پایان نامه مدیریت در مورد : سطوح و انواع فساد |
۱-۱-۱- سطوح فساد
فساد عمدتاً در دو سطح صورت میگیرد:
سطح اول، مفاسدی است که عمدتاً با نخبگان سیاسی مرتبط بوده و کارمندان عالیرتبه و مقامات ارشد دولتها درگیر این نوع فساد هستند. تعبیر «فساد بالانشینان یقه سفید» را در این سطح میتوان به کارگرفت.
فساد در سطح دوم، میان کارمندان رده پایینی است که در این نوع مفاسد، رشوههای عمومی و کارسازیهای غیرقانونی صورت میگیرد. فساد در سطح دوم عمدتاً با بخش خصوصی و جامعه درگیر و در ارتباط است(ربیعی،۱۳۸۳، ۳۱).
۱-۱-۲- انواع فساد
طبقهبندیها و دستهبندیهای گوناگونی از فساد وجود دارد دراین رابطه میتوان به فساد سوداگرانه و غاصبانه(که اولی به توافق دو جانبه بین دهنده و گیرنده مربوط میشود که هر دو طرف فعالانه و به نفع متقابل آن را دنبال میکنند، در حالی که دومی نوعی حالت اجبار و اضطرار دارد که معمولاً برای اجتناب از نوع صدمهای که ممکن است به دهنده یا نزدیکان او وارد آید صورت میگیرد) و مواردی دیگر که در ادامه میآید اشاره داشت.
فساد آشناپرورانه که به نصب غیرقابل توجیه دوستان یا خویشاوندان به مناصب دولتی یا نشان دادن رفتار تبعیضآمیز به آنها اشاره دارد.
فساد خودزا، مستلزم وجود فقط یک شخص است که چون از نتیجه خطمشی مفروض قبلاً آگاه بوده، از آن نفع میبرد.
فساد حمایتگرایانه، اقدامات انجام شده برای حفاظت یا تقویت فساد موجود را معمولاً از طریق دسیسهچینی یا از طریق خشونت، توضیح میدهد.
فساد در سطح محلی و ملی، که اولی مثلا جایگاه فساد گسترده در قراردادهای مربوط به امور عمومی شهرداری است.
فساد مشخص ونهادی، یعنی فساد با هدف افزایش ثروت مشخص و فسادی که به دنبال منتفع کردن یک نهاد، مثل یک حزب سیاسی است.
فساد سنتی و مدرن، مثلا آشناپروری و حامی پروری در مقابل اختلاس پول با وسایل الکترونیکی (هیود،۱۳۸۱، ۱۳۵).
در یک تقسیمبندی دیگر از فساد که واضحتر بنظر میرسد آن را میتوان به سه دسته شامل: فساد سیاسی، بوروکراتیک و انتخاباتی تقسیم کرد. اولی هنگامی اتفاق می افتد که سیاستمداران و تصمیم گیران سیاسی که برای تنظیم، ایجاد و اجرای قوانین از طریق مردم مکلف هستند، خودشان فاسدند. دومی یعنی فساد بوروکراتیک که در تقسیمات و ادارات دولتی یا در اجرای سیاستها رخ می دهد و فسادی است که شهروندان روزانه در اماکنی مانند بیمارستانها، مدارس، ادارات دولتی، صدور پروانه، پلیس، دفاتر مالیاتی و غیره میبینند یا انجام میدهند و سومی، فساد انتخاباتی؛ شامل خرید رای با پول، قول دادن منصب یا مساعدتهای خاص، اجبار، ارعاب و مخدوش کردن آزادی انتخابات است.
علاوه بر تقسیمبندی های متنوعی که در بالا اشاره شد یک تقسیمبندی دیگر فساد را به فساد تصادفی و نظاممند تقسیم نموده است.
دو مولف به نام های مورنو اکامپو و هربرت ورلین به تازگی و به طور جداگانه تمایز مفیدی را میان فساد تصادفی و فساد نظام مند قائل شده اند. فساد اتفاقی مثل انجام خطا در بازی فوتبال است که داور با زدن یک ضربه مستقیم آن را جریمه میکند. اما فساد نظاممند مثل تشویق خشونت در بازی
فوتبال است، به طوری که بازی تغییر ماهیت داده و به ضدبازی بدل شود. از دیدگاه این دومولف این شکل دوم فساد است که توسعه برخی از کشورها را تهدید میکند. مورنو اکامپو فساد نظام مند را فساد حاد مینامد و هربرت ورلین آن را رذالتی اجتماعی همپای اعتیاد به الکل میخواند(ربیعی،۱۳۸۳، ۳۱).
