امروزه نقش سرمایه اجتماعی از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمان و جوامع بسیار مهمتر است و شبکههای روابط جمعی و گروهی به رابطه میان انسانها، سازمانها و انسانها و سازمانها با سازمانها انسجام میبخشند. در صورت عدم وجود سرمایه اجتماعی سایر سرمایه ها اثربخشی خود را از دست میدهند و پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار میگردد (الوانی و شیروانی، ۱۳۸۰: ۱۶).
قبل از سال ۱۹۱۶ هانیفان از دانشگاه ویرجینیای غربی در مقالهای از مفهوم سرمایه اجتماعی استفاده کرده بود؛ اما برای نخستین بار جین جاکوبز در اثر کلاسیک خود تحت عنوان «مرگ و زندگی در شهرهای بزرگ آمریکایی» (۱۹۱۶) برای تاکید بر ارزش جمعی پیوندهای دوستانه غیر رسمی در کلان شهرهای جدید از مفهوم سرمایه اجتماعی استفاده کرد. در دهه ۱۹۷۰ گلن لوری، اقتصاددان، برای مشخص نمودن دلایل عدم دسترسی آمریکاییهای آفریقایی تبار به پیوندهای اجتماعی وسیع، به منزله یکی از موذیانهترین میراثهای بردهداری و تبعیض نژادی، از این اصطلاح بهره برد .(wallis & killerby,2004:249)
سرمایه اجتماعی یک مفهوم جمعی است که مبنای آن در رفتارها، نگرش ها و استعدادهای فردی قرار دارد (Brehn & Rahn, 1997: 1000).
به طور کلی سرمایه اجتماعی به صورتهای گوناگونی مورد استفاده قرار گرفته است که در مجموع میتوان آنها را در سه دسته ذیل خلاصه نمود:
سرمایه اجتماعی از دیدگاه بوردیو
بوردیو[۴] سه نوع سرمایه شناسایی نمود که شامل سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میگردد. از دیدگاه بوردیو، سرمایه اجتماعی به ارتباطات و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و میتواند به منزله ابزاری برای دستیابی به سرمایههای اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد. از این منظر، سرمایه اقتصادی، شکل غالب سرمایه گذاری است و انواع دیگر سرمایه که سرمایه اجتماعی و فرهنگی را در بر میگیرد به منزله ابزاری برای حصول به سرمایه اقتصادی مفهوم پیدا میکند. بنابراین می توان چنین نتیجهگیری کرد که دیدگاه بوردیو در زمینه سرمایه اجتماعی یک دیدگاه ابزاری صرف است؛ به عبارتی اگر سرمایه اجتماعی نتواند موجب رشد سرمایه اقتصادی شود کاربردی نخواهد داشت.
سرمایه اجتماعی از دیدگاه کلمن
کلمن[۵] برخلاف بوردیو از واژههای متفاوتی برای تعریف سرمایه اجتماعی استفاده کرده است؛ وی مفهوم سرمایه اجتماعی را از ابعادگوناگون بررسی نموده است. کلمن برای تعریف سرمایه اجتماعی به نقش و کارکرد آن توجه کرده است و تعریفی کارکردی، نه ماهوی، از سرمایه اجتماعی ارائه داده است (الوانی و سید نقوی، ۱۳۸۱: ۵-۴).
کلمن معتقد است که سرمایه اجتماعی با کارکردش تعریف میشود؛ سرمایه اجتماعی شیئی واحد نیست بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند:
الف) همه آنها جنبهای از یک ساخت اجتماعی را شامل میشوند؛
ب) کنشهای معین افرادی را که درون ساختار هستند، تسهیل میکنند.
از نظر کلمن، سرمایه اجتماعی مثل شکلهای دیگر سرمایه مولد است و دست یابی به هدفهای
معینی را امکان پذیر میسازد که در صورت عدم وجود سرمایه اجتماعی دست یافتنی نخواهند بود.
به طور کلی سرمایه اجتماعی مانند سرمایه فیزیکی و انسانی قابل جایگزین کردن نیست؛ هر چند در برخی از فعالیتها میتوان آن را جایگزین نمود. شکل معینی از سرمایه اجتماعی که در تسهیل کنشهای خاصی ارزشمند است، ممکن است برای کنشهای دیگر بیفایده یا حتی زیان بار باشد (Coleman, 1990: 305).
