروی کند. کیفر تنها راه ترمیم نابسامانی پدیده آمده در اثر جرم است.[۳] یکی از مثالهای معروف وی، مثال جزیرهی متروک است که به نوعی بر مطلق بودن عدالت تاکید دارد: «حتی اگر یک جامعهی مدنی تصمیم بگیرد که با موافقت کلیهی اعضای خود منحل شود، برای نمونه، مردمی که در یک جزیره سکونت دارند، موافقت کنند که از یکدیگر جدا شوند و در سراسر جهان پخش شوند، باز باید آخرین قاتلی را که در زندان نگهداری میشود، قبل از انحلال جامعه، اعدام کرد. این عمل را باید انجام داد تا هر کسی پاداش عمل خود را یافته باشد و خون کسی بر دوش مردم جامعه باقی نماند؛ زیرا در غیر این صورت، همهی مردم را باید به خاطر نقض عدالت، شرکای قتل تلقی کرد».[۴] از این رویکرد، گاه با عناوینی همچون «سزاگرایی» نیز یاد میشود.[۵]
بر این رویکرد نقدهایی وارد شده است که به اعتقاد نگارنده، تنها یکی از آنها میتواند تا حدودی وارد باشد. بر مبنای این انتقاد، در چنین رویکردی، رفتار مجرمانه معیار قرار میگیرد و انگیزههای بزهکار و ویژگیهای شخصیتی او، مورد لحاظ قرار نمیگیرد.[۶]
در رویکرد دوم یا رویکرد سودگرایی، پایهی سیاست کیفری بر نگاه به آینده استوار است تا از رخداد جرم جلوگیری کند. به دیگر سخن، کیفر را نه به ملاحظات اخلاقی، بلکه با سود و زیان اجتماعی پیوند زده است. از آن جا که سرشت انسان، لذتجو و رنج گریز و همهی تصمیمهای او بر پایهی حسابگری سود و زیان استوار میباشد، از این رو، کیفر نیز باید به گونهای وضع شود که بزهکار پس از سنجش سود به دست آمده از جرم و زیان حاصل از مجازات، به دلیل نابرابری آن دو و فزونی زیان، از انجام آن سر باز زند.[۷] ایرادی که این رویکرد، جلب توجه میکند این است که در آن تنها به جنبهی سودمندی مجازات توجه شده و سویهی اخلاقی مجازات نادیده گرفته شده است.[۸]
با توجه به این که رویکردهای فوق هر یک به تنهایی کافی نیستند و هر کدام دارای معایب و
محاسنی هستند، به نظر میرسد که از دیدگاه اسلام یک فلسفهی ترکیبی و دو گانه در مورد فلسفهی تشریع مجازات مطرح است. بر این اساس، مجازاتها به گونهای طراحی شدهاند که در عین حال که ضامن اجرای عدالت و عقوبت و سزا دادن به مجرم میباشند، نتایج و پیامدهای مطلوب اجتماعی هم در بر دارند.[۹] بر همین اساس، در فلسفهی تشریع مجازاتها، من جمله مجازات اعدام، در متون شرعی هم میتوان مواردی را یافت که ناظر به ابعاد اخلاقی مجازات هستند و آن را از باب عدالتمحوری تجویز میکنند و هم شواهدی را سراغ گرفت که در آن به پیامدها و نتایج مطلوب مجازاتها اشاره شده است. مواردی که در متون و ادلهی دینی قابل استخراج هستند، ذیلا مطرح میشوند:
گفتار اول: برقراری عدالت
آیین مقدس اسلام که از حکمت و عدالت ربوبی سرچشمه گرفته است، تمامی احکام، دستورات و مقررات خود را بر اساس عدالت و برای تامین آن در حیات فردی و اجتماعی انسان تشریع نموده است. مطالعهی منابع دینی، از نقش محوری عدالت در احکام و دستورات دینی حکایت دارد: «قُلْ أَمَرَ رَبىّ بِالْقِسْط؛ بگو: پروردگارم به عدالت فرمان داده است».[۱۰] این به معنای آن است که عدالت، در سرشت هر فرمان الاهی تبلور یافته است.[۱۱] از دیدگاه قرآن کریم هدف از ارسال پیامبران و انزال کتب آسمانی، چیزی جز اقامهی عدل و قسط نبوده است: «لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ انْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالْقِسْط».[۱۲] جزا و کیفر نیز در اسلام تابعی از کل دین بوده و بر اساس همین معیار استوار گشته است.
