اهداف و وظایف مالیات |
هدف دیگر مالیات «توزیعی» است، زیرا در صورت کارآمد بودن نظام مالیاتی و شناسایی دقیق ظرفیتهای مالیاتی و با فرض ثبات سایر شرایط (شفافیت قوانین، عدم فرار مالیاتی و امثال آن) از صاحبان درآمد و ثروتهای بالا، مقداری مالیات اخذ میشود و برای حمایت از فقرا و کم درآمدها، هزینه میشود که این امر میتواند زمینه توزیع مجدد درآمدها و ثروتها را نیز فراهم کند.
همچنین میتوان مالیات را برای «هدفگذاری تثبیتی» در نظر گرفت تا در حل و فصل نوسانات اقتصادی به کار رود. مثلاً در شرایط تورمی، افزایش نرخ مالیات میتواند باعث کاهش مصرف شود که آن نیز از طریق کاهش تقاضای کل باعث حل و فصل بخشی از مشکل تورم میگردد. یا برعکس در شرایط رکود که نیاز به افزایش تقاضا- جهت رونق گرفتن فعالیت اقتصادی- است، کاهش نرخ مالیاتی میتواند باعث افزایش مصرف و تقاضای کل و نهایتاً ایجاد تحرک در فعالیت اقتصادی و خروج از رکورد شود.
میتوان با تغییر تعرفههای مالیاتی بر واردات و صادرات کشور تأثیر گذاشته، آنها را در جهت مطلوب هدایت کرد. گذشته از اینها مالیات میتواند در مواردی بر «تخصیص منابع» نیز اثر بگذارد، به گونهای که منابع را از مصرف یا تولید برخی کالاها آزاد ساخته به موارد دیگر اختصاص دهد. همچنین کاربرد مالیات برای کاهش مصرف کالاهای بد- مانند سیگار و مشروبات الکلی- در بسیاری از کشورها در این راستا است. کاربرد مالیات برای کاستن از تولید کالاهای مشمول پیامد منفی و اعطای سوبسید- و یا اتخاذ سیاست معافیت مالیاتی- به تولید کنندگان کالاهای عمومی و دیگر کالاها و خدمات مورد نیاز از دیگر کارکردهای تخصیصی مالیات است[۱]
۶-۲-۱-اصول مالیات
مالیات نیز به مانند دیگر مفاهیم اقتصادی-حقوقی بر پایه اصولی استوار است که با تکیه بر آن می توان به نظام مالیاتی مطلوب رسید.
۱-۶-۲-۱-اصول اقتصادی مالیات
مالیات همواره از موضوعات مورد بحث در علم اقتصاد بوده است و در مالیه عمومی نیز از رشتههای مهم اقتصاد محسوب میشود، همواره مالیات به عنوان یک موضوع اساسی مورد بحث قرار میگیرد. تدوین و طرح اصول اقتصادی مالیاتها مانند اصول درآمد، اطمینان، سهولت و… نیز از نشانههای آنست که مالیات حتی بیشتر از آن که یک موضوع حقوقی باشد یک موضوع اقتصادی است. هم چنین بررسی مالیات بستگی بسیار نزدیکی با سیاستهای اقتصادی دارد و چه از نظر تولید ثروتها و چه از نظر جریان یا مصرف آنها نتایج تقویت کننده یا محدود کننده به بار میآورد.
۱-۱-۶-۲-۱-اصول کلاسیک
منظور از اصول کلاسیک اقتصادی مربوط به مالیات، همان اصولی است که آدام اسمیت[۲] در «ثروت ملل» برشمرده است که به اختصار به آنها میپردازیم.
الف)اصل عدالت
بر اساس این اصل که به اصل مالیات نسبی معروف است، وضع مالیات زمانی عادلانه است که در پرداخت مالیات مساوات و برابری در نظر گرفته شود و هر فرد نسبت برابری از درآمدش را به عنوان
مالیات بپردازد. پیروان اصل مالیات نسبی معتقدند که این عادلانهترین روش تأمین درآمد برای دولت از طریق مالیات است. بنابراین اصل پرداختها باید در حد امکان با توان نسبی هویتهای فردی متناسب باشد، یعنی هر فرد با در نظر گرفتن کل درآمدش رقمی را بپردازد. برای تبیین عادلانه بودن یک نظام مالیاتی، باید آن را با اصول زیر ارزیابی کرد:
اول. اصل قدرت پرداخت: این اصل معیار دیگری برای تعیین عدالت مالیاتی است که به موجب آن در یک سیستم مالیاتی عادلانه، اعضاء غنیتر جامعه، باید بیشتر از فقرا مالیات بپردازند. این اصل دو نتیجه زیر را در پی دارد که افراد متمولتر، مالیات بیشتری باید پرداخت کنند (عدالت عمودی) و افراد هم سطح از لحاظ درآمد باید مالیات برابری بپردازند (عدالت افقی).
