پایان نامه مدیریت : اصلاحات صنعت برق[۱] |
برای مدت تقریباً یکصد سال، از اواخر قرن نوزدهم تا انتهای قرن بیستم، صنعت برق دارای ساختار انحصاری(تنظیمی[۲]و نظارتی) بوده است(سیاهکلی،حسن، ۱۳۸۱: ۱). به عبارتی، این صنعت در ابتدا با احداث واحدهای کوچک و خصوصی تولید برق حیات خود را آغاز کرد اما بهتدریج و با درک اهمیت آن، روند دولتی شدن(و بهدنبالآن انحصاریشدن) صنعت مذکور آغاز شد. بنابراین صنعت برق به عنوان یک صنعت یکپارچه و کاملاً انحصاری در اذهان شکل گرفت که هر کسی توان ورود به این عرصه و انجام فعالیت در آن را نداشت. با همین ذهنیت بود که دولتها(بهطور عام) کنترل صنعت برق را دردست گرفتند(حیدری،۱۳۸۲ : ۲۵۷).
داینر و لارسن[۳](۲۰۰۱ :۱۱۴۶) شاخصهای اصلی بخش برق در دورهی انحصار را چنین برمیشمرند :
قیمتهای ثابت : قیمتها غالباً بر اساس نیازها و هزینه های شرکتهای برق تنظیم میشوند، بهگونهای که این شرکتها میتوانند هزینه های خود را یا بهصورت فوری و یا در آیندهای نزدیک پوشش دهند. این شیوه سبب میشود که ریسک مالی شرکتها به حداقل ممکن کاهش یابد.
اطلاعات کامل و دقیق : در کشورهایی که شرایط انحصاری بر صنعت برق آنها حکمفرماست هیچ دلیلی برای عدم ارائه اطلاعات دقیق و درست وجود ندارد. از این رو بهدلیل میزان اندک عدماطمینان بازار و نیز دسترسی به اطلاعات دقیق، فرایند برنامه ریزی برای ظرفیتهای جدید، ارتقای آنها و غیره بهراحتی با بهره گرفتن از مدلهای استاندارد تحقیق در عملیات انجام میگیرد.
قابل پیش بینی بودن تقاضا : در شرایط انحصاری، تقاضایی که باید پیش بینی شود، یک تقاضای تجمعی است؛ به این معنا که این تقاضا، تقاضای کل یک ناحیه یا کشور است.
مقرراتمشارکتی(تعاونی)[۴]: بین قانونگذار و شرکت، نوعی محیط کاری مشارکتی (تعاونی) موجود است و در اکثر موارد، اهداف هر دو مشابه است.
اما از آغاز دهه۱۹۹۰، صنعت برق در سراسر دنیا تحولات بنیادینی را تجربه کرد. ساختار سنتی این صنعت که حول انحصار و مالکیت دولتی بنا شدهبود، به تدریج منسوخ گشته و زمینه برای رقابت بخشهای گوناگون با یکدیگر فراهمگردید(آروسنا[۵]، ۲۰۰۸ : ۳۹). بهاینترتیب، کشورهای مختلف هریک گامهایی را در راستای اصلاح صنعت برق خود برداشتند.
مجموعه اقداماتی که به منظور بهبود وضعیت صنعت برق و ارائه بهتر و مناسبتر خدمات به مصرف کنندگان صورتمیگیرد فرایند اصلاحات صنعت برق نامیدهمیشود. هدف اصلی از انجام برنامه های اصلاحاتی همانگونه که در اسناد بانک جهانی نیز به برخی از آن ها اشاره شده، موارد زیر است :
پایداری اقتصادی و حفظ دوام داخلی و خارجی آن؛
حرکت اقتصاد به سمت یک الگوی توسعهی پایدار؛
بهبود شرایط اجتماعی و کاهش فقر(پینئو[۶]، ۲۰۰۲ : ۱۰۰۳)؛
ایجاد فضای رقابتی به منظور کاهش هزینهها و افزایش کارایی؛
مشتریمداری و افزایش قدرت انتخاب مشتری؛
منطقیکردن اهداف و انتقال ریسک سرمایهگذاری از مصرف کننده به تولیدکننده؛
جذب سرمایههای داخلی و خارجی به صنعت برق؛
شفافنمودن هزینهها و مشخصشدن هزینهواقعیانرژی(عبادی و دودابینژاد،۱۳۹۰: ۱۳۴).