از رویکردحقوقی، میتوان فساد را به چند دسته شامل:
۱- اقتصادی؛ اعمال و رفتاری غیر قانونی که باعث تکاثر ثروت و شکاف عمیق طبقاتی در جامعه میگردد و اختلال در نظم اقتصادی را در پیدارد.
۲- فساد اداری؛ که شامل کمکاری، کاغذبازی، اهمال، دیوانسالاری، سوء استفاده از قدرت و ارتشاء و اختلاس.
۳- فساد فرهنگی؛ که عبارت از هر فعل یا ترک فعل که باعث مخدوش کردن یا ایراد صدمه به باورها و ارزشهای و اعتقادات جامعه گردد تقسیم کرد(محمدنبی،۱۳۸۰، ۲۳).
در یک تقسیم بندی کلی و جامع فساد را میتوان به سه دسته اصلی؛ فساد سیاسی، اداری و اقتصادی تقسیم بندی کرد، که در ادامه تعریفی کوتاه از هر یک ارائه خواهیم داد.
۱-۱-۳- فساد سیاسی
ارائه تعریف تعمیمپذیر و غیرمتناقض از فساد سیاسی ممکن نیست، هرگونه تعریفی از فساد سیاسی مفهومی از سیاست، غیرآلوده به فساد را مفروض میگیرد. مفهوم فساد سیاسی با توجه به ماهیت بستر سیاسی مورد بحث متفاوت است. البته این به معنای نسبیتگرائی قیاسناپذیر نیست که نتوان بین دو نظام سیاسی به داوری مقایسهای دست زد. بلکه حکایت از آن دارد که فساد سیاسی در یک جامعه سیاسی دمکراتیک ممکن است (یا حتی باید) از منشأ خود در جامعهای غیر دمکراتیک متفاوت باشد، در تعریف کاملاً ساده فساد سیاسی عبارت است از سوء استفاده از قدرت دولتی واگذار شده، به وسیله رهبران سیاسی برای کسب منافع خصوصی و شخصی با هدف افزایش قدرت و ثروت (هیود،۱۳۸۱،ص۲۴).
۱-۱-۴- فساد مالی (اقتصادی)
این نوع فساد بیشتر از رابطه متقابل دولت و اقتصاد بازار ناشی شده و در مواقعی که خود دولت بخشی از فعالیت اقتصاد بازار را درون خود داشته باشد، نمود فراوانتری مییابد. بدین ترتیب یکی از ریشههای فساد مالی، اقتصاد دولتی و از بالا هدایت شده است (ربیعی،۱۳۸۳، ۳۲).
۱-۱-۵- فساد اداری
عبارت است از «سوءاستفاده نهادینه شده شخصی از منابع عمومی و دولتی توسط کارگزاران خدمات عمومی». فساد اداری به مفهوم فروش مالکیت دولتی یا بهرهبرداری از اموال عمومی توسط بروکراتها در دولت در راستای انتفاع خود یا خویشاوندان است. در نظام اداری و کشوری مجموعهای از قوانین و مقررات مدون اداری وجود دارد که چارچوب فعالیتهای مجاز بروکراتها را تعیین میکند. در این صورت هرگونه رفتاری که مغایر با این قوانین و مقررات باشد و انگیزه ارتکاب آنها انتفاع فردی بروکرات یا دوستان آنها باشد فساد اداری محسوب خواهد شد (خضری،۱۳۸۱،۱۵۷).
۱-۱-۵-۱- مفهوم و تعریف فساد اداری
باید اشاره داشت که فساد اداری به واسطه نگرشها و الگوهای رفتاری مرتبط بهم ایجاد می شود که نه تنها میتواند از ساختار ملی نشاتگیرد، بلکه ناشی از ساختار اجتماعی نیز میباشد. به عبارت دیگر فساد اداری از طریق نگرشهای فرهنگی مخرب و الگوهای رفتاری که به طور عمیق در قلب و ذهن کارگزاران خدمات عمومی و ارباب رجوع ریشه دارد، ناشی میشود( کایدن،۲۰۰۰، ۶۲).