دوم اصل فراگیری و عمومیت (عمومی بودن مالیات) نیز زاییده اصل عدالت مالیاتی است و به موجب آن قوانین مالیاتی مانند هر قانون دیگری میبایست «عمومیت» داشته و جنبه شخصی نداشته باشند. بدان معنا که تمام اشخاص جامعه اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی به دور از هر گونه تبعیض، مشمول مالیات قرار میگیرند. این اصل مانع از درنظر گرفتن معافیتها و بخشودگیهای مالیاتی که غالباً در قوانین مالیاتی به آنها پرداخته میشود، نیست.
ب)اصل اطمینان
به موجب این اصل باید در متن قانون مالیاتی، مأخذ تعلق مالیات، زمان پرداخت و طریقه پرداخت آن و سایر شرایط مشخص گردد تا مؤدیان نسبت به میزان حقوق و تکالیف خود اطلاع و اطمینان داشته باشند.
ج)اصل سهولت
مالیات باید طوری تنظیم گردد که از نظر زمان و روش پرداخت هم حداقل فشار ممکن بر مؤدی وارد شود و هم دولت با زحمت کمتری و در اسرع وقت آن را وصول کند. برای نمونه مالیات بر درآمد باید زمانی وصول شود که مؤدی به درآمد دسترسی داشته باشد. امکان پرداخت مالیات به وسیله حسابهای بانکی اقدامی در جهت تسهیل و تضمین پرداخت به موقع مالیات محسوب میشود.
د)اصل صرفهجویی
منظور از اصل صرفهجویی این است که با کمترین هزینه، بیشترین میزان مالیات وصول شود. یعنی دستگاه وصول مالیات و هزینههای وصول آن چنان زیاد نباشد که نسبت زیادی از مالیات صرف جمعآوری آن شود؛ بلکه هزینه وصول مالیات باید نسبت ناچیزی از اصل آن باشد. به عبارت دیگر مبلغ و شیوه وصول مالیات باید چنان باشد که میان مبلغ پرداخت شده به وسیله مؤدی و آنچه که پس از کسر هزینههای مربوط به جمعآوری مالیاتها و غیره، به خزانه دولت واریز میگردد، تناسب وجود داشته باشد. هزینهی گردآوری مالیات نیز باید در حد امکان پایین نگهداشته شود.
۲-۱-۶-۲-۱-اصول جدید
دانشمندان علم اقتصاد در سالهای اخیر اصول دیگری را به عنوان اصول مالیات اعلام کردهاند که گاهی با اصول کلاسیک در تعارض است و از آنها با عنوان اصول جدید یاد میشود. این اصول جدد عبارتند از
الف)اصل شخصی ساختن مالیات
اصل شخصی ساختن مالیات، یعنی تبیین میزان مالیات متناسب با خصویات مالی و وضع اقتصادی مؤدی و چگونگی تحصیل درآمد و وضعیت اجتماعی او و نه تنها بر مبنای رقم درآمد او. مطابق این اصل که از جمله اصول جدید مالیات محسوب میشود، بسته به اینکه درآمد شخص ناشی از کار اوست و در اثر زحمت و تحمل مشقت به دست آمده و یا به کار بستن سرمایه، میزان مالیات باید تفاوت داشته باشد و در تعیین مالیات باید خصوصیات مؤدی و وضع زندگی و سطح درآمد و حتی کیفیت درآمد او مدنظر قرار گیرد. برای نمونه باید ترتیبی اتخاذ کرد تا یک مؤدی عائلهمند بیشتر مورد توجه و ارفاق واقع شود تا مؤدی مجرد یا از مؤدیای که از راه به کار بستن سرمایه و با تحمل زحمت کمتر کسب درآمد و ثروت کرده است مالیات بیشتری وصول شود تا مالیات دهندهای که درآمد خود را از راهکار و کوشش و تحمیل مرارت و مشقّت تحصیل کرده است.
ب)-اصل مطلوبیت درآمد (تصاعدی بودن نرخ مالیات)
آدام اسمیت و همفکران او معتقد بودند که به موجب اصل عدالت، هر که درآمدش بیشتر است مالیاتش نیز میبایست افزونتر باشد. لکن در جهت اعمال این اصل همواره نرخ ثابتی را مدنظر داشتند. برای نمونه، همچنان که در توضیح اصل عدالت از نظر آدام اسمیت گفتیم، وی هم برای کسی که ۵۰ هزار واحد پولی درآمد داشت و هم برای شخصی دیگری که ۷۵ هزار واحد پولی تحصیل درآمد میکرد، نرخ ثابت ۱۰% را برای پرداخت مالیات در نظر گرفته بود. در حالی که امروزه اقتصاددانان معتقدند با بالا رفتن سطح درآمد افراد، عدالت ایجاب میکند که درصد مالیات متعلقه به ایشان نیز بیشتر شود و مثلا اگر شخص دارای ۵۰ هزار واحد پولی با نرخ ۱۰% مالیات پرداخت میکرد، مؤدی دوم که ۷۵ هزار واحد پولی درآمد دارد میبایست مثلاً با نرخ ۱۵% مالیات بپردازد.
