مالیات بر درآمد املاک |
املاک از نظر ارزش مادی و معنوی از مهمترین اموال بوده و به خاطر این هم از زمانهای قدیم بیش از دیگر اموال مورد توجه حقوقدانان و فقها قرار گرفته است، درآمدهای حاصل از املاک و اموال غیرمنقول تحت عقود و قراردادهای متعدد حاصل میگردد. با وجود اهمیتی که املاک در روابط بین افراد جامعه دارد ولی املاک و مالیات بر درآمد املاک در سازمان امور مالیاتی جایگاه خود را پیدا نکرده است. اهمیت مالیات بر درآمد املاک نه فقط از این جهت است که افرادی که در امور مسکن فعالیت دارند درآمد بالاتری دارند بلکه املاک در شناسائی مودیان، تاثیر به سزائی دارد، اگر امروزه افرادی که دارای فعالیتهای زیرزمینی هستند و از پرداخت مالیات فرار می کنند، و اگر صاحبان درآمدی که دارای محل مشخصی نیستند، مثلاً با تلفن خرید و فروش می کنند از پرداخت مالیات فرار می کنند به خاطر این هست که یا محل مشخصی ندارند و یا محل فعالیت آنها مورد شناسائی قرار نمیگیرد به عبارت دیگر اهمیت املاک از بعد مالیاتی نه فقط به خاطر مالیات بر درآمد آنها است بلکه وصول خیلی از مالیاتهای دیگر هم مدیون ملک میباشد. ملک از دو جهت برای سازمان امور مالیاتی مهم می باشد، اول اینکه شناسائی خیلی از مودیان مالیاتی مدیون شناسایی ملک و محل فعالیت آنها میباشد لذا صاحبان مشاغلی که فعالیت آنها طوری است که نیاز به محل مشخص برای فعالیت ندارند، معمولا قابل شناسائی نیستند،. دوم اینکه وصول خیلی از مالیاتها از منابع دیگر مدیون اخذ گواهی موضوع ماده ۱۸۷ میباشد. اگر میزان وصولی واحدهای مالیاتی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم خواهیم فهمید که وصول خیلی از مالیاتها در راستای گواهی ماده ۱۸۷ صورت میگیرد. افرادی که سالها از پرداخت مالیات خودداری می کنند، به هنگام نقل و انتقال املاک خود، مجبور به پرداخت همه مالیاتهای خود میگردند. ماده ۵۲ قانون مالیاتهای مستقیم تجویز نموده است: «درآمد شخص حقیقی یا حقوقی ناشی از واگذاری حقوق نسبت به املاک واقع در ایران پس از کسر معافیتهای مقرر در این قانون مشمول مالیات بر درآمد املاک میباشد.» این حقوق می تواند شامل واگذاری حق مالکیت، حق کسب و پیشه و تجارت (به تعبیر حقوق مالیاتها حق واگذاری محل)، حق رضایت مالک، حق انتفاع، حق ارتفاق، و منفعت و غیره باشد با توجه به اینکه واگذاری هر یک از این حقوق مفهوم خاصی را دارد لذا با ضریب مخصوص مشمول مالیات میگردد. به عبارت دیگر قانونگذار اشخاص حقیقی و حقوقی که بارزترین ان شرکت های تجاری می باشد را هم ردیف هم قرار داده و در بحث مالیات بر املاک با یک نرخ مالیاتی پیش بینی گردیده اند.[۱]
۱-۲-۲-بررسی مالیات بر درآمد اجاره در قانون مالیاتهای مستقیم
براساس ماده ۵۳ قانون مالیاتهای مستقیم «درآمد مشمول مالیات املاکی که به اجاره واگذار میگردد عبارت است از کل مال الاجاره، اعم از نقدی و غیرنقدی، پس از کسر بیست و پنج درصد بابت هزینهها و استهلاکات و تعهدات مالک نسبت به مورد اجاره.»
درآمدهای ذیل مشمول مالیات بر اجاره می گردد:
۱) اجاره املاک؛ بدیهی است یکی از مهمترین درآمدهایی که مشمول این مالیات میگرددت، درآمدهای حاصل از اجاره املاک میباشد.
۲) وقف و حبس؛ اما این تنها درآمدی نیست که مشمول مالیات بر اجاره املاک میگردد. براساس
پارگراف دوم ماده ۵۳ «درآمد مشمول مالیات در مورد اجاره دست اول املاک مورد وقف یا حبس بر اساس این ماده محاسبه خواهد شد.»
۳) یکی دیگر از مواردی که با توجه به قانون مالیاتهای مستقیم مشمول حکم مالیات بر اجاره میشود رهن تصرف می باشد.
