پایان نامه مدیریت در مورد نسبت سرمایه اجتماعی بادیگرانواع سرمایه |
– سطح خرد: در این سطح، سرمایه اجتماعی در قالب روابط فردی و شبکههای ارتباطی بین افراد و هنجارها و ارزشهای غیر رسمی حاکم بر آنها بررسی میشود و در این سطح منافعی مورد نظر است که فرد به سبب عضویت در گروه و بهرهبرداری از سرمایه اجتماعی به دست میآورد مانند هنگامی که مادری از دوستش تقاضا میکند تا بچه او را برای مدتی نگاه دارد. این رابطه دوستی ناشی از سرمایه اجتماعی میان مادر و دوست خود است که اگر وجود نمیداشت، مادر مجبور بود پرستار بچه استخدام کند و هزینه بپردازد. تقسیمبندی سرمایه اجتماعی به دو نوع غیررسمی (پیوندی یا درونگروهی) و تعمیمیافته (آوندی یا میانگروهی) –که در صفحات آینده به تفصیل توضیح داده خواهد شد- در این سطح قرار دارند.
– سطح میانی: سرمایه اجتماعی در کنار منافعی که برای فرد دارد میتواند در صورت تکرار و پایبندی تمام اعضای گروه به تعهدات خویش منافعی جمعی را پدید آورد که برای تمامی اعضای گروه قابل استفاده باشد. سرمایه اجتماعی در این سطح که به سرمایه اجتماعی هماوندی نیز معروف است به پیوندها و روابط حاکم میان اعضای گروهها، سازمانها، بنگاهها میپردازد. تفاوت این سطح از سرمایه اجتماعی با سطح خرد در این است که جایگاه افراد در سطح میانی یکسان نیست و شامل روابط افقی و عمودی در یک سازمان یا گروه میشود. این تفاوت جایگاه، غالباً موجب ایجاد روابطی جدید و با ویژگیهای خاص میشود. بررسی جیمز کلمن در خصوص فروشندگان بازار الماس شهر نیویورک نمونه بارزی از سرمایه اجتماعی در این سطح میباشد. او در این مثال نشان میدهد که چگونه تهعدات متقابل اعضای گروه و ضمانتهای مؤثر برای ممانعت از خیانت در امانت موجب شده تا اموری مانند ارزشیابی الماسها بدون کمترین هزینهها و با اطمینان انجام گیرد و در نتیجه همبستگی گروهی در سطح بالایی حفظ و تداوم یابد.
– سطح کلان: آخرین و فراگیرترین جنبه سرمایه اجتماعی، سطح کلان است که شامل رسمیترین روابط و ساختارهای نهادی میشود. در این نگاه، علاوه بر روابط گسترده غیررسمی و همچنین روابط افقی و عمودی که در دو سطح قبل مطرح شدند، روابط و ساختارهای نهادی رسمی چون حکومت، رژیم سیاسی، قوانین حاکم، نظام حقوقی و آزادیهای مدنی و سیاسی نهادهایی هستند از طریق آنها سرمایه اجتماعی کلان شکل میگیرد. این بحث از سرمایه اجتماعی تحت عنوان نهادی نیز معرفی میشود و به محیط اجتماعی و سیاسی میپردازد که به ساختارهای اجتماعی شکل میدهد و هنجارها را قابل توسعه میکند. (شاه حسینی،۱۳۸۱؛۱۲و بهزاد،۱۳۸۱؛۴۵-۴۳)
شاخص اصلی مورد استفاده برای آگاهی از نهادهای حاکم بر جامعه و بدنبال آن، سنجش سرمایه نهادی، برداشت اعضای جامعه از نهادهاست، یا بعبارتی همانند بسیاری از تحقیقات که در ایران نیز انجام شده است میزان اعتماد افراد به اصناف مختلف یا از نگرش مردم نسبت به رعایت قوانین پرسش شود. ویژگی متمایزکننده این سطح سرمایه اجتماعی، رسمیت موجود میان کنشگران آن است. بررسیهای پاتنام و فوکویاما در این سطح قرار دارد.از نظر پاتنام سرمایه اجتماعی موجب شده تا نهادهای دموکراتیک حکومتی بهتر وظایف خود را انجام دهند و از نظر فوکویاما، سرمایه اجتماعی نظم اجتماعی را به طریق مؤثر و کارآمدتری حفظ و تداوم میبخشد.
