پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۲-۲-۸- مدیریت سود بر مبنای اقلام تعهدی[۷۹] – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
دستکاری رویدادهای مالی واقعی (با هدف افزایش سود دوره جاری) ممکن است موجب کاهش ارزش شرکت گردد؛ زیرا چنین فعالیتهایی می تواند روی جریانهای نقدی دوره های آتی تاثیر منفی بگذارد. به عنوان مثال، کاهش قیمت فروش محصولات به منظور افزایش حجم فروش موجب میشود مشتریان انتظار چنین کاهشهایی را در دوره های آتی نیز داشته باشند که ممکن است به کاهش حاشیه سود فروش در دوره های آتی منجر گردد. تولید اضافی نیز موجب افزایش موجودی کالا و هزینه های نگهداری میگردد (گراهام و همکاران،[۷۵] ۲۰۰۵).
مدیریت سود از طریق رویددادهای مالی واقعی و مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی دارای برخی تفاوت های اساسی میباشند. یکی از مهمترین تفاوتهای این دو روش این است که کشف مدیریت سود از طریق رویدادهای مالی واقعی توسط ذینفعان، مراجع قانونی و حسابرسان مشکلتر و در نتیجه احتمال مطرح شدن آن در دادگاههای حقوقی نیز بسیار کمتر خواهد بود. دلیل این امر، این است که مدیریت سود از طریق رویدادهای مالی واقعی بسیار غیرشفافتر از مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی میباشد و در حالی که دستکاری اقلام تعهدی به احتمال زیاد توسط حسابرسان و بازرسان شناسایی میشود که این موضوع انگیزه مدیران را برای دستکاری رویدادهای مالی واقعی افزایش میدهد (کریشنان،[۷۶] ۲۰۰۳؛ میزیک و جاکوبسن،[۷۷] ۲۰۰۷؛ یو،[۷۸] ۲۰۰۸).
از دیگر تفاوت های مهم دو روش مذکور در این است که مدیریت سود از طریق رویدادهای مالی واقعی بر خلاف مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی عمدتاً در طول سال مالی اتفاق میافتد. زمانیکه مدیر پیشبینی میکند که به سود مورد نظر نخواهد رسید و در استفاده از دستکاری اقلام تعهدی نیز با محدودیتهایی مواجه میباشد اقدام به دستکاری رویدادهای مالی واقعی میکند. برای رسیدن به یک هدف سود مشخص، مدیران میتوانند تا پایان سال مالی منتظر بمانند و از اقلام تعهدی اختیاری به منظور مدیریت سود استفاده نمایند. اما خطر این روش در این است که ممکن است میزانی که باید دستکاری شود بزرگتر از اقلام تعهدی اختیاری موجود باشد. در نتیجه ممکن است سود مورد نظر(هدف) در پایان سال مالی با بهره گرفتن از این روش به دست نیاید. بنابرین مدیران این خطر را با دستکاری رویدادهای مالی واقعی در طول سال مالی کاهش میدهند (یو، ۲۰۰۸).
۲-۲-۸- مدیریت سود بر مبنای اقلام تعهدی[۷۹]
طی پژوهشهای انجام یافته توسط محققین، اقلام تعهدی نقش مهمی در مدیریت سود دارند. اقلام تعهدی(معوقات) معرف تفاوت بین سود حسابداری و جریان نقد عملیاتی میباشد. با توجه به اینکه دستکاری جریان نقد حاصل از عملیات کاری دشوار است اکثر مدیران از طریق دستکاری اقلام تعهدی دست به مدیریت سود میزنند. اقلام تعهدی از دو جزء اقلام تعهدی اختیاری و اقلام تعهدی غیر اختیاری تشکیل شده است. مدیریت سود میتواند به روشهای مختلفی انجام پذیرد. اما با توجه به اینکه مدیران شرکتها به راحتی میتوانند اقلام تعهدی اختیاری را دستکاری کنند، لذا اقلام مذکور میتواند به عنوان معیاری از مدیریت سود از اهمیت خاصی برخوردار باشد.
