مقاله (پایان نامه حقوق) تعاریف سازمان،سیستم اداره و دستگاه دولتی |
تعریف سازمانها در زمان و فضا کار آسانی نیست. سازمانها نظامهای بازی هستند که با محیطهای اطراف خود تعامل دائم دارند. و دارای زیرگروهها و واحدهای حرفهای، لایههای سلسلهمراتب و بخشهای زیادی هستند که از حیث جغرافیایی پراکنده میباشند(مک لنن،۱۳۸۳،۷۸).
برای سازمان تعاریف متعددی ارائه گردیده است. گر چه این تعاریف در ظاهر کلمات با یکدیگر متفاوت است؛ اما در حقیقت سرانجام یکسان دارند. عدهای سازمان را تشریک مساعی و همکاری گروهی از افراد به منظور نیل به هدف یا هدفهای تعیین شده میدانند. اندیشمندی سازمان را به روابط منظم افرادی که دارای وظایف مختلف ولی دارای هدف مشترک هستند توصیف می کند(وزیرنیا، ۱۳۵۴، ۲۳).
برخی ازاساتید رشته مدیریت سازمان را یک رشته روابط منظم و عقلانی دانسته که بین افرادی که وظایف پیچیده و متعددی را انجام میدهند و کثرت تعداد آنان به قدری است که نمیتوانند باهم در تماس نزدیک باشند به منظور تأمین هدف مشترک خاصی برقرار میگردد تعریف نمودهاند (اقتداری،۱۳۵۳، ۲۵).
در تعریف دیگری از سازمان آمده است، سازمان عبارت است از فرآیند نظامیافتهای از روابط متقابل افراد جهت دستیافتن به هدفهای معین است. رابینز در تعریف سازمان میگوید، که سازمان پدیده اجتماعی به شمار میآید که به طور آگاهانه هماهنگشده و دارای حدود وثغور نسبتاً مشخصی بوده و برای تحقیق هدف یا اهدافی، بر اساس یک سلسله مبانی دائمی فعالیت میکند میباشد(رابینز، ۱۳۷۹، ۲۱).
منظور از پدیده اجتماعی این است که سازمان از افراد یا گروههایی تشکیلشده که با هم در تعاملند و تأثیرگذاری متقابل بر یکدیگر دارند. عبارت آگاهانه هماهنگشده در رابطه با مدیریت به کار گرفته میشود. توجه به این نکته ضروری است که تأثیرات متقابل یکباره ایجاد نشدهاند بلکه با مطالعه و بررسی قبلی میباشد. از این رو سازمان یک پدیده اجتماعیاست. چون میان اعضای آن توازن ایجاد میشود تا از دوبارهکاری و اعمال زاید جلوگیری گردد ضمن آنکه وظایف اصلی آن باید به طور کامل اجرا گردد و نیاز به هماهنگی و به شکل تأثیر متقابل بر این اساس است (سیدجوادین، ۱۳۸۲، ۱۸).
دکتر منوچهر کیا با توجه به نظرات چند نفر از اساتید رشته مدیریت تعریف زیر را ارائه کرده است، سازمان عبارتست از واحد اجتماعی خاصی که ساختار آن از روی تعمد بوجود میآید و بارها مورد دوبارهسازی مجدد به منظور دستیابی هدف یا اهدافی معین قرار میگیرد(کیا، ۱۳۷۹، ۱۲۳).
در تعریف ریچارد – ال دفت آمدهاست که سازمان عبارت است از :
۱- یک نهاداجتماعی است ۲- که مبتنی بر هدف است ۳- ساختار آن به صورتی آگاهانه طرح ریزی شده است و دارای سیستم های فعال و هماهنگ است و سرانجام ۴- با محیط خارجی ارتباط دارد. در سازمان رکن اصلی این نیست که مجموعهای از سیاستهای و رویهها ارائه گردد. سازمان از افراد و رابطه ای که با یکدیگر دارند تشکیل میشود. هنگامی که افراد برای انجام وظایفی ضروری در جهت تأمین هدفها با یکدیگر روابط متقابل برقرار میکنند سازمان به وجود میآید(دفت، ۱۳۷۷، ۱۹).
همانگونه که ملاحظه میشود هر صاحبنظری از سازمان تعریفی را ارائه کرده که با توجه به رویکرد و زاویه دید او به این پدیده اجتماعی بودهاست. حال با این تنوع تعاریف، رسیدن به تعریفی متفقالقول
و جامع سخت به نظر میرسد، اما این به معنای آن نیست که هیچ اشتراکی بین این تعاریف وجود ندارد چرا که همه سازمانها از آن جهت که سازمان هستند دارای اشتراکاتی میباشند و ارائه این مابهالاشتراک میتواند تعریفی موردقبول باشد.
سازمان: مجموعه روابطی است مشخص بین افرادی مشخص که برای دستیابی به اهدافی مشخص تلاش میکند.
۱-۱-۲- سیستم
در تعریف سیستم در فرهنگ وبستر آمده است، سیستم مجموعهای است که از چندین جزء وابسته به یکدیگر تشکیل یافتهاست.