۲-۱-۶-پیامدهای منفی سرمایه اجتماعی:
بخش اعظم ادبیات سرمایه اجتماعی با لحاظ قرار دادن نقش سرمایه اجتماعی در روانسازی چرخهای همکاری تا حد زیادی بر پیامدهای مثبت آن تمرکز داشتهاند و تحقیقات زیادی در خصوص مزایای حاصل از بکارگیری سرمایه اجتماعی انجام شد. اما به خطرات و تهدیدات آن کمتر توجه شده است چرا که سرمایه اجتماعی همچون همه پدیدههای اجتماعی نمیتواند بدون ابعاد و نکات منفی باشد.اگر سرمایه اجتماعی همکاری دو جانبه را برای منفعت اعضای آن مستحکم میکند پس به همین مقدار میتواند همکاری برای اهداف منفی را ارتقاء بخشد. تقریباً همین مطلب درباره سرمایه مالی و سرمایه فیزیکی هم صادق است. بخش زیادی از مطالب مارکس درباره سرمایه، برای تشریح پیامدهای منفی سرمایه بود. پاتنام یک فصل از کتاب خویش بنام «بولینگ تنها» را به بررسی مضرات سرمایه اجتماعی اختصاص داد و احتمال سوء استفاده از سرمایه اجتماعی را در شرایط خاص تصدیق کردامادرکل معتقد بود که سرمایه اجتماعی یک نیروی مفید و بیضرر است و فقط یک سری هزینه بدنبال خود دارد. فوکویاما نمونههایی از پسآمدهای منفی سرمایه فیزیکی (اسلحه) و سرمایه انسانی (شکنجه) را مطرح می کند اما بیان میدارد که احتمال تولید اثرات منفی توسط سرمایه اجتماعی بیش از دو شکل دیگر سرمایه است و علت آن را این امر میداند که اغلب همبستگی گروهی در اجتماعات انسانی به قیمت خصومت بر علیه اعضای برونگروهی ایجاد میشود. وی نتایج منفی سرمایه اجتماعی را با بهره گرفتن از شعاع اعتماد تشریح می کند و میگوید که هر چه شعاع اعتماد محدود به اعضای خود گروه باشداحتمال بروزاثرات منفی بیشتر میشود .(همان؛ ۱۳۴-۱۲۱)
بنابراین مشخص است آنچه که میتواند برای شبکه اجتماعی واحد یا برای سازمان مشخص منفعت سرمایه اجتماعی تلقی شود عیناً زیانی برای شبکه اجتماعی یا سازمانی دیگر یا حتی کل جامعه به حساب آید، بطوری که پورتس و لندونت (۱۹۹۶) اظهار میدارند که همبستگی بالای گروهی بویژه درشبکههای بسته گرچه سرمایه اجتماعی برای آن گروه بخصوص افراد عضورا به حداکثر میرساند. در مقابل این امر به زیان سایر گروهها و افراد تمام میشود (به نقل از سازمان ملی جوانان، ۱۳۸۷؛ ۱۰۵). از جمله وجوه مرتب با آثار مخرب سرمایه اجتماعی ایجاد نابرابری و باز تولید آن است. بیشتر افرادی که به نسبت سرمایه مالی و فرهنگی زیادی دارند از سرمایه اجتماعی زیادی هم برخوردارند. منظور آن است که افراد عموماً مشارکت بیشتری با سایر افراد داشته و همچنین اتصالاتشان بیشتر با افرادی است که اتصالات زیادی دارند و در مقابل افراد محروم از لحاظ اقتصادی و تحصیلات، گاهی اوقات به دلیل اتصالاتشان عقب نگه داشته میشوند که این مطلب را نباید صرفاً به معنای مشارکت کم دانست چرا که محرومترین افراد هم تمایل به تشکیل شبکههایی از افرادی با موقعیتی مشابه خودشان دارند که قابلیت محدودی در دسترسی به منابع جدید خواهند داشت .(جانفیلد، ۱۳۸۸؛ ۱۲۹-۱۲۴)
