" دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – مفاهیم وتعاریف هوش هیجانی – 4 " |
“>
تاریخچه هوش هیجانی
اولین کسی که مهارتهای هوش هیجانی را نامگذاری کرد ثروندایک[۶۲]، استاد دانشگاه کلمبیا بود، اصطلاحی که او به کار برد، (هوش اجتماعی ) بود که نشانگر توانایی افرادی است که در خوب کنار امدن با مردم مهارتهای کافی دارند (برادبریو گرویز ،ترجمه گنجی، ۱۳۸۴ ). در دهه ۱۹۸۰ بودکه هوش هیجانی نام فعلی خود را به دست اورد. بلافاصله بعد از ان پژوهش ها و مطالعات بسیار قدرتمندی انجام شد از جمله سری پژوهشها در دانشگاه ییل[۶۳] که هوش هیجانی را به موفقیتهای شخصی ،شادی و موفقیتهای حرفه ای ربط میداد. هاوارد گاردنر به نقل گل پرور و همکاران، ۱۳۸۴ ) در احیای تئوری هوش هیجانی در روانشناسی نقش عمده و برجسته ای ایفا کردهاست.مدل تاثیر گذار وی تحت عنوان هوش های متکثر یا هوش های چند گانه شامل انواع متفاوتی ازهوش از جمله هوش شخصی ،هوش میان فردی و هوش درون فردی است.هوش درون فردی، توانایی هوشی فرد برای مواجه با خویشتن و توانایی هوشی فرد برای مواجه با دیگران و توانایی احساس کردن و تمیز قائل شدن در بین دیگر افراد به ویژه بین اخلاق، منش ،انگیزه و هدف و نیت آن ها است .سالووی و مایر[۶۴] اولین کسانی بودند که سازه هوش هیجانی را معرفی و مطرح کردند . آن ها هوش هیجانی را به عنوان زیر مجموعه ای از هوش اجتماعی تالیف کردند که شامل توانایی تشخیص و نظارت بر احساسات و هیجانهای خود و دیگران ، توانایی تمیز بین احساسات و هیجانهای خود و دیگران و استفاده از این اطلاعات برای هدایت تفکر و اقدامات خود فرد میباشد.سپس گلمن، با پذیرش تعریف سالووی و مایر پیشنهاد کرد که هوش هیجانی شامل تواناییهایی است که می توان آن ها را به عنوان خود اگاهی، مدیریت و مهار هیجانهای بر انگیختن خویش، همدلی و دستکاری و اراده روابط طبقه بندی نمود.اما اولین کسی که گام های نخستین را در جهت ارزیابی هوش هیجانی به عنوان معیارهای از سلامت برداشته است رون بار-اون[۶۵] (۱۹۸۸) وی در رساله دکتری خود اصطلاح ضریب هیجانی را در مقابل بهره هوشی به کار برده است (فاطمی ،۱۳۸۶) از اغاز دهه ۱۹۹۰ بحث در زمینه اثرات روانشناختی هیجان و کارکردهای انطباق ان و نیز رابطه هیجان وشناخت با معرفی مفهوم هوش هیجانی ابعاد تازه ای به خود گرفت (تیرگری، ۱۳۸۳).