مفهوم فساد اداری را از جنبههای مختلف میتوان مورد توجه قرار داد. در تعریفی قانونی از فساداداری که توسط تئوبولد (۱۹۹۰) ارائه گردیده است این نوع فساد را عبارت از استفاده غیرقانونی از اختیارات اداری، دولتی برای نفع شخصی میداند. چنین تعریفی هنگامی جامعیت مییابد که اولاً قوانین اداری کامل، واضح، عادلانه و فراگیر باشد و برای کلیه فعالیتهای اداری و دولتی ضوابط دقیق را معرفیکنند.
لیکن نباید فراموش کرد که در هر جامعه گروهی از افراد، نفوذ و قدرت سیاسی بالایی دارند و میتوانند برای انتفاع شخصی قوانین را تغییر دهند. چنین رفتارهایی بر اساس تعریف قانون فساد، فساد تلقی نمیشود چون با نقض قانون همراه نیستند. ثانیاً از سوی دیگر امکان دارد در برخی موارد یک کارمند برای نفع رسانی به دوستان و اقوام از اختیارات خود سوءاستفاده کند در حالی که هیچ نفع شخصی از این کار عایدش نشود. برخی از محققین برای رفع نقایص فوق معتقدند که فساد اداری را باید با توجه به دیدگاه های عمومی مردم تعریف کرده در این راستا اقدامی مصداق فساد مییابد که از دید مردم یک جامعه غیر اخلاقی و مضر تلقیشود. مشکل عمدهای که در این تعریف وجود دارد این است که غالباً دیدگاه همه مردم یکسان نیست.
بر همین اساس تعریفی از فساد که در حقیقت به دسته بندی انواع فساد اداری از نگاه افکار عمومی جامعه پرداخته است توسط محقق علوم سیاسی هیدن همیر ارائه شده که عبارت از:
۱- فساد اداری سیاه: یعنی عملی که هم از نظر توده مردم و هم از نظرنخبگان سیاسی منفور است و عامل آن باید تنبیه شود، مثل دریافت رشوه برای نادیدهگرفتن استاندارد و معیارهای ایمنی در احداث مسکن.
۲- فساد اداری خاکستری: یعنی کاری که از نظر اکثر نخبگان منفور است اما توده مردم در مورد آن بیتفاوت هستند.
۳- فساد اداری سفید: یعنی کاری که ظاهراً مخالف قانون است اما اکثر اعضای جامعه نخبگان سیاسی و اکثر مردم عادی آن را آنقدر مضر و با اهمیت نمیدانند که خواستار تنبیه عامل آن باشند. مثل چشم پوشی از نقض مقرراتی که در اثر تغییرات اجتماعی ضرورت خود را از دست داده است(حبیبی،۱۳۷۵، ۱۶).
در تعریفی دیگر فساد اداری عبارت است از استفاده نامشروع و غیرقانونی در اختیارات اداری و دولتی برای نفع شخص که دارای دو مشخصه میباشد.
۱- فساد اداری یک عمل یا اقدام منفی است.
۲- فساد اداری عملی است که دارای انگیزه بوده و این انگیزه یا فردی است و یا گروهی که منشأ آن منافع مادی یا غیر مادی میباشد(محمد نبی،۱۳۸۰،۳۲).