برخلاف بوردیو که سرمایه اقتصادی را به مثابه هدف غایی در نظر میگرفت، کلمن سرمایه انسانی را به منزله هدف غایی در نظر میگیرد و سرمایه اجتماعی را چون ابزاری برای دستیابی به سرمایه انسانی مد نظر قرار میدهد (الوانی و سید نقوی، ۱۳۸۱: ۵-۴) .
سرمایه اجتماعی از دیدگاه پوتنام
پوتنام[۶] سرمایه اجتماعی را مجموعه مفاهیمی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکهها میداند که موجب ایجاد ارتباطات و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده در نهایت منافع متقابل آنان را تأمین خواهد کرد.
از نظر وی، اعتماد و ارتباط متقابل اعضا در شبکه، منابعی را شکل میدهند که کنشهای اعضای جامعه را تسهیل میکند. پوتنام سرمایه اجتماعی را وسیلهای برای رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی در سیستمهای سیاسی گوناگون میدانست. تأکید عمده وی بر مفهوم اعتماد بود، به نظر وی با جلب اعتماد میان مردم و دولتمردان و نخبگان سیاسی، توسعه سیاسی ایجاد میشود.
تفاوت کار پوتنام با بوردیو و کلمن در مقیاسی است که برای تبیین مفهوم سرمایه اجتماعی از آن استفاده کرده است. پوتنام برخلاف بوردیو و کلمن، سرمایه اجتماعی را در مقیاس کلان و در رژیم سیاسی حاکم بر جامعه مورد مطالعه قرار داده است به همین خاطر با مشکلات و پیچیدگیهای خاص سیاسی و ملاحظات سیاسی رو به رو شده است (الوانی و سید نقوی، ۱۳۸۱: ۶).
در کنار سه دیدگاهی که مورد بررسی مختصر قرار گرفت، بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیدهای میداند که حاصل اثرگذاری نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است.
تجارب این سازمان نشان داده است که سرمایه اجتماعی، تاثیر قابل توجهی بر اقتصاد و توسعه کشورهای مختلف دارد (علوی، ۱۳۸۰: ۳۴).
سرمایه اجتماعی برخلاف سایر سرمایهها به صورت فیزیکی وجود ندارد بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی است که افزایش آن در پایین آمدن سطح هزینههای عملیاتی سازمانها موثر است (شیروانی، ۱۳۸۳: ۴۷).
سرمایه اجتماعی توسط محققان به طور گسترده به منزله یک دارایی که در روابط افراد، اجتماعات، شبکهها یا جوامع موجود است، شرح داده میشود. علی رغم این شباهتها در طرقی که محققان، سرمایه اجتماعی را شرح میدهند، تفاوتهای اساسی و عمیقی نیز در دیدگاههای گوناگون وجود دارد که سه مورد از آنها به طور خاص شامل سطح تحلیل، کاربردهای هنجاری و برتری مزایا میشوند که مفهوم سازیهای گوناگون از سرمایه اجتماعی را مشخص مینمایند.
تمایزات بر مبنای سطح تحلیل
محققان برای تشریح سرمایه اجتماعی از سطوح تحلیل متفاوتی استفاده میکنند. به طور نمونه فوکویاما سرمایه اجتماعی را یک ویژگی ملتها یا نواحی جغرافیایی، پوتنام آن را ویژگی اجتماعات، برت ویژگی شبکههای فردی و بیکر ویژگی سازمانها در تعاملاتشان با دیگر سازمانها و بلیویو و دیگران سرمایه اجتماعی را به منزله ویژگی عاملان فردی میدانند.
بنابراین در حالی که بعضی از محققان، سرمایه اجتماعی را یک جنبه ملت، جامعه یا ناحیه جغرافیایی میدانند در بعضی دیگر از مطالعات، سرمایه اجتماعی، یک دارایی فردی است که در طول دوره کار راهه کارکنان افزوده شده و مصرف میگردد. مثلاً برت، سرمایه اجتماعی را به طور آشکار بر اساس ویژگیهای موقعیتی عاملان فردی و تواناییهای آنها در انتقال اطلاعات به صورت منحصر به فرد تعریف می کند که با توجه به موقعیت نسبی یا جایگاهشان در گروه، باعث ایجاد مزایایی برای آنها میگردد. بنابراین سرمایه اجتماعی، سطوح مختلف تحلیل را در بر میگیرد و با بهره گرفتن از دیدگاههای خرد و کلان شرح داده میشود.