مفاهیم و تعاریف هوش هیجانی
از هوش هیجانی تعاریف گوناگونی در طی مراحل ظهور و بروز ان به عمل امده است تعریف اولیه هوش هیجانی برای اولین بار با همکاری پیتر سالووی مطرح شد.این تعریف تابع یک روی اوری دو بخشی بود، بخش اول این روی اورد پردازش کلی اطلاعات عمومی بود و بخش دوم ، اختصاصی کردن مهارتهایی بود که در چنین پردازشی به کار گرفته میشوند.اولین تعریفی که از هوش هیجانی ارائه نمودیم چنین بود: نوعی پردازش اطلاعات عاطفی که شامل ارزیابی صحیح عواطف و تنظیم سازگارانه عواطف است که به بهبود جریان زندگی منجر می شود ( آقایار وشریفی،۱۳۸۶ ). طی دوره رواج و پذیرش عمومی هوش هیجانی با اصلاحیه که از طرف دانیل گلمن صورت گرفت تعریف دیگری از هوش هیجانی به عمل امده است بدین ترتیب که هوش هیجانی مجموعه ای از تواناییهای غیرشناختی هستند توانش ها و مهارتهایی که بر رویارویی موفقیت امیز با خواسته ها مقتضیات و فشارهای محیطی تاثیر میگذارند. اگرچه تعاریف فوق قابل توجه هستند اما به نظر میرسد می توان هوش هیجانی را در یک عبارت کلی تر، شامل مجموعه ای از تواناییهای شناخت، درک، توصیف هیجانهای خود و دیگران و پردازش صحیح آن ها به منظو ارائه واکنش مناسب دانست .بار-اون (به نقل پینز، ۲۰۰۶)هوش هیجانی را به عنوان یک سری تواییهای غیر شناختی قابلیتها و مهارتهایی میداند که تواناییهای یک فرد را در موفقیت برای مقابله با فشار و اقتضای محیطی افزایش میدهد او استدلال میکند که هوش هیجانی یک پیشبینی موفقیت در زندگی است که مستقیماً بر سلامت روانی فرد در زندگی تاثیر دارد . در سال ۱۹۹۸ دانیل گلمن پرفروش ترین کتابش با عنوان کارکرد هوش هیجانی را منتشر کرد که هوش هیجانی را اینگونه تعریف میکند : هوش هیجانی توانایی درک و فهم هیجان ها و عواطف است به منظور تعمیم ان به عنوان حامی اندیشه ، شناخت هیجانها و دانش هیجانی تا بتوانیم آن ها را نظم داده تا موجبات رشد عقلی ، عاطفی و هیجانی را فراهم گردد.از نظر او هوش هیجانی شامل چهار مؤلفه است : ۱٫ درک یا حس حالات هیجانی و عاطفی (اگاهی از عواطف خود ) ۲٫به کارگیری هیجان ها و عواطف به عنوان حامی فکر (مدیریت و عواطف ) ۳٫شناخت حالت هیجانی و عاطفی (شناسایی عواطف خود و دیگران ) ۴٫ مدیریت و اداره هیجانها و عواطف (تنظیم روابط خود با دیگران ).به نظر سالووی و مایر (به نقل دیویس[۶۶] ، ترجمه گنجی، ۱۳۸۴) در هوش هیجانی چهار جنبه اساسی وجود دارد .شناخت هیجانها ، درک هیجانها، تنظیم هیجانها و استفاده از هیجانها.گلمن بیان میدارد که هوش هیجانی به عنوان زیر مجموعه ای از هوش اجتماعی تعریف شده است . هوش هیجانی مهارتی اجتماعی است، یعنی با مردم کنار امدن ، مهار هیجانها در روابط با انسانها و توانایی ترغیب یا راهنمایی دیگران ، هوش هیجانی شامل ویژگیهایی مثل توانایی تهیج و بر انگیختن خود ، استقامت و پایداری در مقابل شکست، از دست دادن روحیه ، پس راندن افسردگی و یاس در هنگام تفکر، همدلی و صمیمیت و امید داشتن است.هر شخصی با برخورداری از میزانی از هوش هیجانی در مواجه با وقایع مثبت و یا منفی زندگی به موضع گیری پرداخته و به سازش با آن ها می پردازد.انسان با برخورداری از هوش هیجانی به زندگی نظم و ثبات می بخشد به طوری که اصولاً با هوش هیجانی بالا ، شخصی وقایع منفی کمتری را در زندگی تجربه میکند . سالووی و مایر در رساله قوی و بی نظیر خود در سال ۱۹۹۰ هوش هیجانی را نوعی از هوش توصیف کردند که توجه به احساسات و هیجانهای خود و دیگران فرق گذاشتن بین آن ها و استفاده از این اطلاعات برای راهنمایی افکار واعمال فرد را شامل می شود (آقایار وشریفی ، ۱۳۸۶ ). هوش هیجانی از نظر مایر و سالوی(۱۹۹۷) عبارت است از توانایی ادراک عواطف، جهت دستیابی به عواطف سازنده که به کمک آن ها بتوان به ارزیابی افکار، فهم عواطف و دانش عاطفی خود پرداخت و با بهره گرفتن از آن بتوان موجبات پرورش احساسات و رشد هوشی خود را فراهم ساخت. افراد دارای هوش هیجانی بالا از خودکنترلی و خود انگیزی بالایی برخوردارند زندگیشان معنادار است و اصولی و مسئولیت پذیرند، عواطف خود را بدرستی ابراز میکنند، قانع اند و زندگی هیجانی پربار و متعادلی دارند. در واقع هوش هیجانی نوعی همدلی و واقف بودن به احساس اطرافیان است.
“
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-12] [ 10:10:00 ق.ظ ]
|