جهت دستیابی به اهداف مذکور، سیاستهایی نیز پیشنهادشدهاست که برخی از آنها عبارتند از :
افزایش نفوذ بخشخصوصی از طریق کاهش مشارکت دولت در اقتصاد و قانونزدایی بازار؛
افزایش بهرهوری از طریق کاهش هزینه های تولیدی و بهبود کارایی؛
ارتقای بهرهوری خارجی بهوسیله بهبود ساختار اجتماعی و اقتصادی(پینئو، ۲۰۰۲ : ۱۰۰۳).
آنچه باید همواره مدنظر قرارگیرد این است که قبل از انجام هرگونه اصلاحات، دو شرط اساسی بایستی محقق شود. اولاً، ضرورت انجام اصلاحات، محرز شده و مورد باور تصمیمگیران قرار گیرد. ثانیاً، اصلاحات باید از نظر سیاسی، میسر و دستیافتنی باشد. انجام اصلاحات در پارهای از موارد مستلزم تغییر قوانین و چهبسا تغییر قانون اساسی است و چنین تغییراتی ممکن است بهآسانی امکانپذیر و دستیافتنی نباشد(منظور، ۱۳۸۲: ۳۱۰). ضمناً موضوع حائزاهمیت دیگر این است که اصلاحات برق در بیشتر کشورهای درحالتوسعه اساساً متفاوت با اینگونه اصلاحات در کشورهای توسعهیافته میباشد و این تفاوتها اغلب از وجود انگیزههای گوناگون، شرایط حاکم و بافت سازمانی ویژهی هر کشوری نشئتمیگیرد. هدف اصلی اصلاحات در کشورهای توسعهیافته، بهبود کارایی اقتصادی بخش برق، تشویق و ترغیب تبادلات میان منطقهای یا میان مرزی، انتقال ریسک سرمایهگذاری به بخش خصوصی و دادن حق انتخاب به مشتری است(اِردوگدو[۷]، ۲۰۱۱ : ۱۰۸۰ الف) درحالیکه انگیزهی اصلی اصلاحات در کشورهای درحالتوسعه عملکرد ضعیف اپراتورهای دولتی بخش برق در مواجهه با هزینه های بالا، عدم دسترسی کافی به خدمات برق و عرضهی نامطمئن، ناتوانی بخش برق در پوشش هزینه های نگهداری در مقابل افزایش تقاضای برق ناشی از توسعهی اقتصادی، نیاز به حذف یارانهها، کیفیت پایین خدمات، نیاز به اتخاذ سیاستهای مناسب در جهت جذب سرمایهگذاری خارجی در بخش برق، تشویق به اصلاحات توسط سازمانهای بینالمللی مالی و آژانسهایی همچون بانک جهانی و … است(همان منبع، ۱۰۸۱). ضمناً تجارب بهدستآمده نشان میدهد که اصلاحات صنعت برق بهسادگی می تواند با شکست مواجه شود. دلایل این امر ممکن است سوءاستفاده از قدرت بازار توسط تعداد معدودی از فروشندگان غالب، عدم واکنش مشتریان به قیمتها، کمبود ظرفیت به علت افزایش میزان تقاضا نسبت به عرضه و نیز عدم وجود ابزارها و راهکارهایی به منظور مدیریت ریسک قیمتها باشد(تیشلر و همکاران[۸]، ۲۰۰۶: ۲۴۴۳ و وو و همکاران، ۲۰۰۳ : ۱۱۰۴).
