پژوهش‏های محققان امور اقتصادی نشان داده است که‏ بانک‏ها با افزایش مشتریان وفادار و تراز اول خویش و ایجاد رضایت موثر در مشتریان به‏طور بی‏سابقه‏ای به سود خود می‏افزایند. امروزه اکثر بانک‏ها با محیطی کاملا پویا روبه‏رو هستند و همه بانک‏ها چه بزرگ و چه کوچک با توجه به تغییرات‏ برق‏آسا در موقعیت‏های رقابتی و شرایط حاکم بر بازار،جذب و حفظ مشتریان تجاری را سرلوحه برنامه‏های خویش قرار داده ‏اند. امروزه این حقیقت غیرقابل انکار وجود دارد که کفه ترازو و قدرت‏ بازار به نفع مشتریان سنگینی می‏کند.

امروزه مشتریان فرصت‏های بیشتری برای مقایسه خدمات‏ در اختیار دارند و قضاوت مشتری در مورد بانک براساس میزان‏ توانمندی بانک در کمک به حل معضلات و توسعه تجارت استوار است. در کشور ما و اکثر کشورهای پیشرفته دنیا، انجام سریع‏ امور و عدم اتلاف وقت به عنوان مهم‏ترین عنصر موفقیت در رقابت بانک‏ها محسوب شده و مشتریان به عنوان رکن اصلی‏ تعیین‏کننده این رقابت، ارزش بسیار زیادی برای فناوری و سرعت و در درجه بعدی تخصص فنی بانک‏ها قائل هستند.

 

در بانکداری نوین جهانی، تشریح خدمات بانک و خصوصا خدمات بانکداری الکترونیک الزامی است و مشتریان بانک‏ها حق دارند از طریق رسانه‏های عمومی،خدمات بانک‏ها را بشناسند. از این‏رو بانک‏ها برای کارآمد شدن نیاز به کسب‏ اطلاعات کافی از مشتری،درک علائق و خواسته‏های وی و توسعه روابط با او هستند. صنعت بانکداری در صورت هرگونه‏ اهمال و کم‏توجهی از جانب نیروهای صف و ستادی خویش به‏ اصول کلی بازاریابی با مرکزیت و نقطه ثقل مشتری، حیات خود را در معرض خطر قرار خواهد داد( آماده و جعفر پور ،۱۳۸۶).

بنابراین شایسته است که در بازار رقابت تنگاتنگ کنونی‏ بانک‏ها از یک سو در کنار عضویت ایران در سازمان تجارت‏ جهانی [۱] و از سوی دیگر”براساس بند ۲ و ۳ سیاست کلی اصل ۴۴ قانون اساسی‏” و به تبع آن تاسیس‏ بانک‏های خارجی در ایران و همچنین با توجه به خصوصی‏ شدن تعداد زیادی از بانک‏های دولتی و همچنین اختلاف ناچیز سود بانکی در بخش جذب منابع و مصارف،باید هرچه سریع‏تر برای حفظ مشتریان خویش، چاره‏اندیشی کنند.بانکداری‏ امروز شیوه‏های نو،مشتری مداری موثر،ارائه فناوری‏های نو، سرویس‏دهی و خدمات موردنظر مشتری را می‏طلبد. هر بانکی‏ که در این امور موفق‏تر عمل کند در بازار رقابتی موفق به جذب‏ منابع بیشتر خواهد شد و در نتیجه دوام و بقای دائمی آن بانک با بهره‏وری بالا افزایش خواهد یافت. بانکداری الکترونیک تنها گزینه فرا روی بانک‏ها جهت تداوم بقا است.

ازاین‏رو کشورهای پیشرفته و همچنین کشورهای در حال‏ توسعه مانند کشورهای منطقه در این زمینه از سال های پیش‏ بسترها و زیرساخت‏های لازم را به وجود آورده‏اند و در یک‏ حرکت مستمر و منطقی و همه جانیه توانسته‏اند به نحو مطلوب‏ از فناوری اطلاعات و ارتباطات در عرصه تجارت و بانکداری‏ استفاده نموده و از مزایای آن بهره‏مند شوند.

از طرفی تحولات شگرف در نظام بانکداری را به چهار دوره می‏توان‏ تقسیم کرد. هر دوره از تکامل برای مدیران نظام بانکی، این‏ امکان را فراهم کرده است که اوقات تلف شده را در محیط رقابتی‏ به حداقل رسانده و در گستره بالاتری به ارائه خدمت بپردازند و سرعت،کیفیت، دقت و تنوع خدمات خود

 

را افزایش داده و هزینه‏ را کاهش دهند( آماده و جعفر پور ،۱۳۸۶).