۴) اما یکی دیگر از مواردی که مشمول مالیات بر اجاره املاک میشود جایی است که موجر مالک نیست. (به تعبیر مراجع تشخیص اجاره دست دوم). آنچه که معمولا تحت عنوان اجاره دست دوم در ادارات امور مالیاتی دیده میشود، اجاره مغازهها توسط مستاجرین صاحب حقوق سرقفلی است. در هر حال برای محاسبه مالیات اجاره اینگونه مستاجرین، باید پرداختی آن ها به موجرین خود را از مبلغی که آنها از مستاجر دریافت می کنند کم کرده و حاصل را بدون اینکه بیست و پنج درصد هزینه مذکور در راس ماده را از آنها کم کنیم به عنوان درآمد مشمول به نرخ ماده ۱۳۱ ضرب کنیم.
۲-۲-۲-مالیات بر نقل و انتقال
منظور از نقل انتقال قطعی املاک در این فصل انتقال حق مالکیت میباشد. در یک تقسیمبندی عقودی که باعث انتقال حق مالکیت میگردند را به دو گروه میتوان تقسیم نمود؛ الف) انتقال در عوض مالی صورت بگیرد. این نوع انتقال تحت عقود معوض مانند بیع و صلح و معاوضه و غیره صورت میگیرد. ب) انتقال بلاعوض که از جمله آنها صلح محاباتی و صلح بلاعوض و هبه و عقود مختلف از خانواده هبه است مانند صدقه، عطیه و غیره میباشد.. لذا انتقال قطعی بلاعوض مالکیت مشمول مالیات بر درآمد اتفاقی، موضوع فصل ششم قانون مالیات مستقیم میشود البته در این میان مهم نیست که انتقال فقط تحت عنوان عقد بیع صورت بگیرد بلکه به وسیله عقود دیگر از جمله معاوضه و صلح نیز ممکن است انتقال قطعی صورت بگیرد و مشممول مالیات بر نقل انتقال شود لذا ماده ۶۱ در این مورد بیان میدارد: «نقل و انتقال قطعی املاکی که به صورتی غیر از عقد بیع انجام می شود به استثنای نقل و انتقا بلاعوض که طبق مقررات مربوط مشمول مالیات است مشمول مالیات نقل و انتقال املاک برابر مقررات این فصل خواهد بود و چنانچه عوضین هر دو ملک باشند هر یک از متعاملین به ترتیب فوق مالیات نقل و انتقال قطعی مربوط به ملک واگذاری خود را پرداخت خواهند نمود. »
از طرف دیگر فقط مالیات انتقال حق مالکیت املاک مشمول این فصل میشود و اگر انتقال قطعی غیراملاک صورت پذیرد. مشمول فصول دیگر از جمله فصل مالیات بر درآمد مشاغل خواهد بود. لازم به ذکر است که بر اساس ماده ۵۹ نقل انتقال قطعی املاک به ماخذ ارزش معاملاتی و به نرخ پنج درصد مشمول مالیات می باشد.
۳-۲-۲-مالیات بر حق واگذاری محل
حق واگذاری محل در تبصره۲ ماده ۵۹ قانون مالیاتهای مصوب ۱۳۸۰ تعریف شده است. این تبصره بیان میدارد: «حق واگذاری محل از نظر این قانون عبارت است از حق کسب یا پیشه یا حق تصرف محل یا حقوق ناشی از موقعیت تجاری»
این اصلاح به این معنی مختص قانونی مالیاتها است و در هیچ جای دیگر به این مفهوم کاربرد نداشته است. به دنبال تصویب قوانین حق کسب و پیشه و تجارت در قوانین کشور، این اصطلاح نیز در قانون مالیاتهای مستقیم به کار رفته است.
تبصره ۳ ماده ۲۸ قانون مالیاتهای مستقیم سال ۱۳۴۵ اصطلاح مذکور را چنین تعریف کرده است:
«حق واگذاری محل از نظر این قانون عبارت است از وجوهی که مالک یا مستأجر ملک از بابت حق اشغال محل یا حق کسب و پیشه دریافت میدارد.» قانون مالیاتهای سال ۱۳۶۶ در تبصره ۲ ماده ۷۳ نیز حق واگذاری محل را به صورت زیر تعریف نموده است: «حق واگذاری محل از نظر این قانون عبارت است از وجوهی که مالک یا مستأجر از بابت حق کسب و پیشه و یا حق تصرف محل و یا به لحاظ موقعیت تجاری ملک تحصیل مینماید.»
تفاوتی که تعریف قانون مصوب ۱۳۶۶ نسبت به تعریف قانون مصوب ۱۳۴۵ دارد در این است که در قانون سال ۱۳۶۶ با تغییر عبارت حق اشغال به حق تصرف محل، عبارت «یا به لحاظ موقعیت تجاری ملک» نیز به تعریف اضافه شده است. و اما تفاوتی که تعریف قانون جدید (اصلاحی سال ۱۳۸۰) نسبت به قانون مصوب ۱۳۶۶ دارد. این است که قانون سال ۱۳۸۰ عبارت «وجوهی که مالک یا مستأجر بابت… تحصیل میکردند» را حذف نموده است. این تعریف نسبت به تعریف قبل از جهتی برتر است و آن این است که حق را به وجود تعبیر نکرده است. به عبارت دیگر گرچه حق مذکور قابل تقویم به وجه است و در حقیقت یک حق مالی است ولی مترادف وجه نیست تا ما آن را به وجه تعبیر کنیم.