فان در خصوص آثار مخرب سرمایه اجتماعی میگوید که «همان ویژگیهای سرمایه اجتماعی که آن را مفید و حاوی فواید میسازند بالقوه میتوانند به بروندادهای منفی نیز بیانجامند … و به جای متحدسازی اجتماعات به متفرق کردن آنها همت گمارند» که اریکسون از این ویژگی تحت عنوان شرایط متناقض و پارادوکسیکال برای سرمایه اجتماعی یاد میکند. بدین صورت که علیرغم وجود مزایا و جنبههای مثبت، میتواند به نتایج منفی و ناخواسته نیز منجر شود (سازمان ملی جوانان، ۱۳۸۷؛ ۱۰۶-۱۱۵).از سوی دیگر این نتایج منفی سرمایه اجتماعی میتواند نتیجه عملکرد مستقیم و اهداف یک گروه باشد مانند برخی از شبکههای اجتماعی مانند گروههای تروریستی که از سرمایه اجتماعیشان برای اهداف مخرب و نامطلوب استفاده میکنند یا میتواند ناشی از نتایج غیرمستقیم یا ناخواسته عملکرد یک گروه باشد که در ابتدا توافقی بر سر آن نداشتهاند. که در این حالت سرمایه اجتماعی سازنده (Productive) جای خود را به آنچه که روبیو سرمایه اجتماعی منحرف (Perversed) مینامد میدهد. (وولکاک و نارایان، ۲۰۰۰؛ ۲۲۹)با این حال سرمایه اجتماعی مخرب دارای نکات مثبتی نیز است که برای اعضای شبکه خیلی مهم است. بدین صورت که باندهای خشن تنها شبکههایی هستند که در آنجا با افرادی مواجه میشوند که آنها را دوست دارند. چرا که عضویت در این باندها برای اعضای آن علاوه بر کسب نوعی هویت و کارایی فردی نوعی سرگرمی هم محسوب میشود. بعد جنسیتی سرمایه اجتماعی مخرب هم خیلی بارز است. جرائم سازماندهی شده مخصوصاً در سطح رهبری، بیشتر قلمرو مردان است و بیشتر باندهای سازماندهی شده عموماً مردانه هستند و خیلی از اصول سازماندهی شده باندهای شکل گرفته براساس پیروی زنان پایهگذاری شده است. براساس تحقیقات چیریکاس و همکارانش (۲۰۰۱) ارتباطی پیچیده بین سرمایه اجتماعی مخرب و قومیت وجود دارد. مسلماً در جایی که مشابهتها در بالاترین حد باشد اعتماد بیشتر بوده و تهدید جنایتکارانه اغلب از جانب سایر اقوام احساس میشود. حتی گاهی اوقات پایبندی آشکاری نسبت به نژادگرایی و فرقهگرایی مذهبی مشاهده میشود. برای نمونه در مسکو اعضای باندها باید به اهداف گروه که شامل فعالیتهای تبهکارانه و ملیگرایی و نژادگرایی افراطی است سوگند وفاداری بخورند. (جانفیلد، ۱۳۸۸؛ ۱۴۳-۱۴۰)
آلجاندرو پروتس از جمله افرادی است که به پیامدهای منفی سرمایه اجتماعی پرداخته و در بررسیهای خود چهار نمونه از اهداف نامطلوب سرمایه اجتماعی را بیان میدارد:
– محرومیت بیگانگان: محروم کردن افراد بیرون از شبکه از منافعی که توسط اعضاء شبکه کنترل میشود.
– افزایش مطالبات اعضای گروه: مطالبات بیش از اندازه از اعضاء همکار کم تلاش در گروه از اعضاء موفق از طریق «سواری گرفتن رایگان» در جایی که گروهها با همبستگی بالا شکل یافتهاند.