در قرآن کریم، ضرورت و بایستگی مجازات با هدفمندی آفرینش پیوند خورده است: «إِنَّ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافِ الَّیْلِ وَ النهَّارِ لاَیَاتٍ لّأُوْلىِ الْأَلْبَابِ، الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَمًا وَ قُعُودًا وَ عَلىَ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَاذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّار؛ در خلقت آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز براى اهل خرد عبرتهاست. آنان که خدا را در حال ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد مىکنند و در خلقت آسمانها و زمین مىاندیشند و مىگویند که پروردگارا! تو اینها را بیهوده نیافریدهاى، منزّهى تو پس ما را از عذاب جهنم حفظ کن».[۱۳]
به بیان علامه طباطبایی، این آیه به خوبی رابطهی میان مجازات و هدفمندی و حکیمانه بودن خلقت را بیان کرده است. کسانی که با تدبر و اندیشه، در مییابند که این جهان باطل و عبث نیست و هدفمند و جهتدار است، آن گاه به فراست درخواهند یافت که عذاب و کیفر و مجازات، جزئی جدایی ناپذیر از یک نظام هدفمند و حکیمانه است. حذف مجازات در واقع نتیجهای جز بیهودگی و باطل بودن و لغو بودن نظام خلقت ندارد. از همین رو است که صاحبان خرد، پس از نیل به این بصیرت، از خداوند میخواهند که آنان را از عذاب و مجازات آتش برهاند.[۱۴]
بی شک مجرمی که محکوم به اعدام شده با ارتکاب جرم و معصیت حرمت احکام الاهی را شکسته و قوانین دینی را نقض نموده است. خداوند در قرآن به مجرمان وعده میدهد که از آنها انتقام میگیرد: «انا من المجرمین منتقمون».[۱۵] عدالت در مجازت به این معنا است که جرم، نظم جاری امور را مختل میکند و مجازات، عاملی است برای برقراری مجدد این نظم.[۱۶] در اکثر جرایم منجر به صدور حکم اعدام، علاوهی بر این حرمتشکنی، مجرم به منافع و خواستههایی دست مییابد که نامشروع و غیر قانونی هستند و رسیدن به آن منافع از طریق ارتکاب جرم، موجب محرومیت دیگران از حق مشروع خود میگردد. مجرم با ارتکاب جرم، عواطف و احساسات مجنیعلیه و بستگان او و سایر افراد جامعه را جریحهدار میکند و احساس امنیت و آسایش اجتماعی را که یکی از ارکان حیات اجتماعی سالم میباشد از بین میبرد. در چنین وضعیت توازن و تعادل اجتماعی دچار اختلال میشود. بر همین اساس، نیاز به برقراری دوبارهی عدالت در جامعه احساس میشود.[۱۷]
بر اساس تعریف عدالت، استحقاق یکی از ملاکهای تعین مجازات است. توجه اسلام به عدالت و استحقاق به اندازهای است که اگر کسی مرتکب جرایم متعددی بشود که مجازات یکی از آنها اعدام باشد، باید قبل از قتل، کلیهی مجازاتهای دیگر در مورد او اعمال گردد و مجازات قتل در مرحلهی آخر اجرا شود تا اعمال همهی مجازاتهایی که مجرم مستحق آنها است امکانپذیر گردد.[۱۸]
تامین عدالت در مجازات اعدام
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 10:50:00 ق.ظ ]
|