راهنمای پایان نامه درباره : مفهوم مجازات |
اعتلای شخصیت انسانها یکس از اهداف بلندی است که حکومت اسلامی بایستی در تحقق آن بکوشد و هرچند ممکن است تحمیل مشقت و مجازات مجرمان در مواردی این هدف را تسهیل نکند، بلکه دور کردن فرد از جامعه و روانه کردن او به زندان ، روح او را آزرده ساخته و موجبات سقوط بیشتر وی را فراهم می کند، و نیز اگر چه ممکن است هتک حرمت و بیآبرویی که لازمه اجرای هر مجازاتی است ، در برخی موارد به سبب وجود بعضی از شرایط جنبه اصلاحی و تربیتی پیدا نکند ، اما به هر حال نمیتوان مجازات را فاقد ازرش اصلاحی و تربیتی دانست.
تردیدی نیست که باید مقام انسانی فرد بزهکار مورد توجه قرار گرفته و تنها در موارد معدودی از جامعه بشریت طرد گردد. در سایر موارد باید بزهکار را انسانی دانست که همچون دیگران استحقاق همهگونه مساعدت و یاری را داردو باید به او کمک کرد تا مقام از دست رفته را بهدست آوردو به فضیلتهای انسانی نایل گردد.[۲]
مبنای مجازات یا اندیشه اساسی که مجازاتهای اسلامی مستند به آن است، عبارت است از همان مبنایی که مجموع شریعت اسلامی بر آن مبتنی است؛ چه آنکه مجازات جزئی از شریعت اسلامی است شریعت دارای جوانب و ابعاد گسترده و در عین حال هماهنگی است که بین آنها تغایر و تضاد وجود ندارد. تمامی شریعت در حقیقت در راستای تحقق یک هدف گام بر میدارد. به استناد آیه ۱۰۷ سوره انبیا این هدف رحمت خداوند بر بندگان است؛ و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین[۳] ، رحمتی که گستره آن هرجا و همه چیز را فرا گرفته است.
اگرچه در مجازات سخن از رنج و عذاب است که ظاهرا با رحمت سازگار نیست ، ولی این رحمت است که اقتضا دارد که منافع و مصالح به آحاد جامعه رسیده و مفاسد و ضررها از آنان دفع گردد و حیات جامعه و افراد آن تداوم یابد. این رحمت و لازمهی آن یعنی جلب مصلحت و منفعت و دفع مفسده از نصوص دینی به روشنی برداشت میشود.
مصالح حقیقی انسانها در حفظ دین، جان، عقل و خرد و نسل و مال آنان است که عالمان دین آن را در مرتبه مصالح ضروری دانسته اند و از دست دادن آنها مفسده بزرگی است و در حقیقت با نابودی آنها ارزشی برای حیات باقی نمیماند . از این روست که دست یازیدن به آنها امر حرامی شمرده شده و مستلزم کیفر است. این حرمت ناشی از رحمت الهی است. اقتضای رحمت آن است که هر چیزی که مصلحت آدمیان را تامین می کند واجب شمرده شود و هر چه موجب از بین رفتن آن است حرام گردد و برای تضمین اجرا، مجازات در نظر گرفته شود.[۴] بنایراین مبنای اسلام برای مجازات تک بعدی نبوده و به همه جوانب امر نظر داشته است. هم به مصالح فردی و اجتماعی توجه دارد هم به دنبال عدالت است و هم نفع افراد و احساسات و عواطف بزهدیده را در نظر گرفته است و همین فرق اساسی تئوری اسلام با تئوریهای موجود است.[۵]
در اسلام مجازات مجرمان و متخلفان از اوامر و نواهی الهی دارای دو نوع اساسی است که در ادامه به توضیح مختصر در خصوص هر کدام میپردازیم.
بند نخست: مجازات اخروی
این مجازات، نوع اساسیتر مجازاتها در اسلام است که پس از پایان یافتن حیات دنیوی و مرحلهی آزمایش، انسانها در سرای دیگر به اقتضای عدل الهی و نتیجه اوامر و نواحی او کیفر و پاداش میبینند:
” یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء تود لو ان بینها و بینه امدا بعیدا[۶]” و ” و من یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره [۷]”.
بند دوم: مجازات دنیوی
این نوع از مجازات خود به دو نوع تقسیمبندی شده است که در ادامه به توضیح مختصر هرکدام میپردازیم.
