بخش اول: زبان مادری و رابطه حقوق بشر

زبان مادری با حقوق بشر رابطه مستقیمی دارد در این بخش حقوق بشر به سه نسل تقسیم شده که نسل اول حقوق بشر مربوط به حقوق مدنی و سیاسی می باشد و زبان مادری با حقوق مدنی و سیاسی همانگونه که در گفتار یک توضیح داده میشود رابطه مستقیمی دارد، نسل دوم مربوط به حقوق اجتماعی و فرهنگی می باشد و رابطه زبان مادری با این حقوق مورد بررسی واقع میشود و  مؤلفه های اصلی حقوق نسل سوم، به معنای برابری و تساوی ابناء بشر و تساوی یعنی مشارکت همه ارکان جامعه مدنی است که منجر به افزایش سطح رفاه عموم می گردد.

 

گفتار اول:جایگاه زبان مادری در نسل اول حقوق بشر

حقوق نسل اول عمدتا شامل حقوق مدنی و سیاسی است و دارای دو گونه حقوق و آزادی های کلاسیک شامل حق مشارکت افراد در زندگی سیاسی و حقوق و آزادی های جدید عبارت است از حمایت از یک حوزه ی مستقل فردی که دولت نباید در آن مداخله کند. این حوزه فردی می تواند زبان مادری افراد جامعه باشد که دولت نمی تواند باعث ممنوعیت و محرومیت زبان مادری افراد جامعه باشد. از میانه هیجدهم تا میانه سده نوزدهم این حقوق شامل آزادی های فردی بود مانند آزادی عقیده، ازادی رفت و آمدو … از میانه سده نوزدهم و سده بیستم به آزادی های فردی و آزادی های جمعی نیز افزوده شد. مانند آزادی اجتماعات آزادی تشکل و … (عباسی، ۱۳۹۰،ص ۳۹)قواعد مطروحه در این نسل از جمله حقوقی بودند که برای نخستین بار در نظام حقوق موضوعه به شکل و صورت حقوقی مورد شناسایی قرار گرفته و از جایگاه حقوقی برخوردار شدند. در واقع در ادبیات حقوق بشر، انواع آزادی های بشری به حقوق مدنی و سیاسی ترجمه شدند و در عمل مورد شناسایی قرار گرفتند. بنابر این از لحاظ بعد تاریخی سیر تحول حقوق بشر، رشد آن در مرحله نخست به شکل شناسایی انواع حقوق مدنی و سیاسی صورت گرفت (ذاکریان، ۱۳۸۸، ۲۲۰) زبان مادری در دسته حقوق مدنی جا می گیرد بر اساس تعریف حقوق مدنی که حقوق مدنی عبارت است از «مجموعه قواعدی است که احوال شخصیه شهروندان یک جامعه را تعیین می‌کند، مالکیت خصوصی و حقوق اصلی را که شهروندان می‌توانند در برابر هم به دست آورند و راه‌‌های کسب، انتقال و زوال آن حقوق را سازمان می‌دهد»(ساکت، ۱۳۷۶٫ ۴۹) زبان مادری از جمله احوال شخصیه می باشد.حقوق مدنی، روابط اشخاص را تنها از این لحاظ که عضو جامعه و مدینه هستند، تنظیم می‌کند و توجهی به خصوصیت‌های مربوط به مشاغل گوناگون ندارد. اشخاص، اموال و خانواده، موضوع و قلمرو اساسی حقوق مدنی است.(http://hoghooghmadani.blogfa.com) اگر اشخاص موضوع و قلمرو حقوق مدنی هستند پس هر چه مربوط به اشخاص می باشد در این حوزه جا می گیرد. زبان مادری اشخاص نیز در حوزه حقوق مدنی قرار دارد. پس از این جهت زبان مادری رابطه مستقیم با حقوق مدنی دارد و حقوق مدنی نیز در دسته حقوق نسل اول محسوب می شود پس زبان

 

مادری از آن سبب از جمله حقوق نسل اول می باشد.

 

 