– محدود کردن آزادی افراد
– هنجارهای ضعیف یا ردهبندی نزولی هنجارها: که میتواند اعضای یک گروه که از قبل مورد ظلم قرار گرفتهاند را از مشارکت در جریان اصلی جامعه باز دارد. بعبارت دیگر وضعیتهایی هستند که در آنها استحکام همبستگی گروهی ناشی از تجربه مشترک تیرهبختی و مخالفت با جامعه اصلی است و در چنین شرایطی بیان موقعیتهای فردی اعضای گروه به انسجام گروهی لطمه میزند زیرا این انسجام دقیقاً بر پایه عدم امکان چنین موقعیتهایی بنا شده است .(به نقل از شجاعی، ۱۳۸۷؛۴۶)
بنابراین باید توجه داشت که سرمایه اجتماعی دارای آثار مخرب نیز بوده و این وجه را نیز باید بعنوان خصلت ذاتی آن در نظر داشت و به تعبیر پورتس آن را به مثابه شمشیر دو دم تلقی کرد و در مطالعه آ ن باید علاوه بر وجوه مثبت، وجوه منفی را نیز مد نظر داشت چرا که به قول دولارف، فرضیه عمومی مبتنی بر مفید بودن سرمایه اجتماعی بطور صرف، یک نتیجهگیری اشتباه است.
۲-۱-۷-نظریههای سرمایه اجتماعی
۲-۱-۷-۱-جیمز کلمن
کلمن اولین کسی بود که به بررسی مفهومی سرمایه اجتماعی و عملیاتی کردن آن پرداخت او در تحلیل و تبیین سرمایه اجتماعی به جای توجه به ماهیت و محتوای آن به کارکرد آن توجه کرده است. کلمن در زمان مرگش در ۱۹۹۵ یک جامعهشناس برجسته به حساب میآمد و در توسعه سرمایه اجتماعی، خصوصاً در آمریکای شمالی تأثیرگذار بود. مطالعات وی درباره دستاوردهای تحصیلی دانشآموزان دبیرستانهای دولتی و کاتولیک در جوامع محروم شرح میدهد که سرمایه اجتماعی میتواند منبع مهم برای عامه مردم باشد. به اعتقاد کلمن « سرمایه اجتماعی شی واحدی نیست بلکه تنوعی از هستیهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند: همگی آنها شامل جنبهای از یک ساختار اجتماعی هستند و همگی کنشهای معین افرادی که در درون این ساختار هستند را تسهیل میکنند» (کلمن، ۱۳۷۷؛ ۴۶۲). وی معتقد است که سرمایه اجتماعی مانند دیگر شکلهای سرمایه، مولد است و دستیابی به هدفهای معین را که در نبود آن دستیافتنی نیست امکانپذیر می سازد. از نظر وی در شرایط نبود یا کمبود سرمایه مادی و اقتصادی، وجود سرمایه اجتماعی میتواند عاملی در جهت جبران این کمبود و گسترش سرمایه مادی باشد. سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی فعالیتهای تولیدی را تسهیل میکند و سرمایه اجتماعی نیز مانند آنها عمل میکند (همان؛ ۴۶۵).سرمایه اجتماعی در نظر وی منابع و انرژی نهفته در جامعه است که سبب فعال شدن ارتباطات در میان مردم میشود. این منابع اعتماد، همدلی، تفاهم و ارزشهای مشترکی میباشند که شبکه اجتماعی و انسانی را بهم متصل میکند و امکان کارهای دستهجمعی را فراهم میسازد. سرمایه اجتماعی منبعی است که میتواند سطح روابط فردی را به سطح روابط اجتماعی ارتقاء دهد. نقش گروههای نخستین مانند خانواده، دوستان و همسایگان در تولید سرمایه اجتماعی از اهمیت ویژهای برخورداراست. سیستم خانوادگی مبنای تعریف کلمن از سرمایه اجتماعی است از نظر وی سیستمهای خانوادگی از الف) سرمایه مالی (منابع مالی برای هزینههای خانواده و پرورش کودک) و ب) سرمایه انسانی (تحصیلات و مهارتهای والدین) ج) سرمایه اجتماعی ساخته شدهاند. وی بیان میکند که ریشههای مؤثرترین اشکال سرمایه اجتماعی به روابط ایجاد شده در دوران کودکی برمیگردد. بنابراین سرمایه اجتماعی بواسطه فرآیندهایی که پیوندهای خویشاوندی را از بین میبرند از جمله طلاق و جدایی و مهاجرت تضعیف میشود. (جان فیلد، ۱۳۸۷؛ ۱۸۱)
به اعتقاد کلمن سرمایه اجتماعی در سه شکل ظاهر میشود:
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 04:26:00 ق.ظ ]
|