۲-۲-۲٫مؤلفههای اصلی اصلاحات صنعت برق
بیکن و بیسانتجونز[۹](۲۰۰۱ : ۴) معتقدند که«در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه بهویژه در آسیا، منطقهی خاورمیانه و آفریقا اصلاحات صنعت برق با اصلاحات ساختاری آغاز میشود و هدف از این اصلاحات، کمینهکردن هزینه های هماهنگی بین عملیات و توسعهی سیستمهای برق از منظر مالی است». اما آنها اذعانمیدارند که یک برنامهی اصلاحاتی کامل، الزاماً شامل مراحل زیر است :
اتخاذ و تأیید سیاستهای برق توسط دولت که این امر رهنمودهای زیادی برای پیشبرد برنامه اصلاحات و نیز تعهد مورد نیاز برای پایداری در این برنامه را فراهممیآورد؛
ایجاد یک چارچوب تنظیمی شفاف برای صنعت برق؛
تفکیک ساختار یکپارچه توزیع برق و ایجاد بازاری که در آن، برق بهراحتی و بهصورت آزاد قابلمبادله باشد؛
واگذاری مالکیتهای دولتی، حداقل در قسمتهای عمدهای از بخشهای تولید و توزیع برق(صفحه ۴).
وو و همکاران(۲۰۰۳ : ۱۱۰۵) نیز عناصر مهم اصلاحات صنعت برق را بهصورتزیر برمیشمرند:
جداسازی چهار رکن اصلی صنعت برق : تولید، انتقال، توزیع منطقهای و خدمات خردهفروشی؛
قانونزدایی این ارکان بهنحویکه بازارهای رقابتی نظیر تولید عمدهفروشی و خدمات خردهفروشی قابلشکل گیری باشند؛
خدمات انتقال و توزیع بایستی بهصورت تنظیمی بوده و تحت نوعی دسترسی باز[۱۰] الزامآور، در اختیار مصرف کنندگان قرارگیرد؛
ایجاد بازارهای مالی و فیزیکی جهت تبادل برق؛
ایجاد یک اپراتور مستقل سامانه[۱۱] بهگونهای که بتواند سیستم انتقال را اداره نماید(به معنای دیسپاچینگ تولید و نگهداری و تعمیرات). این سیستم می تواند یکی از ارکان تأمین انتقال باشد و یا به شکل نهادی مستقل فعالیت نماید.
بهصورت نظاممند و سادهتر میتوان عناصر اصلی ذکرشده در بالا را به سه دسته تقسیم نمود و چنین عنوانکرد که«اصلاحات در مالکیت»،«اصلاحات در قانون»و«اصلاحات در ساختار» سه بستر مهم اصلاحات صنایع برق هستند که ارکان اصلی این فرایند را تشکیلمیدهند(منظور و عسکری آزاد، ۱۳۸۷ : ۳۹). شکل۲-۱به خوبی این موضوع را به تصویر میکشد :
شکل۲-۱٫ ارکان و مؤلفههای اصلی اصلاحات صنعت برق(برگرفته از منظور و عسکری آزاد، ۱۳۸۷)
قانونگذاری، قانونزدایی، تفکیک اجزا، تجدیدساختار، شرکتیسازی و خصوصیسازی نیز گامها یا اقدامات اصلی اصلاحات صنایع برق بهشمار میآیند و در زیر ارکان اصلی اصلاحات این صنعت تقسیمبندی میشوند.
در اولویتبندی صحیح برای پیادهسازی ارکان اصلاحات، بیتردید اصلاحات در مالکیت، «اولویت» آخر را تشکیل میدهد و بدون اعمال اصلاحات در قانون و ساختار، اعمال تغییرات در مالکیت، نتایج مدنظر را برآورده نخواهدکرد. دربارهی اولویت اعمال تغییرات در ساختار و قانون نیز بنابر مطالعات انجامگرفته، میتوان نتیجه گرفت که هرچند پیادهسازی مؤلفههای این دو رکن بهطور صددرصد قابل اولویتبندی نیست، ولی بهطوریقین اعمال اصلاحات در ساختار از نظر زمانی بر اعمال تغییرات در قانون، مقدم است(منظور و عسکری آزاد، ۱۳۸۷ : ۵۳). شکل۲-۲ نشانگر توالی بهینه ارکان اصلاحات صنایع برق است.
شکل۲-۲ . توالی بهینه ارکان اصلاحات صنایع برق
با درنظرگرفتن توالی بهینه ارکان اصلاحات، در ادامه مفهوم و ابعاد اصلاحات در ساختار به صورت تفصیلی مورد بحث و بررسی قرارمیگیرد و اصلاحات در قانون و مالکیت بهاختصار تشریح میشود.