گفتار دوم:جایگاه زبان مادری در نسل دوم حقوق بشر

حقوق نسل دوم که عموما پس از جنگ جهانی دوم و در میانه سده بیستم مورد پذیرش قرار گرفتند به حقوق فردی و جمعی و حقوق مطالبه از دولت یعنی به حقوقی که به شخص حق در خواست و بهره گیری از آنها را از دولت می بخشد، اضافه شدند. از این رو افراد حق بر زبان مادری خود را دارند و در صورت برخوردار نبودن از زبان مادری در جامعه می توانند این حق را از دولت مطالبه کنند. بنابر این، برای حمایت از این حقوق و تحقق آن ها نه تنها دولت نباید خود را کنار بکشد بلکه موظف به فراهم آوردن زمینه ی استفاده از آن هاست. این در حالی است که برخی از دولت ها با بهره گرفتن از سیاست تک زبانی مانع از کاربرد زبان مادری اقلیت ها در جامعه خود می شوند. این بر اساس حقوق نسل دوم نقض حقوق بشر محسوب می شود. حقوق نسل دوم عبارتند از: حق برخورداری از آموزش و پرورش، سلامت، کار، تامین اجتماعی، حمایت اجتماعی، تفریحات و سر گرمی ها و … این حقوق که حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نامیده می شوند(عباسی، ۱۳۹۰،۳۹) قواعد طبقه بندی شده در این نسل از جمله حقوقی هستند که از نظر قانون گذاری و کدگذاری همزمان با قواعد نسل یکم پدید آمدند، اما شناسایی آنها به لحاظ فلسفی و نظری پس از حقوق مدنی و سیاسی است و از آن هنگام دارای وجهه و جایگاه ویژه حقوقی در نظام حقوق بین الملل بشر شدند که علت و سبب آن نیز وقوع اوضاع و احوال اجتماعی تا حدودی متفاوت با دوره گذشته بود.(ذاکریان،۱۳۸۸،۲۲۲) زبان مادری هم در دسته حقوق اجتماعی قرار دارد زیرا بر اساس تعریف حقوق اجتماعی “انسان به عنوان عضو جامعه، دارای خواست ها، تمایلات و غرایز فراوانی است که ارضاء منطقی و اصولی آن برای نیل به زندگی شایسته ضرورت اجتناب ناپذیر دارد. حقوقی است که جامعه وظیفه دارد اولا، نسبت به این حقوق به دیده احترام بنگرد و ثانیاً، برای تامین و تضمین آن ها یاری رسان افراد باشد. این تعاون اجتماعی که از نظر ماهوی در زمره فضایل اخلاقی به شمار می رود، در نظام بین المللی و داخلی، با ضوابطی خاص مورد تاکید قرار گرفته است (هاشمی،۱۳۸۴، ۴۸۸)بر اساس تعریف زبان مادری که در فصل یک ارائه شد و اعلام کرد که زبان مادری و در کل زبان یک پدیده اجتماعی است و انسان به خاطر درک زبان است که جامعه انسانی را تشکیل داده است و به صورت اجتماعی زندگی می کند. انسان به عنوان عضو جامعه دارای خواست ها و تمایلات و غزایز فروانی می باشد. پس یکی از تمایلات اکثر افراد جامعه کاربرد زبان مادری شان در زندگی اجتماعی است، چرا که با این زبان به راحتی می توانند فکر و احساس خود را به بهترین شکل بیان دارند. و همچنین جامعه وظیفه دارد به دیده احترام به این حقوق بنگرد، بر این اساس دولت و جامعه نباید زبان مادری افراد جامعه و یا اقلیت ها را تحقیر کنند یا باعث ممنوعیت زبان مادری افراد جامعه و همچنین مانع از کاربرد زبان مادری این افراد در زندگی اجتماعی شوند. و نیز دولت شرایطی آماده کنند تا کاربرد زبان های مادری افراد جامعه تضمین شود. رابطه زبان مادری با حقوق اجتماعی مشخص شد و از این جهت زبان مادری از جمله نسل دوم حقوق بشر محسوب می شود.

 

در نسل دوم حقوق بشر به حقوق فرهنگی اشاره شده است. فرهنگ مفهوم بسیار وسیع و گسترده ای است که در ابعاد فردی، اجتماعی، تاریخی و جغرافیایی و با جلوه های مختلف آموزشی، فکری، هنری، ادبی، انسان شناختی و جامعه شناختی پدیدار می شود. با این ترتیب، می توان فرهنگ را به عنوان پدیده تمدن بشری، همواره قرین و همراه بشر و جامعه بشری دانست که ورود آن در نظام حقوقی هنجارهای متنوعی را طلب می کند. زبان مادری هم بعد فردی دارد و هم بعد اجتماعی دارد. هر کس می تواند به زبان مادری خود دارای آثار ادبی، هنری، فکری باشد. و هر فردی حق دارد به زبان مادری خود آموزش ببیند. پس زبان مادری ارتباط تنگاتنگی با حقوق فرهنگی دارد. تعریف بین المللی فرهنگ را می توان در کنفرانس جهانی مربوط به سیاست های فرهنگی که توسط یونسکو در سال ۱۹۸۲ در مکزیک تشکیل شد، مشاهده نمود. از نظر یونسکو «فرهنگ عبارت است از مجموعه چهره های شاخص، معنوی و مادی و عقلانی و احساسی است که توصیف کننده یک جامعه یا یک گروه اجتماعی و از طرف دیگر، جامع هنرها، نوشته ها، شیوه زندگی، حقوق بنیادین موجود انسانی، سنت ها و اعتقادات می باشد.»(هاشمی، ۱۳۸۴، ۴۹۹)پس حق بر زبان مادری از حقوق بنیادین موجود انسانی محسوب می شود. از نظر مفهوم واژه، ویژگی «بنیادین» بدین معنی است که وجود این حقوق و آزادی ها مایه قوام، و نبود آن ها موجب زوال شخصیت انسان می شود. و درجه حمایت از آنها به اندازه ای است که آن ها از هر گونه تعرض قوای عمومی مصون نگه داشته شده اند و هیچ یک از قوای مقننه، مجریه و قضاییه نمی تواند این حقوق را زیر سوال ببرند. دادرس قانون اساسی در صورت وجود، می تواند از تعرض قوای مقننه نسبت به این حقوق جلو گیری نمایند. دادرسان دادگاههای عادی نیز همواره نخستین پاسداران این حقوق و آزادی ها می باشد (عباسی، ۱۳۹۰، ۳۸)