در تعاریفی که در ادامه میآید به اهمیت ارتباط و همبستگی میان اجزای تشکیل دهنده و یک سیستم، توجه شدهاست.
۱- سیستم عبارت است از تعدادی روش وابسته به یکدیگر که با اجرای روش های مزبور، قسمتی از هدف یک سازمان تأمین میشود.
۲- سیستم عبارت است از یکسری وظایف وابسته به یکدیگر که با اجرای آنها، قسمتی از هدف یا منظور سازمان تحقق مییابد.
همانطور که در تعاریف آمده است، سیستم متشکل از چند روش، چند جزء ویا چند وظیفه است که این روش، یا وظایف جهت تحقق یک هدف به اجرا در میآیند.
یعنی برای تحقق هر یک از اهداف سازمان ما نیاز به ایجاد سیستم متناسب با آن هدف داریم.
۱-۱-۳- اداره
ریشه این کلمه از کلمه دور به معنی به گردش درآوردن و گردش و حرکت میباشد.
مفهوم لغوی اداره عبارت است از: پیوسته و کامل به حرکت در آوردن امور جامعه به نحوی که به بهترین شکل حیات و بقای واقعی اجتماعی فراهم شود.
در اصطلاح واژه اداره دارای دو مفهوم مختلف میباشد.
الف. مفهوم سازمانی اداره عبارت است از: مجموعه سازمانهایی که دخالت دولت در زندگی روزمره افراد را که زیر نظارت مقامات سیاسی – شامل مقامات مرکزی (همچون، رئیس جمهور، وزرا و استانداران) و مقامات غیر مرکزی و منطقه ای (مانند شوراهای استان، شهر و روستا) و مقامات غیر دولتی (همانند موسسات عمومی) اداره میشود، تحقق میبخشد(قدسی، ۱۳۷۸، ۱۵۵).
ب. مفهوم مادی اداره که عبارت است از: فعالیتی که موسسات یادشده انجام میدهند و منتهی میشود به پیوستن اداره (به معنای نخست) به افراد تا از خدمات عمومی بهرهمند شوند یا مستحق جبران کار خطائی که از سوی یکی از موسسات اداری انجام گرفته است شوند.
در مجموع اداره (به مفهوم مادی و سازمانی کلمه) عبارت از مجموعه فعالیتهایی است که به وسیله آن، مقامات عمومی با امکانات عادی یا با توسل به اختیاراتی که قدرت عمومی نامیده میشود، نظم عمومی را برقرار میسازند و نیازهایی را که متضمن نفع عمومی است ارضا میکنند(ابوالحمد، ۱۳۷۶، ص۱۷).
با در نظر گرفتن معنی لغوی اداره و با توجه به اینکه از سه ابزار عمال، اعمال و اموال فراهم شدهاست. اداره، عبارت از مجموعه عمال و اعمال و اموال که در چهار چوب قواعد معین به ریاست مقامات سیاسی کشور برای تأمین منافی عمومی به حرکت در میآید تا چرخ زندگی اجتماعی را به حرکت در آورده و زمینه رشد و توسعه فراگیر جامعه را فراهم کند.
۱-۲- فساد اداری
در حال حاضر فساد یکی از مسائل مبتلا به اکثر کشورهای جهان است. مطالعه تاریخ تمدنهای قدیم مانند ایران، یونان، روم، چین و هند نشان میدهد که در این تمدنها نیز فساد اداری رایج بوده و نابسامانیهای بسیاری برای جوامع بشری به دنبال داشتهاست به گونهای که منشا برخی ازجنگها، سقوط حکومتها و درهم ریختن جوامع از فساد بودهاست در مجموع فساد در کنار بقیه عوامل از علل مهم فروپاشی تمدنها بودهاست.
به اعتقاد اکثر متفکران، فساد یک بیماری انکارناپذیر در همه حکومتهاست و مختص یک قاره، منطقه یا گروه قومی خاصی نمیباشد. فساد در رژیمهای دمکراتیک و دیکتاتوری، اقتصادهای سوسیالیستی، سرمایه داری و فئودال نیز یافت میشود و آغاز اقدامات فساد آمیز مربوط به زمان حال نیست. بلکه تاریخ آن به قدمت جهان است. از این رو قدمت فساد به اندازه قدمت مفهوم دولت است. در واقع هرجا که قدرت و ثروت متمرکز میشود و هر جا دولتی وجود دارد، فساد نیز وجود دارد(ربیعی، ۱۳۸۳، ۱۵).
