اشکالات ساختاری صنعت برق در ایران |
جداسازی عمودی ارکان صنعت برق
با وجود تلاشهای صورت گرفته، میتوانگفت که صنعت برق ایران همچنان در مراحل ابتدایی اصلاحات خود قراردارد چرا که جداسازی عمودی ارکان صنعت که خود یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین اقدامات در اصلاحات ساختاری صنایع برق به شمار میآید، در رویکرد اصلاحات صنعت برق در ایران کمرنگ است. به عبارت دیگر ارکان صنعت برق یعنی تولید، انتقال و توزیع هیچگاه تحت یک فرایند تفکیک ساختاری قرارنگرفتهاند تا از طریق واگذاری، مدیریت و مالکیت این ارکان از یکدیگر جدا شود. با این حال پس از تفکیک بهعملآمده و استقلال صنعت برق از آبفا، سعیشدهاست تا از طریق تأسیس شرکتها و سازمانهایی که تصدی بخشی از فعالیتهای زنجیره تأمین برق را عهدهدار میشوند، نوعی از تفکیک وظیفهای ارکان در صنعت برق تحققیابد. لازم به ذکر است که تأسیس دو نهاد شرکت مدیریت شبکه برق ایران و هیأت تنظیم بازار که به ترتیب متناسب با ایفای نقش دو نهاد مهم و تأثیرگذار«اپراتور سامانه»و«تنظیمگر بازار»تأسیس شدهاند از منظر انطباق با الگوی بهینه اصلاحات صنایع برق اندکی پیش از موعد به نظر میرسند. از سوی دیگر عدم تشکیل بازار رقابتی در این مرحله سبب شدهاست تا هیأت تنظیم بازار نقش یک»تنظیمگر بازار»را به دقت ایفا نکند و در حال تمرین وظایف آتی خود باشد(منظور و عسکری آزاد، ۱۳۸۷ :۷۱).
جداسازی ناحیهای صنعت
جداسازی ناحیهای صنعت برق و انتقال مالکیت داراییهای تولید و توزیع از طریق تفکیک ساختاری نواحی و تأسیس شرکتهای برق منطقهای، رویکرد نهچندان غیرمتعارفی است که جایگزینی آن با تفکیک عمودی ارکان صنعت سبب شده تا اصلاحات صنعت برق در ایران بهویژه از حیث اصلاحات ساختاری، متفاوت از سایر کشورها به نظر برسد. البته تأسیس شرکتهای توزیع نیروی برق و همچنین شرکتهای مدیریت تولید در ذیل شرکتهای برق منطقهای و انتقال تصدیهای توزیع و تولید به آنها را میتوان نشانی از جداسازی عمودی ارکان صنعت دانست که به دلیل منطقهای بودن و همچنین تفکیکهای وظیفهای صورت گرفته، شکل صحیحی از آن را نشان نمیدهند(همان منبع).
جداسازی افقی اجزای صنعت
در فرایند اصلاحات ساختاری صنعت برق در ایران، هیچگونه نشانهای از تفکیک افقی اجزا مشاهده نمیشود، در حقیقت عدم بروز صحیحی از تفکیک عمودی ارکان صنعت و اتخاذ رویکرد تفکیک ناحیهای صنعت سبب شدهاست تا بستر مالکیتی لازم برای تفکیک افقی در ذیل هریک از ارکان استقلال یافته، بهوجود نیاید(همان منبع).
رقابتینبودن بازار برق ایران
بازار برق ایران هنوز فاقد ویژگیهای یک بازار رقابتی است. با توجه به جدول۲-۲ ملاحظه میشود که آنچه مسلم است این است که شرکت برق منطقهای تهران با توجه به سهمی که از تولید در اختیار دارد، پتانسیل اعمال قدرت بازار را داراست که این امر سبب بروز رفتارهای غیررقابتی در بازار برق کشور خواهدگردید(ناظمی و همکاران، ۱۳۹۰ : ۴۶).