۳-۲-مالیات بر درآمداشخاص حقوقی
شخصیت عبارت از قابلیتی است در انسان که بتواند دارای تکلیف و حق گردد و آن را به واسطه یا بدون واسطه اجرا نماید. بنابراین در اصطلاح علم حقوق، شخص حقوقی به کسی گفته میشود که بتواند دارا حق شده و عهدهدار تکلیف شود و آن را اجرا نماید. حق و تکلیف چون از موضوعات حقوقی میباشد آن وضعیت موجود را در شخص، شخصیت حقوقی گویند.از طرفی اشخاص حقوقی به قدرت تصور و اعتبار در عالم حقوق خلق شدهاند. برای اینکه دارا شدن حق و تکلیف لازمه وجود طبیعی انسان مادی است و اشخاص حقوقی موجودات طبیعی نیستند. بعضی از حقوق دانان معتقد هستند که شخص حقوقی یک موجود حقوقی میباشد و قانون از نظر منافع جامعه وجود آن را شناخته است و به او اجازه میدهد که بتواند دارائی مخصوص داشته باشد و از منافع اختصاصی خود دفاع بنماید و مانند اشخاص طبیعی دارای وجود حقوقی جداگانه باشد. اشخاص حقوقی برای آن که بتوانند از اراده خود استفاده کنند و فعالیت آنها بیاثر نماند باید از حمایت قانون بهرهمند گردند و این حمایت همان شناسایی شخصیت حقوقی آنها از طرف قانون میباشد.
قانونگذار فصل پنج از قانون مالیات مستقیم را به مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی قرار داده و از این طریق میان مالیات بر درآمد اشخاص حقیقی و حقوقی تفاوت قائل گردیده است. لکن در فصل هیچ تعریفی از شخص حقوقی ارائه نکرده است، لذا در این زمینه برای شناخت اشخاص باید به منابع حقوق خصوصی مراجعه کنیم، به عبارت دیگر در اینجا تقریبا بین حقوق خصوصی و قانون مالیاتها تفاوت چندانی وجود ندارد و قانون مالیاتها تعریف خاصی از اشخاص حقوقی ندارد.
۱-۳-۲-موارد شمول مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی
از مهمترین مودیان حقوقی در قانون مالیاتها شرکت های تجاری میباشند، و دلیل آن نیز این است که هدف تشکیل این اشخاص، تحصیل سود میباشد. و مهمترین عنصر مالیاتی نیز سود است. بر اساس ماده «۲۰» قانون تجارت: «شرکتهای تجارتی بر هفت قسم است: ۱- شرکت سهامی ۲- شرکت با مسئولیت محدود. ۳- شرکت تضامنی. ۴- شرکت مختلط غیرسهامی. ۵- شرکت مختلط سهامی. ۶- شرکت نسبی ۷- شرکت تعاونی تولید و مصرف» نوع شرکتهای تجاری چندان مورد حکم قانون مالیاتها قرار نگرفته است مگر در چند مورد به شرح ذیل:
۱)بر اساس ماده ۱۳۳ قانون مالیاتهای مستقیم بعضی از شرکتهای تعاونی از پرداخت مالیات معاف میباشند. بر اساس ماده مذکور: «صد درصد درآمد شرکتهای تعاونی روستائی، عشایری، کشاورزی، صیادان، کارگری، کارمندی، دانشجویان و دانشآمزان و اتحادیههای آنها از پرداخت مالیات معاف میباشند.» حکم ماده مذکور حصری است و بر اساس رأیی از شورای عالی مالیاتی شرکتهای تعاونی احصاء شده را به موارد مشابه نمیتوان تعمیم داد لذا به نظر شورای مذکور، شرکت تعاونی طلاب از پرداخت مالیات معاف نمیباشد. شورای مذکور بر اساس آرای دیگر شرکتهای چند منظوره را مشمول این حکم ننموده و همچنین درآمدهایی از شرکت تعاونی را طبق این ماده از پرداخت مالیات معاف میداند که مطابق اهداف اساسنامهای شرکت باشد البته این نیز روشن است چرا که در غیر این صورت، بهانهای به دست افراد خواهد افتاد تا بتوانند از پرداخت انواع مالیاتها با تمسک به شرکت تعاونی معاف گردند. از طرفی وفق تبصره ۶ ماده ۱۱ قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم (۴۴) قانون اساسی« درآمد مشمول مالیات ابرازی شرکتها و اتحادیههای تعاونی متعارف و شرکتهای تعاونی سهامیعام مشمول بیست وپنج درصد(۲۵%)تخفیف از نرخ موضوع این ماده میباشد»
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 11:52:00 ق.ظ ]
|