پایان نامه : سلامت سازمانی
سلامت سازمانی

ضرورت های جهان کنونی، بسیاری از کشورهای پیشرفته را بر آن داشته است تا سازمان های خود را پیوسته بررسی، تحلیل و نقد کنند و راه های ناسودمند کار را رها سازند و شیوه ­های نو و سازگار با ضرورت های جهان کنونی و آینده نه چندان دور را برپا دارند و کارآمد گردند. در این میان سازمانی که از مدیریت شایسته ­تری برخوردار باشد، بهتر می ­تواند هدف خود را برآورده سازد. زیرا امکانات برنامه ­ریزی صحیح تری ایجاد خواهد نمود. فقدان مدیریت شایسته، موجب ناهماهنگی، انحراف از هدف، اتلاف وقت و انرژی می شود و سازمان ها را به نابسامانی و از هم پاشیدگی می کشاند (شریعتمداری، ۱۳۸۸). امروزه، سازمان­ها به عنوان موجود زنده­ای که دارای هویتی مستقل از اعضا خود می باشند، تصور می­شوند. به گونه ای که با این هویت جدید می­توانند، رفتار کارکنان را تحت تأثیر قرار دهند. این شخصیت و هویت می ­تواند دارای «سلامت سازمانی» و یا «بیماری سازمانی» باشد (سیدجوادین و همکاران، ۱۳۸۹).

 

۲-۳-۱٫ سازمان سالم

سازمان سالم سازمانی است که برای ادامه حیات خود قادر است به هدفها و مقاصد انسانی خود دست یابد، موانعی را که در دستیابی به هدفهایش با آن مواجه می­شود، بشناسد و این موانع را از پیش پای خود بردارد. سازمان سالم سازمانی است که درباره خود و موقعیتی که در آن قرار گرفته است، واقع بین باشد، قابلیت انعطاف داشته و قادر باشد برای مقابله با هر مشکلی، بهترین منابع خود را به کار گیرد (انصاری و همکاران، ۱۳۸۸).

 

در سازمان های سالم، کارمندان متعهد و وظیفه­شناس و سودمند هستند و از روحیه و عملکرد بالایی برخوردارند. سازمان سالم جایی است که افراد با علاقه به محل کارشان می­آیند و به کارکردن در این محل افتخار می­ کنند (میرکمالی و ملکی نیا، ۱۳۸۷). فورد[۱] (۲۰۰۱)، نیز بیان می­دارد که یک سازمان سالم و ارتباط مدار فقط در کنار یک مدیریت و رهبری قوی، عاقلانه و شورانگیز به وجود می­آید. نقش مدیران در سلامت سازمانی زمانی بیشتر مشخص می­شود که معلوم شود آنها عاملان کلیدی برای ایجاد تغییر در سازمانها به منظور حرکت­دادن سازمان به سوی سلامت بیشتر می باشند و به همین دلیل، در سالهای اخیر پویایی شگرفی برای فهم، شناسایی و بازسازی سازمانها صورت گرفته است.

 

اصطلاح سلامت سازمانی در نیم قرن اخیر به صورت گسترده مورد توجه مدیران، کارفرمایان و مجامع آکادمیک قرار گرفته است. کاربرد این واژه عمدتاً نشان دهنده حاکمیت ذهنیتهای مختلف علمی است که بر فضای دانشگاهی رشته مدیریت و شعب گوناگون آن سایه افکنده و به تعبیری “قرائتی ویژه از جهان” را در اختیار مشتاقان این حوزه از معرفت بشری قرار داده است. این قرائت مبین فضای ذهنی و دل نگرانی اصلی و حاکم بر تفکر دانشمندان مدیریت است که در قالب تئوری و نظریه برای توضیح پدیده ­ها و امور سازمانی ارائه می­گردد. در واقع ارائه تئوریهای گوناگون باعث می­شود که ما دریابیم توضیح، تحلیل و نگرش غالب در هر دوره زمانی چیست و کدام عامل بر شکل­ گیری فکری محققان رشته تأثیر می­گذارد. در یک سیر تاریخی، قرائت حاکم از روابط مدیر و کارکنان در سازمان با ارائه نظریه مدیریت علمی آغاز شد سپس به شکل تئوریهای جدید، روندی تکاملی یافت. کاربرد و ترویج اصطلاح سلامت سازمانی مبین برتری ذهنیتی است که از علم روانشناسی مدد گرفته است و سازمان را همچون ارگانیزمی می­نگرد که مثل آدمیان سیکل و سیر متنوعی از تعادل، سلامتی، بیماری و مرگ را طی می­نماید. لذا همچون آدمی، سازمانها می­توانند سالم یا ناسالم باشند (کاکیا، ۱۳۸۸).

سازمان سالم جایی است که افراد با علاقه به محل کارشان می­آیند و به کارکردن در این محل افتخار می­ کنند. در حقیقت سلامتی سازمان از لحاظ فیزیکی، روانی، امنیت، تعلق، شایسته­سالاری و ارزش گذاری به دانایی، تخصص، و شخصیت ذی­نفعان و رشد دادن به قابلیت­های آن­ها و انجام وظایف محول شده از سوی فراسیستم­های خود در اثر بخشی رفتار هر سیستمی تأثیر بسزایی دارد (کور­کماز[۲]، ۲۰۰۶).