جدول۲-۲ . سهم بازار تولیدکنندگان در بازار برق ایران، سال ۱۳۸۸
بدون تولید برقآبی
سهم(درصد)
با تولید برقآبی
سهم(درصد)
شرکتهای برق منطقهای و آب و برق خوزستان
۶/۷
۵/۶
آذربایجان
۲/۹
۹/۷
اصفهان
۶
۵
باختر
۶/۲۱
۷/۱۸
*تهران
۵/۱۰
۸/۸
خراسان
۱/۷
۲۱
سیستان
۲/۲
۹/۱
غرب
۱/۳
۶/۲
فارس
۴/۴
۷/۳
کرمان
۱/۴
۶/۳
گیلان
۵/۵
۶/۴
مازندران
۸/۵
۸/۴
هرمزگان
۷/۱
۴/۱
یزد
منبع : آمار تفصیلی صنعت برق ایران، تولید نیروی برق سال ۸۸ (برگرفته از ناظمی و همکاران،۱۳۹۰)
ضمناً مصدقی(۱۳۸۷ : ۳۴) معتقد است که «بسیاری از مطالب ذکرشده در اساسنامه بازار برق ایران ممکن است تفاوت هایی را با واقعیت داشته باشند». وی برخی از واقعیت های بازار برق ایران را به طور خلاصه به صورت زیر برشمرده است :
در حال حاضر دولت خریدار و فروشنده عمده برق است؛ بعد از ابلاغیه اصل۴۴مبنی بر خصوصیشدن بخش تولید و توزیع برق، انتظار میرفت که دولت با ایجاد تحولاتی، جاذبههای لازم را برای حضور بخش خصوصی ایجادکند، اما متأسفانه تاکنون هیچگونه تحول مثبتی از جانب دولت در بازار برق به وجود نیامدهاست.
مشکل بازار برق کشور، نبود استراتژی کلان بازار در صنعت برق است؛ به همین علت، شاهد بیبرنامگیها و سایر نواقص در بازار هستیم.
بازار برق ایران بستر لازم را برای حضور بخش خصوصی فراهمنکردهاست؛ به همین دلیل بازار برق، رقابتی نبوده، بلکه یک بازار انحصاری است.
مشارکتندادن بخش خصوصی در تعیین قیمت برق؛ بهرغم اینکه دولت خواستار مشارکت بخش خصوصی است، لیکن زمینه دخالت بخش خصوصی در تعیین قیمت برق را فراهمنمیکند.
نوسانات قیمت انرژی به میزان فرکانس و سلامت توزیع بستگی دارد. سیستم توزیع برق ایران بسیار قدیمی بوده و مستلزم نوسازی است. فرسودگی شبکه توزیع، تلفات ۳۵%برق تولیدی را به همراه دارد که این امر در قیمت تمامشده برق کاملاً مؤثر است(در سراسر جهان، تا ۵%تلفات برق امری طبیعی است) و باید با نوسازی شبکهی توزیع، تلفات برق را به حداقل رساند.
با توجه به مطالب مذکور، از یک سو تلاشهای صورت گرفته به منظور آزادسازی صنعت برق و تجدیدساختار آن قابل توجه است و از سوی دیگر، کاستیها، اشکالات و نقاط ضعف این صنعت و هزینههایی که برای رفع این نواقص تحمیلشده و خواهدشد غیرقابل انکار میباشد. حال، با توجه به ساختار فعلی صنعت برق کشور، مزایای حاصل از تجدید ساختار و نیاز به وجود پیشزمینه های لازم جهت تحقق این امر، باید دید که آیا حقیقتاً لزوم تداوم استراتژیهای تجدید ساختار صنعت برق ایران و اصرار بر آن به عنوان یک ضرورت، احساس میشود؟به عبارتی، آیا صنعت برق کشور بایستی مسیر رفته در جهت تجدید ساختار را ادامهدهد و یا باید این مسیر طیشده را بازگردد؟حتی شاید گزینه سومی نیز در میان باشد و آن توقف در نقطه فعلی است که نه نیاز به تداوم را لازم میداند و نه بازگشت به گذشته را. به هر جهت هر تصمیمی که گرفتهشود می تواند صنعت برق کشور را عمیقاً متأثر سازد چرا که چنین تصمیماتی قطعاً استراتژیک بوده و ویژگیهای خاص تصمیمات استراتژیک(ویژگی قفلشوندگی، لزوم تخصیص مقادیر زیادی از منابع و غیره) را به همراه خواهندداشت. این پژوهش با مطرحساختن چنین سؤال چالشبرانگیز و حائزاهمیتی و تلاش در جهت پاسخ به آن، بیشک می تواند فانوسی باشد در تاریکی و چراغراهنمایی باشد برای تصمیمگیرندگان اصلی این صنعت مادر که به میزانی هرچند اندک آنان را در زمینه اتخاذ یک تصمیم صحیح و بهصرفه یاری دهد.