در طول تاریخ همواره ارتباط معکوسی بین استفاده صحیح از قدرت و قلمرو گسترش فساد وجود داشته و هنگامی که از قدرت به طور مطلوب استفاده شده فساد کاهش یافتهاست. حکومتها و دولتها از قرنها پیش با مشکل سوءاستفاده کارگزاران دولتی روبرو بوده اند در متون باستانی نیز اشارات متعددی به این پدیده شدهاست نشان میدهد که حکومتها همیشه نگران سوءاستفاده شخصی صاحب منصبان و کارگزاران دولتی از موقعیت و امتیاز شغلی بودهاند. جرایمی نظیر اختلاس، ارتشاء و جعل و… جرایم جدیدی نیستند و قدمتی به اندازه تشکیل دولت دارند. فراهم شدن موقعیت، منجر به ارتکاب جرم میگردد و مسئولیت و اختیاراتی که طبق قانون به کارمندان دولت تفویض میشود زمینه مساعدی را برای سوءاستفاده فراهم میکند. هزینههای اضافی متعددی که این جرایم به جامعه و دولت تحمیل میکنند باعث شدهاست کارشناسان علوم سیاسی اجتماعی و اقتصادی در دهههای اخیر به پدیدههای تخلفات اداری و ابداع روش های موثر و کم هزینه برای مقابله با آن توجه نشان دهند(فرج پور،۱۳۸۳، ۹).
هنگامی که مونتسکیو فیلسوف فرانسوی، در قرن هجدهم نظریه تفکیک قوا را مطرح کرد، هدف وی مبارزه با فساد بود. کارکرد قانوناساسی همواره در این جهت بودهاست که بسهیمشدن در قدرت سازمان دهد تا بر نحوه اجرای آن نظارت داشته باشد و مانع سوءاستفاده از قدرت شود(سافارونی،۱۳۷۵،۳۱).
شواهد فراوانی وجود دارد مبنی بر این که هر چقدر به پایان سده بیستم نزدیک میشویم، موضوع فساد به عنوان یکی از مسائل فراگیر دهه آخر این قرن، اهمیت بیشتری مییابد(هیود،۱۳۸۱، ۱۵۴). رویکرد روغنکاری چرخدندههای توسعه برای حل مساله فساد اهمیت خویش را از دست میدهد و این دیدگاه که فساد بیش از هر چیز همچون ماسهای عمل میکند که منجر به اخلال در روند چرخدندههای توسعه میشود، رونق پیدا میکند. بدینترتیب امروزه مبارزه با فساد در صدر شعارهای انتخاباتی قرارگرفته و احزاب رقیب و رقبای سیاسی بدین وسیله از میدان به در میشوند (ربیعی،۱۳۸۳، ۱۳)
اما واقعیت امر این است که امروزه این پدیده در مقایسه بین دو دسته کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه، در بین کشورهای دسته دوم بیشتر و شایعتر است و اکثر مطالعات و بررسیهایی که راجع به فساد صورتگرفته به نحوی به این کشورها مربوط میشدهاست. این کشورها اغلب از ساخت سیاسی شدیداً متمرکز عشیرهای و غیردمکراتیک برخوردارند. دولتهای آسانگیر، تمرکز شدید و بسیار ناکارآمد قدرت سیاسی، سوءاستفاده مقامات دولتی از قدرت سیاسی، سوءمدیریت، سیاسی بودن تخصیص منابع، نظام سیاسی – اقتصادی مبتنی بر افراد، اقتصادهای شدیداً تنظیم شده توسط بوروکراتها، اطلاعات ناقص، عدم تقارن شدید اطلاعات، قوانین ضعیف و ناکارآمد، عقب ماندگی و ناکارآمدی تکنولوژی نظارت و نظام انگیزشی مخدوش، واقعیت اساسی بسیاری از کشورهای در حالتوسعه است که همگی از نشانگرهای فساد هستند (خضری،۱۳۸۱، ۲۱۱).
در این جوامع با توجه به شرایط بالا نشانههای فساد را به وضوح می توان مشاهده کرد. نشانه هایی همچون:
همه قسمتها و بخشهای دولت تابع و تسلیم در برابر یک عامل اجرایی (حاکم) قدرتمند و غیر پاسخگو قرارگرفتهاند و نمیتوان برای تصمیمگیریها روال منطقی و قابلپیش بینی را ترسیم کرد.
سیستم بانکداری، اعتبار و سرمایهای برای اعمال غارتگرانه به حساب میآید.
باور عمومی و کلی بر این است که برای کسب و اخذ یک نوع از خدمات (اجتماعی) باید به آن شخص پولی، فراتر از حدود مقرر در قانون بپردازد.
یک سیستم غیردمکراتیک یا یک سیستم سیاسی دمکراتیک اما ناکارآمد و غیر موثر حاکمیت دارد.
یک رویه و سیستم کنترل و نظارت شدید بر رسانهها و مطبوعات اعمال میشود درصورتی که میتوان از آنها به عنوان یک اهرم نظارت عمومی بهرهجست.
رشد اقتصادی ارقام پایینی را تجربه کرده و درآمد سرانه از روند مطلوبی برخوردار نیست.
هزینههای نظامی و پلیسی بالا و سنگین و هزینههای اجتماعی کم و پایین است.
نسبتهای بدهی فراتر از حد استانداردهای بدهیها بوده و مشخصات سهم بدهیهای خارجی در تولید ناخالص داخلی بالاست(ربیعی،۱۳۸۳، ۱۷).
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 04:50:00 ق.ظ ]
|