الف: مجازات تکوینی
مجازات تکوینی بر اساس قانون علت و معلول و اسباب و مسببات و ارتباط نتایج به مقدمات تحقق مییابد این کیفرها را «مکافات عمل» یا «اثر وضعی گناه» نیز مینامند. بسیاری از گناهان، اثرات وضعی ناگواری در همین جهان برای ارتکاب کننده بوجود میآورد.[۸]
مسأله تناسب جرم و کیفر، مربوط به کیفرهای قراردادی است که رابطه آنها با جرم، رابطه قراردادی است نه واقعی و ذاتی. اما مکافاتهای طبیعی، نتیجه و لازمه عملند و هر چیزی در نظام علت و معلول جهان، موقعیت خاصی دارد و هرگز ممکن نیست که علت واقعی، معلول واقعی را به دنبال خود نیاورد. این نوع مجازات اشکال مختلفی دارد و به صورت هلاک و نابودی ملتها، تسلط دشمنان بر آنان، بروز قحطی و مشکلات اقتصادی، ذلت و خواری و… تحقق مییابد. به عنوان نمونه میتوان به آیه ۵۸ سوره کهف اشاره کرد:” و تلک القری اهلکناهم لما ظلموا و جعلنا لمهلکم موعدا[۹] ” .
ب: مجازات تشریعی
مجازاتهایی که در نظامهای کیفری و قوانین جزایی پیش بینی میشود و فقها بر اساس منابع فقهی آن را استنباط می کنند و حاکمان جوامع اسلامی مکلف به اجرای آن هستند. مجازاتهایی مانند قصاص ، حدود و دیات و تعزیرات از این نوعند.
اینگونه مجازاتها در جهان آخرت معقول نیست؛ زیرا در آنجا نه جلوگیری از تکرار جرم مطرح است نه تشفّی؛ نه آخرت جای عمل است تا عقوبت کردن انسان به این منظور باشد که دوباره مرتکب کردار زشت نشود، و نه خدا- العیاذ باللّه- حس انتقامجویی و تشفّی [طلبی] دارد که بخواهد برای خالی کردن عقده دل خود انتقام بگیرد، و نه در آنجا مسأله تشفّی قلب مظلومین مطرح است، خصوصاً اگر آن مظلوم از اولیاء خدا و مظاهر رحمت واسعه الهیّه باشد؛ بدیهی است که برای غیر اولیاء نیز در جهان وانفسا اندکی خیر و رحمت و مغفرت بر یک دنیا انتقام از دشمن ترجیح دارد.[۱۰]
در حقوق عرفی نیز، در بحث هدف و فلسفه کیفر دیدگاههای متعدد و متفاوتی وجود دارد. دیدگاههای سنتی در دو جبههی سزادهی و سودانگاری قرار گرفتهاند.
از آنجا که این دو دیدگاه رقیب از دیرباز یکدیگر را به عدم تکافو برای توجیه مجازات متهم کردهاند، استدلالهای جدیدتر تمایل به آشتی دادن آنها دارند تا حتیالمقدور از مزایای هر یک بهرهمند شده و از معایب آن به دور باشند.[۱۱]
این محققان در نهایت به این نتیجه رسیده اند که جزم اندیشی در چگونگی توجیه مجازات حسب مورد ما را از واقعیات اجتماعی یا اخلاقی دور می کند، اینکه صرفاً بر اساس دادن سزای عمل مجرم، مجازات کنیم، حقوق کیفری را از رسالت خود که برآوردن نیازهای اجتماعی است، تهی میسازد. در نقطه مقابل اتکای صرف بر تحصیل سود از مجازات، منجر به استفادهی ابزاری از آن و نادیده گرفتن محتوای اخلاقی حقوق کیفری میگردد.
اگر مجازات یک پدیده اجتماعی است باید مانند سایر پدیدههای اجتماعی قابل انعطاف باشد. پذیرش انعطاف در مبانی مجازات به منزلهی عدول از افکار و اندیشههای جزمی و در مقابل توسل به یک دیدگاه سازشی بین سزادهی و سودانگاری است. آنچه تحت عنوان تعیین محدودههای کلی مجازات به واسطه سزادهی و تعیین مجازات در آن محدوده کلی به واسطه سودانگاری بیان می-شود، در راستای نیل به چنین دیدگاه منعطفی است.[۱۲]
پس از بیان مفهوم و فلسفه و مبنای مجازات در حقوق اسلام و ایران و حقوق عرفی به ذکر اهداف مجازات میپردازیم. در گفتار دوم به اهدافی از مجازات پرداخته میشود که در راستای اصل فردی کردن مجازات باشد و از ذکر سایر اهداف مجازات به لحاظ جلوگیری از اطاله کلام خودداری نمودهایم.