ویتوتانزی صاحبنظر مباحث فساد در تعریف فساد اداری بر اساس نقش وابستگیهای اجتماعی و خانوادگی درتصمیمات کارمندان متعقداست که مسئولان دولتی هرگز اجازه نمیدهند منافع شخصی یا علایق خانوادگی و اجتماعی بر روی تصمیمات اداری آنها تاثیر بگذارد اما در جهان واقعی هم مسئولان دولتی و هم اشخاص بخش خصوصی دراتخاذ تصمیمات حرفهای خود تحت تاثیر روابط شخصی و خانوادگی قرار میگیرند. میزان تاثیراین عوامل بر تصمیمات اداری به خصوصیات فرهنگی هر جامعه بستگی دارد. او اظهار می دارد کارمندان یا مسئول دولتی هنگامی مرتکب فساد اداری میشود که در اتخاذ تصمیمات اداری تحت تاثیر منافع شخصی یا روابط و علایق خانوادگی و دوستیهای اجتماعی قرارگرفتهباشد، به عبارت دیگر فساد از نظر وی نقص اصل رفتار براساس حق بیطرفی و مبتنی بر ضابطه است، در این دیدگاه که مبتنی بر نقش دولت در اقتصاد می باشد چنین میانگارد که اصل بیطرفی و پرهیز از هرنوع غرضورزی و جانبداری ناحق از این و آن مورد احترام مقامات و ماموران دولت است و در تصمیمات اقتصادی که شامل حال بیش از یک طرف میشود روابط شخصی نباید نقشی ایفا کند. فساد از نظر تانزی در بستر شرایطی که دولت ایجاد کرده است می روید ، شرایطی که دست بعضی از اشخاص را باز میگذارد تا موانع را دور بزنند یا بکوشند تا با دادن رشوه به کسانی که در راس برخی دستگاه های دولتی هستند امتیازاتی به دستآورند(فرجپور،۱۳۸۳، ۱۲).
مک مولن معتقداست که فساد اداری زمانی رخ میدهد که یک مامور دولت، در ازای انجام کاری که از انجام آن نهی شدهاست، وجه نقد و یا جنسی را به عنوان رشوه قبولکند(الوانی،۱۳۷۹، ۸۸).
ساموئل هانتینگتون نیز تصویر دیگری از فساد اداری ترسیم میکند. به گمان او فساد اداری به رفتار آن دسته از کارکنان بخش دولتی اطلاق میشود که برای منافع خصوصی خود، ضوابط پذیرفته شده را زیر پا میگذارد(هانتینگتون،۱۳۷۰، ۹۰).
آنچه درتمامی این تعاریف مشترک است، نوعی هنجارشکنی و تخطی از هنجارهای اخلاقی و قانونی در عملکردهای اداری و سازمانی است و از این روست که فساد اداری و تعریف آن تابعی از هنجارهای مورد قبول در هر جامعه و فرهنگ میشود.
تعریف منتخب محقق از فساد اداری:به هر عمل سوءاداری از دیدگاه مدیریتی که به نوعی بدور از نقش اصلی کارمند بوده و به دنبال خود نوعی ضرر و زیان به سازمان یا بخش عمومی را همراه دارد، فساد اداری اطلاق میگردد.
۱-۱-۵-۲- انواع فساد اداری
هنگامی که از فساد در نظامهای اداری، قضائی و… یک کشور سخن به عمل میآید، فوراً عملکرد آن دسته از کارگزاران، کارمندان، قضات، مدیران و یا نمایندگان منتخب و… را به یاد میآوریم که بر خلاق قوانین و مقررات و تحت تاثیر روابط و علائق شخصی، خانوادگی و پیوندهای اجتماعی و سیاسی و در جهت منافع مستقیم و غیر مستقیم شخصی اعمالی را انجام میدهند به عبارت دیگر هر گونه رفتار اداری که مغایر با قوانین بوده و انگیزه ارتکاب آن نفع شخصی برای یک فرد و یا جمعی از افراد دارای منافع مشترک باشد، فساد است. این تعاریف خلافهایی چون اختلاس، ارتشاء، کمکاری، تطمیع کارکنان، کندکاری، انتقال اطلاعات با هدف جلب منافع مادی نقدی و یا غیر نقدی برای خود، دوستان و خویشاوندان و همین طور ایجاد تبعیض میان اربابرجوع به تناسب روابط اجتماعی، شکل ظاهری… را به یاد میآورد.
در ادامه به تقسیمبندی انواع و اقسام موارد فساد اداری میپردازیم.