زوال زبان مادری افراد، زوال شخصیت افراد را سبب می شود و باید مورد حمایت دولت قرار بگیرد. از طرف دیگر آثار هنری و نوشته اگر به زبان مادری افراد باشد نتیجه بهتری خواهد داشت، چرا که افراد احساسات خود را به زبان مادری بهتر می توانند انتقال دهند. پس زبان مادری با حقوق فرهنگی رابطه مستقیمی دارد.زبان مادری هم به لحاظ حقوق فرهنگی و هم به لحاظ حقوق اجتماعی از حقوق نسل دوم محسوب می شود. برای پاسخ گفتن به نیازهای زمانه و زنده مانده در فضای فرهنگی و علمی زبان ها، به روز شدن، مراقبت، نوسازی و خلاقیت منظم نیاز دارند و باید به گونه‌ای مستمر خود را با واقعیت‌های دنیای پرتحول کنونی همراه سازند.

 

گفتار سوم:جایگاه زبان مادری در نسل سوم حقوق بشر

یوآن گالتونگ در طرح بندی خود این نسل را به رنگ سبز و متعلق به دوره تحولات اجتماعی معرفی می نماید. وی نسل سوم را با توده های مردم پیوند می دهد. توده مردم زبان مشخصی برای استفاده دارند و آن زبان مادری افراد می باشد . زبان شاخصه خوبی برای اقلیت ها و قومیت ها محسوب می شود. چرا که اقلیت ها معمولا از زبان مشخصی استفاده می کنند که آن زبان مادری اقلیت ها می باشد.در واقع شکل حقوقی مانند حق بر توسعه، حق بر صلح، حق بر محیط زیست سالم، حق بر ارتباطات، حق مردمان بومی،… موجب شناسایی حقوق برادری گردیده و دوره زمانی آن هم پس از دو نسل نخست و دوم در اواخر قرن بیستم بوده است. زبان وسیله ارتباطی مهمی می باشد و مردمان بومی معمولا به زبان مادری صحبت می کنند. و از این رو زبان مادری از جمله نسل سوم حقوق بشر می باشد. ضرورت پرداختن به نسل سوم حقوق بشر و راهنمای مناسبی بر پویایی مفاهیم حقوق بشری در حقوق بین الملل در گذر زمان است. منظور از برادری در اینجا همان همسویی و همخوانی بینش و روش ارکان مختلف جامعه بین المللی و داخلی ( جامعه مدنی) در مشارکت مسئولیت حمایت و تضمین حقوق بشر می باشد. بر پایه این تعریف، مؤلفه های اصلی حقوق نسل سوم، به معنای برابری و تساوی ابناء بشر و تساوی یعنی مشارکت همه ارکان جامعه مدنی است که منجر به افزایش سطح رفاه عموم می گردد. در این نسل حق جمعی نیز به مراتب بیشتر از نسل یکم و دوم مورد شناسایی قرار گرفته است. تعریف برابری این چنین می باشد که «برابری شکلی برابری حقوقی است که مستلزم این است که با افراد به طور کاملا برابر رفتار شود. به لحاظ حقوقی دولت باید با همه افراد ملت به طور برابر رفتار کند و قانون نباید از هیچ گونه تفاوت و تبعیضی میان افراد سخن بگوید. برابری واقعی و مادی مستلزم مداخله قدرت عمومی به منظور تصحیح نابرابری های احتمالی که از نظم حقوقی نشات گرفته و کاهش نابرابری عملی می باشد. برابری واقعی بر اصل همبستگی اجتماعی و برادری استوار است.» (عباسی،۱۳۹۰،۲۵۰) بر این اساس دولت نمی تواند یک زبان را به افراد جامعه تحمیل کند. دولت باید با همه افراد ملت به طور مساوی رفتار کند و تبعیضی بین افراد جامعه قائل نباشد.  انتخاب کردن زبانی به عنوان زبان غالب، و محرومیت و محدودیت زبان مادری دیگر افراد جامعه  نابرابری و تبعیض بر علیه افراد جامعه می باشد . و این باعث نقض نسل سوم حقوق بشر می باشد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...