۲-۲-۲-۱٫ اصلاحات در ساختار
اصلاحات ساختاری در صنعت برق همانگونه که در شکل۲-۱نیز ملاحظه گردید، متشکل از سه مؤلفهی اصلی است : تفکیک اجزا، تجدید ساختار، شرکتیسازی.
۲-۲-۲-۱-۱٫تفکیک اجزا
مؤسسه اطلاعات انرژی آمریکا[۱۶](۲۰۱۲ب)، تفکیک اجزا را این چنین تعریف می کند: «جداسازی زنجیرهی انحصارات یکپارچهی عمودی و تبدیل آن به اجزای تشکیلدهنده با هدف ضمانت تأمین خدمات پیشنهادی». در این تعریف از اصطلاح یکپارچگی عمودی استفاده شدهاست؛ از این رو لازم است توضیحاتی در این زمینه ذکر شود.
اساس یکپارچگی عمودی در صنعت برق به منافع عمومیغالب بستگیدارد. صنعت برق نیز مانند سایر صنایع مادر، لازمهی توسعهی اقتصادی هر کشوری است و خدمات عمومی که باید به کاراترین صورت ممکن و با صرف کمترین هزینه به مصرف کنندگان ارائهگردد از ملزومات است. در بسیاری از کشورها این ملزومات در انحصار دولت ملی یا محلی است. رواج انحصارات دولتی به سه دلیل رخ میدهد : نخست، به دلایل فنی که ناشی از مزایای جریانهای متناوب همزمان در شبکههایی است که مناطق وسیعی را تحت پوشش قرارمی دهند. دوم، بهدلایل اقتصادی که ناشی از مقیاس وسیع سیستمهای انتقال و توزیع و برخی از تسهیلات تولیدی است و سوم، بهدلایل مالی چرا که دولت تنها تولیدکنندهی عمدهی سرمایهی کافی با کمترین هزینه به شمار میرود(چائو و همکاران، ۲۰۰۸: ۲۹). در این شرایط دولت قادر خواهدبود که در هر ظرفیت مورد نیازی در بخش تولید، سرمایهگذاری نماید. این امر انگیزهی سایر سرمایه گذاران را جهت سرمایهگذاری در این بخش از بین میبرد(روکوئس و همکاران، ۲۰۰۸ : ۲۲۱). ضمن اینکه در بازارهای انحصاری شاهد عدم برابری قیمت و هزینه نهایی هستیم، به این معنا که در سطح تولید انحصاری آنچه که مصرف کنندگان حاضرند برای یک واحد از کالا بپردازند بیش از هزینه نهایی تولید آن واحد است که این امر به معنی تخصیص غیر بهینه منابع میباشد(عبادی و دودابی نژاد،۱۳۹۰: ۱۳۸).
با بازگشت به مبحث قبل، میتوان گفت که در مجموع، بهمنظور ایجاد یک بازار برق رقابتی بایستی نهادهای تشکیلدهنده صنعت برق از یکدیگر مجزا شده و هر یک در صورت امکان بهطور جداگانه در حیطه وظایف خود رقابت داشتهباشند(فرهادخانی و شعبانزاده، ۱۳۸۹: ۵). پینئو(۲۰۰۲ : ۱۰۰۵) معتقد است که«تنها تفکیک اجزا می تواند سطوح کافی رقابت را ایجادنماید که این امر اعمال فشارهای افزونتر بر قیمت برق را به شدت کاهش میدهد». شکل۲-۳ یکپارچگی عمودی و تفکیک اجزای صنعت برق را نشان میدهد.
بهطورکلی تفکیک اجزای صنعت برق به سه صورت ساختاری، وظیفهای و یا مالی زیر نظر تنظیمکنندگان و سیاستگذاران صورت می پذیرد.
تولید
انتقال
توزیع
بازار خرده فروشی
C1
C2
C3
انتقال
توزیع
R1
R2
R3
بخش برق با ساختار عمودی
بازار برق تفکیک شده
فعالیتهای بازار
فعالیتهای قانونی
فعالیتهای بازار
}
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 03:59:00 ق.ظ ]
|