تمایزات بر مبنای کاربردهای هنجاری
تفاوت دیگر بین محققان در استفاده از جنبههای هنجاری سرمایه اجتماعی است که به طور ضمنی در تئوریهای گوناگون بیان میگردد. نگرشهای متفاوت به سرمایه اجتماعی به صورتهای متنوعی بر شدت، فراوانی یا کارایی در تعاملات اجتماعی تأکید می کند. با توجه به این جنبه، محققان بر اساس توصیههای هنجاری ضمنیشان برای ایجاد سرمایه اجتماعی متفاوت هستند.
تمایزات بر اساس مزایای اصلی در مقابل مزایای ثانویه
سومین تمایز در رویکردهای متفاوت به سرمایه اجتماعی به مزایای سرمایه اجتماعی و اینکه چگونه این مزایا در میان یک واحد اجتماعی توزیع میشوند، میپردازد. هر چند در همه مدلها، افراد میتوانند از وجود سرمایه اجتماعی، منتفع گردند، تفاوتهایی در میزان مستقیم بودن این مزایا وجود دارد. کلمن (۱۹۹۰) و فوکویاما (۱۹۹۵) بر جنبه «منفعت عمومی» سرمایه اجتماعی تأکید مینمایند و فرض میکنند که هنگامی که یک جامعه یا گروه از نظر میزان سرمایه اجتماعی در سطح بالایی هستند، مزایایی شامل حال افراد نیز میشود.
اما تئوریسینهای شبکهای مانند برت (۱۹۹۴) و محققانی از قبیل بلیویو و همکارانش (۱۹۹۰) و لین و همکارانش (۱۹۸۱) بر راههایی که افراد به طور مستقیم از سرمایه اجتماعی خودشان سود میبرند، تأکید مینمایند. از دیدگاه این محققان، سرمایه اجتماعی به منزله یک دارایی است که افراد می توانند برای بهبود موقعیت خود از آن استفاده نمایند. بنابراین در این دیدگاه، سرمایه اجتماعی یک منفعت عمومی نیست که به طور گسترده در میان واحد یا شبکه اجتماعی توزیع شده باشد بلکه یک «منفعت شخصی» است؛ بدین معنا که با توجه به استراتژیهای موقعیتی و موقعیت فردی، متفاوت است(Leana &Van Buren, 1999: 538-9).
رز (۱۹۹۹) تحلیلهای سرمایه اجتماعی را به سه نگرش گوناگون تقسیم می کند:
۱- تئوریهای موقعیتی : در این تئوریها سرمایه اجتماعی به صورت ابزاری و موقعیتی تعریف میشود و از شخصی به شخص دیگر و موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت است.
۲- نگرش روانشناسی اجتماعی: در این نگرش، سرمایه اجتماعی مجموعه عقاید و هنجارهای فرهنگی است. طر فداران این نگرش بیان میکنند که سازمانهای داوطلبانه به منزله پیامد اعتماد، ظهور مینمایند و بر عکس آن را صحیح نمیدانند. سرمایه اجتماعی در این نگرش در اصل با اعتماد مساوی است. سرمایه اجتماعی از شخصی به شخص دیگر متفاوت است اما به طور موقعیتی با ثبات است.
۳- تئوری فرهنگی: فرهنگ، منبع اعتماد و همکاری است. سرمایه اجتماعی در میان افرادی که متعلق به یک فرهنگ هستند، همگن است و همچنین از موقعیتی به موقعیت دیگر با ثبات است. این امر بیانگر این است که مشخص نمودن سرمایه اجتماعی برای یک کشور خاص بسیار ساده است (Hjllund& svendsen, 2002:5-6).
فلورا (۱۹۹۹) معتقد است که سرمایه اجتماعی را میتوان حاصل پدیدههای زیر در یک سیستم اجتماعی دانست:
اعتماد متقابل؛
تعامل اجتماعی متقابل؛
گروههای اجتماعی؛
احساس هویت جمعی و گروهی ؛
احساس وجود تصویری مشترک از آینده؛
کار گروهی.
یکی از مفاهیم مفید در تبیین سرمایه اجتماعی، مفهوم «شبکه اعتماد» است که بیانگر این مطلب است که افراد بر اساس اعتماد متقابل به یکدیگر از اطلاعات، هنجارها و ارزشهای یکسانی در تبادلات فی ما بین خود استفاده میکنند. از این رو اعتماد فی ما بین، نقش زیادی در تسهیل فرایندها و کاهش هزینههای مربوط به این گونه تبادلات دارد. شبکه اعتماد میتواند بین افراد یک گروه و یا بین گروهها و سازمانهای متفاوت به وجود آید.
[یکشنبه 1399-01-31] [ 05:33:00 ق.ظ ]
|