فساد اداری اشکال گوناگونی داشته و قانونشکنیهای متعددی را در رابطه با فعالیتهای مختلف دولت شامل میشود. نمونههای شناخته شده فساد اداری شامل اختلاس، ارتشاء سوءاستفاده از اموال و امکانات دولتی، کمکاری، تبعیض بین اربابرجوع، تسریع کار دوستان و آشنایان و.. میباشد. این موارد را تحت عنوان فساد ادرای غیرقانونی بر میشماریم. فسادهایی هم هستند که وجهه قانونی دارند. مواردی چون وضع قوانین تبعیضآمیز به نفع سیاستمداران قدرتمند و طبقات مورد لطف دولت و بخشیدن انحصارات دولتی به افراد نور چشمی و.. نیز از جمله فسادهای اداری قانونی است. ما در اینجا به اشکال و انواع فساد غیر قانونی که در سازمانهای دولتی دیده میشود میپردازیم.
از یک دیدگاه فساد اداری میتواند از این منابع نشات گرفته باشد:
الف: از طرف رهبران سیاسی و مدیران عالی رتبه دولت
ب: از طرف کارمندان مشاغل در نظام اداری
ج: از طرف شاغلین در بخش خصوصی و شهروندان غیر شاغل.
گروه اول که سیاستمداران حکومت میباشند، گروه معدودی از افراد میباشند که قدرت سیاسی را در یک کشور در دست دارند و تصمیمات مهم کشوری را در زمینه قانونگذاری، سیاستگذاری و تخصیص منابع اتخاذ میکنند. این افراد مانند سایر کارمندان دولت، نمایندگان مجلس و مسئولان عالی رتبه قوه قضائیه میباشند، هر چند این افراد مانند سایر کارمندان دولت حقوق و مزایای دولتی دریافت میکنند لکن از دو منظر با کارمندان معمولی تفاوت دارند.
۱- سیاستگذاران مستقیماً به بقای نظام سیاسی حاکم و قدرت سیاسی علاقمند هستند در حالی که کارمندان فقط مجری قانون هستند .
۲- سیاستگذاران قادرند مقررات و قوانین را تغییر دهند در حالی که کارمندان فقط مجری هستند.
گروه دوم کارمندان شاغل در نظام اداری میباشند که به صورت رسمی یا قرار دادی در استخدام ادارات، موسسات، نهادها و شرکتهای دولتی هستند. این افراد وظایف مشخصی در چارچوب دستورالعملها و قوانین اداری محول میشوند و آنها کالا و خدمات دولتی را طبق رهنمودهای سیاستگذراران تهیه و به جامعه ارائه میدهند.
گروه سوم شاغلین در بخش خصوصی و شهروندان غیر فعال میباشد که این گروه قسمت اعظم جامعه را شامل میشوند(حبیبی،۱۳۷۵، ۲۴).
در روابط دولت با شهروندان انواع گوناگون فساد اداری را میتوان محتمل دانست. برخی از مهمترین این فسادها به شرح زیر می باشد:
۱- فساد در ارائه کالاها و خدمات دولتی: دریافتکنندگان این کالاها و خدمات میتوانند افراد حقیقی یا گروه های عمومی باشند که دولت در هر دو مورد میتواند در توزیع آنها و میزان دسترسی مردم به آنها تبعیض اعمال نماید. از آنجا که به طور غالب مقدار این کالاها و خدمات محدود است و دولت نیز به جای استفاده از قیمتهای تعادلی به دلایل مختلف از قیمتهای نازلتری برای فروش آنها استفاده میکند میزان تقضا برای کالاهای و خدمات دولتی همواره بیشتر از عرضه آن است و در نتیجه به علت کمبود عرضه و افزایش تقاضا هموراه زمینههایی برای فساد اداری پیش میآید. مازاد تقاضا برای یک خدمت یا کالا به کارمندان اداری ارائه کننده آن خدمت یا کالا فرصت میدهد تا با تبعیض قائل شدن بین متقاضیان و حتی ایجاد تاخیرهای عمدی، به اخاذی و در خواست رشوه بپردازند.
۲- فساد در فروش اموال و املاک دولتی به شهروندان: بر اساس قانون، فروش اموال و املاک دولتی بایستی از طریق مزایده صورتگیرد. متقاضیان خرید اموال دولتی از طریق تبانی و همکاری کارمندان که مدیریت فروش را بر عهده دارند سعی میکنند قیمت معامله را تا حد امکان کاهش دهند.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 04:50:00 ق.ظ ]
|