۲-۲-۱٫ اتوماسیون پشت باجه
فناوری اتوماسیون پشت باجه در دهه ۱۹۶۰ رواج یافت و این امکان را فراهم کرد تا دفاتر و کارت‏ها از شعب حذف و گردش‏ روزانه حسات‏ها در پایان هر روز،به رایانه‏های مرکزی برای به‏ روز شدن ارسال شود.این دوره،نقطه آغازین کاربرد رایانه در نظام بانکی و کاربرد اصلی آن محدود به ثبت دفاتر و تبدیل‏ اسناد کاغذی به فایل‏های رایانه‏ای بود. در این دوره،عملیات‏ اتوماسیون تأثیری در افزایش رفاه مشتریان بانک‏ها ایجاد نکرد و تأثیر رقابتی نیز بین بانک‏ها بر جای نگذاشت. تنها تأثیر آن، افزایش دقت و سرعت در موازنه حساب‏ها بود ( آماده و جعفر پور ،۱۳۸۶).

۲-۲-۲٫ اتوماسیون جلوی باجه
این دوره از اواخر دهه ۱۹۷۰ و زمانی آغاز شد که کارمند شعبه به صورت پیوسته به حساب‏های جاری دسترسی پیدا کرد و امکان انتقال پیوسته اطلاعات از طریق بکارگیری خطوط مخابراتی و رایانه‏های بزرگ مرکزی میسر و ممکن شد.در این‏ دوره بانک‏ها از شبکه‏های مخابراتی موحود که در اختیار و انحصار شرکت‏های دولتی بود و استفاده از آنها نه تنها از نظر فناوری محدود، بلکه از لحاظ هزینه‏ای بسیار گران بود،استفاده‏ می‏کردند.در این دوره بود که نیاز به استفاده انبوه از اسناد کاغذی تا حدودی برطرف شد.

۲-۲-۳٫متصل کردن مشتریان به حساب‏ها
در این دوره که از اواسط دهه ۸۰ آغاز شد امکان دسترسی‏ مشتریان به حساب‏هایشان فراهم شد.یعنی مشتری از طریق‏ تلفن یا مراجعه به دستگاه خودپرداز [۲] و استفاده از کارت‏ هوشمند یا کارت مغناطیسی یا رایانه شخصی به حسابش‏ دسترسی پیدا می‏کرد و ضمن انجام عملیات دریافت و پرداخت، نقل و انتقال وجوه را به صورت الکترونیک انجام می‏داد.با این‏ تحول سالن معاملات بانک‏ها به مرور خالی از صف‏های طولانی‏ مراجعین شد و عملیات بانکی به صورت دستی-الکترونیکی‏ درآمد.مهمترین ویژگی‏های دوره سوم که آن را از دوره‏های‏ قبل متمایز کرد توسعه سیستم‏های ارتباطی مشتریان با حساب‏هایشان بود( آماده و جعفر پور ،۱۳۸۶).

۲-۲-۴٫ یکپارچه‏سازی سیستم‏ها و مرتبط کردن‏ مشتری با تمامی عملیات بانکی
آخرین دوره تحول در نظام بانکی زمانی آغاز شد که انجام‏ تمام عملیات بانکی به‏طور الکترونیکی دنبال شد.در این دوره‏ هم بانک و هم مشتریان توانستند به طول دقیق و منظم‏ اطلاعات مورد نیازشان را کسب کنند؛چرا که اساس سیستم‏های‏ جدید بانکی،مشتری مداری بوده است نه حساب مداری. در این‏ دوره صرفه‏جویی واقعی در نیروی انسانی بوجود آمده و پول‏ کاملا حالت الکترونیکی و غیرقابل لمس پیدا کرده است و ابزار تعامل دو طرف یعنی مشتری و بانک،خدمات الکترونیکی است( آماده و جعفر پور ،۱۳۸۶).

۲ -۳٫تعریف مشتری
«مشتری » همان کسی است که نیازش را خود تعریف می کند، کالاها و خدمات تولیدی را مصرف می کند و حاضر است بابت آن هزینه مناسبی بپردازد. ولی زمانی این هزینه را متقبل می شود که در کالاها یا خدمات تحویلی ارزشی را ببیند که پرداخت هزینه آن را توجیه نماید تا سال ۱۹۹۰ استنباط جهان تجارت پیرامون استفاده از واژه مشتری، صرفاً بر انجام معاملات تجاری محض محدود بود که درآمدی از آن حاصل می شد ، ولی امروزه مشتری به عنوان یک واحد غیر درآمد زا نیز مطرح است. بنابراین، مشتری کسی است که انجام معامله و داد و ستد را در یک محیط رقابتی به عهده دارد و در یک حالت تعاملی چیزی را می دهد و چیزی را می گیرد.