۲-۳-۲٫ مفهوم سلامت

سلامت به معنی فقدان بیماری و نارسایی در ارگانیسم است. مایلز[۳] معتقد است صرف نظر از اشکالاتی که مفهوم ارگانیسم پنداری سازمان و نوع آرمانی بودن بودن مفهوم سلامت کامل به بار می­آورند. رویکرد سلامت سازمانی از لحاظ فهم پویایی­های سازمان­ها و پژوهش و کوشش جهت بهسازی آن­ها، مزایای علمی قابل ملاحظه­ای دارد (جاهد، ۱۳۸۴).

معادل واژه سلامت در زبان انگلیسی (Health) می باشد سلامت به معنی فقدان بیماری و نارسایی در یک ارگانیسم (موجود زنده) است. در حالت سلامت مثبت، ارگانیسم ضمن انجام وظیفه، به رشد و شکوفایی خود ادامه می‌دهد. قریب به این مفهوم، خودیابی[۴] است که در روان درمانی و آموزش روابط انسانی بدان اشاره می‌شود. به زعم «مزلو»[۵]، خودیابی، میل رسیدن به حدکمالی است که شخص قابلیت رسیدن به آن را دارد. در حالت خودیابی یا تحقق ذات، استعددهای بالقوه شخص شکوفا شده، فعلیت می­یابند. هر دو مفهوم سلامت مثبت و خودیابی، جذابیت ویژه‌ای در قلمرو علوم رفتاری پیدا کرده‌اند. حال سوال این است که «آیا می‌توان مفهوم سلامت را که مربوط به موجودات زنده است، در مورد سازمانها به کار برد؟»  مایلز معتقد است که صرف نظر از مشکلاتی که «ارگانیسم پنداری» سازمان و «نوع آرمانی»[۶] بودن مفهوم «سلامت کامل» به بار می­آورند، رویکرد «سلامت سازمانی» از لحاظ فهم پویایی‌های سازمانها و پژوهش‌ و کوشش در جهت بهسازی آنها، مزایای علمی قابل ملاحظه‌ای دارد. (علاقه‌بند، ۱۳۷۸).

 

 

۲-۳-۳٫ مفهوم سازمان و سلامت سازمانی:

سازمان عبارتند از هماهنگی معقول تعدادی افراد که از طریق تقسیم وظایف و برقراری روابط منظم و منطقی، برای تحقق هدف یامنظور مشترکی، بطور مستمر، فعالیت می‌کنند. سایمون[۷] نیز سازمان را این چنین تعریف نموده است: سازمان عبارتند از سیستم فعل و انفعالات سلوکی و رفتاری اجتماعی یک گروه انسانی، که همگی اعضاء را شرکت کنندگان سازمانی می نامیم. هر یک از اعضاء یاگروههای شرکت کننده در قبال آن که از خود فعالیتی را بروز می‌دهند منفعتی را دریافت می‌نمایند. جامعه معاصر ما، جامعه‌ای است سازمان یافته، در سازمانهایی که  افراد خانواده ما، زندگی می‌نمایند ولادت می‌یابیم، توسط سازمانهای آموزشی از تعلیم و تربیت بهره می بریم،  قسمت اعظم زندگی خود رادر  خدمت به سازمانها صرف می‌کنیم و بسیاری از اوقات فراغت خود رادر  سازمانها می‌گذرانیم و حتی به هنگام کفن و دفن توسط سازمانی اجازه تدفین صادر می‌گردد و بالاخره باز هم به دست افراد سازمان مربوط به خاک سپرده می شویم (پرهیزگار، ۱۳۸۲: ۱۰۳).

از دیدگاه کیت دیویس[۸] زمانی سازمان سالم است که کارکنان احساس کنند کاری سودمند به جای می‌آورند و به احساس رشد و پرورش شخصی دست می‌یابند. آنان بیشتر کاری شوق انگیز را که خشنودی درونی فراهم می‌آورد، دوست دارند و می‌پذیرند. بسیاری از کارکنان مسئولیت و فرصت پیشرفت و کامیابی شغلی را جستجو می‌کنند. آنان می‌خواهند که به سخنانشان گوش داده شود و با آنان چنان رفتار شود که گویی هر یک دارای ارزش وجودی فردی هستند آنها می‌خواهند که اطمینان یابند سازمان به راستی برای نیازها و دشواریهای آنان دلسوزی می‌کند (دیویس و نیواستورم[۹]، ۱۳۸۰: ۸۱)

در تعریف دیگری از سلامت سازمان، سازمانی را سالم می‌دانند که آفریننده باشد و برای این ویژگی یعنی آفرینندگی باید از ویژگی هایی برخوردار باشد که عبارتست از:

الف) دگرگونی را بپذیرند.

ب) اندیشه‌های تازه را گرامی بدارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...