۲-۲-۲-۱-۳٫شرکتیسازی
آخرین اقدام در جهت اجرای اصلاحات ساختاری، شرکتیسازی است. مؤسسهی برنامه همکاری مدیریت بخش انرژی[۱](۱۹۹۹ : ۳۰) این اقدام را متداولترین و در عین حال آسانترین گام در فرایند اصلاحات صنعت برق برمیشمرد؛ چرا که کمترین تلاش و تعهد را از سوی مقامات دولتی میطلبد. در فرایند شرکتیسازی، تسهیلات و خدمات عمومی میتوانند از طریق انجام معاملات آزاد با دولت، به طور مؤثری به صورت شرکت درآیند. این امر از طریق جداسازی کامل بین کنترل و مدیریت وظایف و عملیات مربوط به این خدمات حاصل میشود. شرکتیسازی مستلزم انتقال مالکیت از ادارات و وزارت خانههای دولتی به شرکتهای وابسته به آنها(شرکتهای عمومی یا شرکتهای سهامیعام) است. بدینترتیب سازمانهای جدید، یکپارچه شده و داشتن موجودیت مستقل به آنها این امکان را میدهد که سیاستهای مالی و استخدامی خود را خود تنظیم نماید. جداسازی کامل دولت از خدمات عمومی نهتنها بهرهوری را افزایش میدهد بلکه منجر به مقابله مؤثرتری با قدرتهای بازار خواهدگردید؛ ضمناینکه نخستین گام در جهت خصوصیسازی به شمارمیآید؛ اگرچه که الزاماً به این امر منتج نمی شود(استین[۲]، ۱۹۹۵ : ۱۰۰).
۲-۲-۲-۲٫اصلاحات در قانون
دومین مؤلفه در اصلاحات صنعت برق، اصلاحات در قانون است. اگر تاریخچه صنعت برق را مورد بررسی قراردهیم خواهیمدید که این صنعت در ابتدا شامل یک بازار رقابتی غیردولتی بود که عملکرد آن بهتدریج با شکست مواجهگردید و پس از آن تحت مجموعه ای از مقررات دولتی سفت و سخت و سنتی قرارگرفت. با گذشت یک دوره زمانی که این مقررات دولتی نیز در برخی کشورها به خودی خود به شکست انجامید صنعت برق آماده اعمال یک سری اصلاحات قانونی گردید(تومین[۳]، ۱۹۹۸ : ۸۲۹) که این اصلاحات، راه را برای رقابت در سطوح عمدهفروشی و خردهفروشی فراهمآورد و سبب شد تا کشورهای گوناگون اصلاحات قانونی را به منظور دستیابی به کارایی بیشتر در صنایع برقشان، در پیش گیرند(هاتوری و تی سوتسوی، ۲۰۰۴ : ۸۲۳).
۲-۲-۲-۲-۱٫مؤلفههای اصلاحات در قانون
۲-۲-۲-۲-۱-۱٫قانونزدایی
قانونزدایی به معنای حذف یا تسهیل قوانین، مقررات، و یا کنترلهایی است که یک صنعت در چهارچوب آنها فعالیت می کند(قهرمانی،۱۳۸۲ : ۳۴۴) و به عنوان راهی جهت بهینهسازی عملکرد اقتصادی کشورهای توسعهیافته درنظرگرفته میشود(ویلیامز و قنادان[۴]، ۲۰۰۶ : ۸۲۰). هدف از پیادهسازی این فرآیند، ایجاد رقابت در صنعت برق است که اغلب با جداسازی بخشهای اصلی این صنعت همراه است(قهرمانی،۱۳۸۲ : ۳۴۴).
۲-۲-۲-۲-۱-۲٫قانونگذاری(تجدید مقررات)
به طورکلی سه شیوه اصلی قانونگذاری به منظور توصیف قلمرو آن در هر مدل سازمانی معرفی شدهاست :
مدل تسهیلکننده : در این مدل، دولت شرایطی را برای عملکرد صنعت برق وضع می کند.
مدل ابتکاری : دولت، صنعت برق را تشویق می کند تا خود مسیر مشخصی را توسعه و ادامه دهد.
مدل اجباری : دولت، صنعت برق را وادار می کند تا مسیر مشخصی را توسعه و ادامه دهد(آرنتسن و کینک[۵]، ۱۹۹۶ : ۵۴۸).
در این پژوهش، معنای قانونگذاری، ایجاد و تدوین قوانین و مقررات جدیدی است که به منظور حفاظت از منافع مصرف کننده در نظر گرفته میشود. به بیان دیگر، مفهوم این عبارت، طراحی و پیادهسازی روشهای نظارتی در مورد نهادهایی است که پس از تجدید ساختار به صورت تنظیمی و تحت نظارت باقیمیمانند(قهرمانی،۱۳۸۲ : ۳۴۴). نهاد قانونگذار میکوشد در بازار عمدهفروشی با سوءاستفادههای ضدرقابتی از قدرت بازار مقابله نماید. وظیفه این نهاد در بازار خردهفروشی نیز ایجاد توازن میان منافع عرضهکنندگان و مصرف کنندگان است (منظور،۱۳۸۲ : ۳۱۱).
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 03:56:00 ق.ظ ]
|