گفتار دوم: اهداف اصل فردی کردن مجازات
بند نخست: اصلاح و تربیت مجرمان
مجازات علاوه بر نقش بازدارندگی و ارعاب، دارای نقش تربیتی نیز میباشد و نقش موثری در بازپروری مجرم و نیل او به درجه شایستگی و سعادت دارد و نوعی تکریم مجرم نیز تلقی میشود. سختگیری در اثبات اغلب جرایم جنسی و تاکید بر پردهپوشی آن نشان میدهد که در کیفردهی به اصلاح بزهکار توجه شده است. همچنین سقوط یا تخفیف کیفر در اثر توبه و پشیمانی بزهکار نشاندهنده این است که قانونگذار به اصلاح بزهکار میاندیشد و اجرای کیفرهای ملایم و پنهانی نیز نشان از آن دارد که قانونگذار به بازپروری مجرم توجه بیشتری دارد.
از لحاظ اصطلاحی اصلاح مفهومی پیچیده است به گونهای که امروزه هر نوع تقویت استعداد و توانایی در رعایت قانون را در بر میگیرد. روشهایی شامل ترغیب به حالت پشیمانی و ندامت از ارتکاب جرم، شناخت تقصیر اخلاقی، افزایش آگاهی نسبت به انتظارات و نیازهای جامعه، تدارک آموزش در معنای وسیع آن، یاددادن حرفه و شغل و بالاخره معالجات پزشکی و روانپزشکی.[۱۳]
اصلاح چیزی است که به مجازات افزوده شده و آنرا از صرف یک پاسخ کیفری فراتر میبرد در حقیقت اصلاح ناظر بر نوع خاصی از نحوهی اجرا و اعمال کیفر است. البته به نظر میرسد اصلاح و تنبه خطاکار بایستی ابتدا از شیوههایی غیر از مجازات صورت پذیرد و مجازات گزینهی نهایی برای اصلاح وی باشد. در کشور ما این جرمانگاری افراط گرایانه، تنها در دو دههی اخیر، خطر جدی محسوب شده است. در بیست سال اخیر، حقوق جزای ایران سخت متورم گشته و بدون هیچ مطالعهای، مجموعه قوانین کیفری، بی رویه قطور شده است.[۱۴]
قانونگذاری به شیوهی فوق نتیجهای معکوس داده وخود موجب جرمزایی گردیده است و علاوه بر این از حرمت، کارایی و صلاحیت حقوق جزا که دارای قویترین ضمانت اجراست کاسته و ضمن محدودکردن حقوق و آزادیهای مردم و افزایش اختیارات حکومت، موجب بیدقتی قانونگذار در تدوین قانون گردیده است.
علیایحال هنگامی که واکنش اجتماعی جامعه در مقابل عملی به مرحلهی جرمانگاری و تعیین مجازات رسید، مجازات معینه بایستی موجب اصلاح و بهبود وضعیت فرد شود. کارکرد مفید اصلاح از این طریق است که در اثر مجازات ارزشهای مجرم تغییر کرده و چون معتقد میشود ارتکاب جرم کار غلطی بوده است، از تکرار آن در آینده خودداری خواهد کرد. هدف تضمین تطابق مجرم با هنجارهای اجتماعی است نه از طریق ترساندن بلکه به واسطهی انگیزه مثبت درونی به گونهای که حتی به رغم فقدان ترس از مجازات، از ارتکاب جرم پرهیز کند.[۱۵] بدین معنا که اصلاح متضمن تغییر در روحیات، تشخیص بد بدون عمل انجام شده و تصمیمی صادقانه برای اصلاح زندگی آینده است.[۱۶]
البته با وجود جذابیتهای هدف مذکور، در سالهای اخیر دیدگاه مذکور با انتقادهایی مواجه شده است، از قبیل اینکه چون اطلاعات ما در مورد اسباب و موجبات جرایم اندک است بنابراین اطلاعات محدودی در مورد شیوه تغییر رفتار مردم و از بین بردن تمایل آنها به ارتکاب جرم در اختیار داریم و نتیجه اینکه تلاش برای تطبیق دادن مجازات با شخصیت مجرم محکوم به شکست است.[۱۷] که به نظر میرسد این استدلال با توجه به مطلب مذکور در فصل پیش منطبق با واقع نباشد چرا که قاضی می تواند به کمک روانشناسان و جامعهشناسان و سایر تحقیقات میدانی، مجازاتی را تعیین نماید که با شخصیت مجرم متناسب باشد.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 06:13:00 ق.ظ ]
|