۲-۴٫انواع مشتری و درجه‌بندی نظری مشتریان
در یک دیدگاه کلی و عام،دو گروه مشتری وجود دارد:

گروه اول: مشتریان خارجی که خارج از سازمان حضور داشته و محصول یا خدمت ما را خریداری می‌کنند .

گروه دوم :مشتریان داخلی که‌ کارکنان سازمان هستند.مشتریان داخلی بعنوان اشخاص بعدی در فرآیند کاری محسوب‌می‌گردند.

بر این اساس،تمام فعالیت های کاری مرتبط در یک سازمان را می‌توان بعنوان یک سری‌ ارتباط بین کارمندان یا مشتریان داخلی و عرضه‌کنندگان داخلی تعریف کرد. پس مشتریان‌ خارجی کسانی هستند که از تولیدات یا خدمات سازمان استفاده می‌کنند و مشتریان داخلی،افراد یا گروههایی هستند که نتایج کار دیگران را دریافت می‌کنند که این ممکن است تولید،گزارش، دستور و یا خدمات باشد.سازمان باید روی هردو نوع مشتری درونی و بیرونی،تاکید ورزیده و در تأمین انتظاراتشان بکوشد.به منظور حصول اطلاع از چگونگی نظر مشتری در مورد کالا و خدمات دریافتی از شرکت و تخمین میزان رضایت او یک مقیاس ارائه شده است.این مقیاس‌ نظر مشتری و میزان رضایت یا عدم رضایت او را به طبقه و یا درجه تقسیم می‌کند.دامنه‌ مقیاس از ۲-تا ۲+بوجود آمده که به صورت ذیل گسترده شده است:

۱٫مشتری راضی:مشتری‌های راضی،مشتریانی هستند که سازمان را ترک نمی‌کنند ولی‌ می‌توانند ترک کنند. رضایت و راضی بودن مشتریان از خدمات و تولیدات سازمان،پایین‌ترین‌ سطح و حداقل سطح از احساس خوب بودن است. سازمان باید به این نوع مشتریان اهمیت داده‌ تا کما فی السابق مشتری سازمان باقی بمانند.

۲٫مشتری ناراضی:مشتری ناراضی به طور فعال در جستجوی منابع دیگری جهت جایگزینی‌ خدماتی که از سازمان شما دریافت کرده است،می‌باشد.

۳٫مشتری خشمگین:مشتری خشمگین خواهان نابودی سازمان شماست و می‌خواهد سازمان‌ خسارت ببیند.

۴٫مشتری شاد:مشتریان شاد،مشتریانی هستند که از سازمان انتظار زیاد دارند و می‌خواهند که‌ خواسته‌هایشان همیشه مورد توجه باشد و برآورده گردد.

۵٫مشتریان شیفته(به‌وجدآمده):این نوع مشتریان کاملا هوادار سازمان هستند و هموارع‌ سازمان را محبوب و شیفته خود می‌دانند.

با توجه به درجه‌بندی نظری مشتریان،یک سازمان باید مشتریان راضی را با ارائه دادن‌ خدمات و تولیدات بهتر جذب سازمان نماید و همچنین علت نارضایتی و خشمگین بودن برخی از مشتریان از فعالیت های سازمان را جویا باشد، سپس علت های آنها را تجزیه و تحلیل نموده و درصدد رفع آنها برآید و در آخر،علت رضایت و به وجد آمدن مشتریان را باید در عواملی چون اتخاذ روش های مناسب،عوامل تکنولوژی،ویژگی های فردی کارکنان و مدیران و روابط اجتماعی و نیاز مشتریان دانسته و آنها را در خود تقویت نماید( محمدی، ۱۳۸۳).

۲ -۵٫ اهمیت مشتری
برای نشان دادن اهمیت مشتری و ضرورت حفظ و نگهداری او فقط کافی است به موارد زیر دقت کنید:

-هزینه جذب یک مشتری جدید بین ۵تا ۱۱ برابر نگهداری یک مشتری قدیم است.

-دو درصد افزایش مشتری، هزینه ها را ده درصد کاهش می دهد.

-ضرر و زیان از دست دادن یک مشتری ، در حکم گریز ۱۰۰ مشتری دیگر است.

-رضایت مشتری ، پیش شرط تمام موفقیت های بعدی شرکت هاست.

-رضایت مشتری، مهم ترین اولویت مدیریتی در مقابل اهداف دیگری چون سودآوری، سهم بیشتر بازار، توسعه و محصول و… می باشد. ارزشمندترین دارایی هر سازمان، اعتماد و اطمینان مشتریان آن است.  انتخاب مشتری دائمی و وفادار، تنها شرط بقای دائمی و استمرار فعالیت های کارآمد هر شرکتی است. مدیران ارشد باید شخصاً الگوی پایبندی در قبال رضایت مشتری باشند.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...