ج)-اصل دخالت
اصل بیطرفی مالیاتها از جمله اصول پیشنهادی کلاسیکها که معتقد به عدم مداخله دولت در اقتصاد هستند، میباشد. یعنی در برقراری مالیاتها، اهداف اقتصادی یا و اجتماعی موردنظر نبوده و «مالیات نباید به وسیلهای برای پیشبرد اهداف اقتصادی یا سیاسی دولتها تبدیل شود» و هرگونه مالیات باید از نظر اقتصادی کاملاً بیطرف بوده و مردم را از فعالیت معینی بازنداشته و یا به انجام فعالیت دیگری تشویق نکند. اما با افول مکتب کلاسیکها، راه برای دخالت دولت در اقتصاد با هدف ارشاد اقتصادی باز و مسئلهی بیطرفی مالیاتها منتفی شد تا آنجا که امروزه مالیاتها علاوه بر آنکه منبع تأمین درآمد برای دولت هستند، وسیلهی موثری برای ارشاد اقتصاد یعنی مداخلهی دولت در امور اقتصادی برای نیل به اهداف اقتصادی نیز هستند. این دخالت دولت در امور اقتصادی از طریق مالیاتها «اصل دخالت مالیات» خوانده میشود. بدین ترتیب دولت میتواند با اعمال تغییر در نرخ مالیات، به دنبال تغییر در نرخ تورم باشد و یا با اعمال یک نرخ مالیاتی خاص، باعث توسعه یا محدودیت در یک رشته خاص شغلی شود برای نمونه دولت با اعمال مالیات سنگین بر سیگار یا کالاهای لوکس و در مقابل اعمال تخفیف یا معافیت مالیاتی در بخشهای طبوعات و چاپ و نشر کتاب، آن بخش را محدود و این بخش را تشویق میکند یا با اعمال اقتصاد ارشادی از طریق مالیات، تورم را مهار میکند.
د)اصل بهای خدمات و قدرت پرداخت
گروهی از اقتصاددانان میگویند مالیاتها باید به گونهای تنظیم شوند که کسانی که از خدمات دولتی بهره زیادی دارند، مالیات بیشتری بپردازند و کسانی که از این خدمات کمتر منتفع میشوند، مالیات کمتری پرداخت کنند. مثلاً کسی که اتومبیل شخصی داشته و بنزین بیشتری استفاده میکند، مالیات بیشتری باید بپردازد تا کسی که ماشین ندارد و از سوختی که دولت فراهم کرده است بهرهبرداری چندانی نمیکند. به موجب این اصل، مالیات پرداخت شده توسط یک شخص باید متناسب با بهای خدماتی که از سوی دولت دریافت میکند باشد. اما برخی معتقدند این برداشت درست نیست در مقابل این نظریه به «اصل فداکاری» معتقدند که به موجب آن، مالیات افراد باید طوری باشد که نوعی فداکاری که مطلوب جامعه است بین افراد ایجاد شود. در این حالت، افراد جامعه بیشتر از آنچه خدمت دریافت میکنند مالیات میپردازند (فداکاری میکنند). زیرا اغلب کسانی که از خدمات و امکانات دولتی استفاده بیشتری میکنند، توان پرداخت مالیات سنگین را ندارند. مثلاً مراجعه کنندگان به بیمارستانهای دولتی و کسانی که فرزندان خود را در مدارس دولتی ثبت نام میکنند، نباید بیش از کسانی که به لحاظ ثروت و تمکن از بیمارستانها و مدارس خصوصی بهره میبرند، مالیات بپردازند چون دسته اخیر معمولاً به خاطر ضعف اقتصادی رجوع به مراکز دولتی را انتخاب کردهاند، به همین دلیل باید در تعیین مالیات این طبقات، به قدرت پرداخت آنها توجه کرد نه به میزان استفادهشان از امکانات دولتی. متقابلاً در مورد افراد متمکن نباید برای مسئلهی استفادهی آنها از خدمات عمومی اهمیت چندانی قائل شد بلکه مالیات مقرر اینان باید نوعی فداکاری نسبت به جامعه باشد.
۲-۶-۲-۱-اصول حقوقی مالیات
از مهمترین اصول مالیاتهای امروزی اصل قانونی بودن مالیاتها و اصل تساوی افراد در مقابل مالیات است که اصل ۵۱ قانون اساسی ج.ا.ا. نیز بدان اشاره دارد.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 11:52:00 ق.ظ ]
|