۲-۲-۸-۱- فرضیه مبتنی بر ارائه اطلاعات گمراه کننده
تصمیم گیرندگانی که نمی تواند به صورت مستقیم، بررویدادهای مورد مشاهده تکیه نمایند،از اطلاعات حسابداری استفاده میکنند و اصولا اطلاعات حسابداری چیزی جز”جانشین یا عضو علی البدل” برای پدیدههای واقعی نیست.دستکاری در اطلاعات حسابداری برای تصمیم گیرندگان این فرصت را به وجود می آورد تا نوع پیامی را مخابره نمایند که به پنداشت های مردم درباره عملکرد مدیریت شکل دهد واین کار از طریق مقررات گمراه کننده،پیچیده و دلبخواه میسر میگردد. فرضیه مبتنی بر ارائه اطلاعات گمراه کننده که به وسیله روساین[۸۰] ارائه شد موید این است “که این مسئله یک امر تصادفی نیست بلکه بر عکس،نتیجه مقررات گزارشگری انعطاف پذیر و مبتکرانه است که به وسیله تدوین کنندگان استانداردها ارائه می شود.یعنی همان کسانی که در تسخیر اجرا کنندگان آگاه به مقررات و کسانی دیگر هستند که درگیر فرایند گزارشگری مالی میباشند”. مقصود از” در تسخیر “دیگران بودن،فرآیندی است که در آن هدف اصلی مقررات که حمایت از استفاده کنندگان است،معکوس میگردد و به نفع تمامی کسانی تمام می شود که مجری مقررات هستند (ریاحی بلکویی،۱۳۸۱).
۲-۲-۸-۲- فرضیه های تحقیقات اثباتی
به نظر نیکومرام و بنی مهد (۱۳۸۸)، غالباً سه فرضیه اصلی در متون حسابداری و مباحث تئوری اثباتی حسابداری برای توضیح و پیشبینی اینکه چرا یک سازمان با یک رویه حسابداری مخالف است و یا از آن حمایت میکند وجود دارد. این سه فرضیه عبارتند از؛
۲-۲-۸-۲- الف- فرضیه پاداش مدیریت
این فرضیه پیشبینی میکند که اگر به مدیر برحسب یکی از معیارهای عملکرد نظیر سود حسابداری، پاداش داده شود، در آن صورت مدیر در تلاش خواهد بود تا از آن گروه از روش های حسابداری استفاده کند که سود را افزایش دهد تا در نتیجه، پاداش او افزایش یابد. اگر مبالغ پرداختی به مدیر بر اساس ارقام حسابداری(مانند سود، فروش، دارایی ها) محاسبه شود، هر گونه تغییر در روش های حسابداری که شرکت از آن ها استفاده میکند، ممکن است بر مبالغ پاداش مدیر تاثیرگذار باشد. این تغییر ممکن است به واسطه انتشار استاندارد جدیدی رخ دهد. مثلا استاندارد جدید در مورد چگونگی برخورد با هزینه های تحقیق و توسعه در آمریکا شرکت ها را ملزم میکند که هزینه های مذبور را تماما از سود دوره کم کنند. با این کار سود کاهش مییابد و پاداش پرداختی به مدیران نیز ممکن است تغییر کند. بنابرین مدیران در تلاش خواهند بود تا از رویه های حسابداری استفاده کنند که موجب افزایش پاداش آن ها شوند.
واتس و زیمرمن بیان داشتهاند که مدیران انگیزه هایی دارند تا زمانیکه طرح پاداش وجود دارد، سودهای آتی را به دوره جاری منتقل کنند. همچنین آن ها از قضاوتهای حسابداری برای افزایش پاداش خود (مبتنی بر سود) استفاده میکنند (واتس و زیمرمن،[۸۱] ۱۹۹۰).
همچنین نتایج برخی از تحقیقات نشان میدهد که استفاده از اقلام تعهدی اختیاری برای دستکاری سود در شرکتهایی بیشتر به چشم میخورد که پاداش مدیران آن ها وابسته به قیمت سهام شرکت است (برگاسترسر و فیلیپون،[۸۲] ۲۰۰۶).
مدیرانی که در آستانه بازنشستگی قرار دارند، تمایل کمی خواهند داشت که مخارج تحقیق و توسعه را بر اساس استاندارد حسابداری به حساب هزینه ببرند. اگرچه به هزینه بردن مخارج تحقیق و توسعه در سال اول منجر به افزایش سود در سال های آتی خواهد شد، اما چون مدیران در آستانه بازنشستگی قرار دارند، تمایلی به کاهش سود و در نتیجه کاهش پاداش خود ندارند زیرا در سال های آتی دیگر در شرکت حضور ندارند تا در سود آن سال ها شریک باشند.
۲-۲-۸-۲- ب- فرضیه بدهی
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-22] [ 01:12:00 ب.ظ ]
|