پایان نامه مدیریت : نقش آرمهای تجاری (لوگو برند) در عملکرد شرکت |
پایان نامه مدیریت : نقش آرمهای تجاری (لوگو برند) در عملکرد شرکت
نقش آرمهای تجاری (لوگو برند) در عملکرد شرکت
این تحقیق، نشان میدهد که اثر مثبت آرم تجاری بر تعهد مشتری به نشان تجاری و عملکرد شرکت، برخلاف آن گونه که تا کنون درک شده، تنها از تقویت بازشناسی برند به دست نمیآید، بلکه ابتدا از طریق تسهیل توضیح هویت شخصی مشتری که منافع عملکردی برند را نشان میدهد و ارائه جذابیتهای زیبایی شناسانه، به وجود آمده است. این مطالعه بررسی میکند که آیا ۳ مزیت آرم تجاری که در بالا ذکر شد بر تعهد برند مشتری و عملکرد آرم تجاری شرکت تا حدی که یک شرکت بر نام تجاری خود تکیه میکند سازگار است یا خیر؟ (برای مثال اختصاص حیطههای برند به دستهه ای متفاوت محصول).
۲-۳-۱-۳- فراتر از پذیرش فنّاوری: روابط (مصرفکنندگان) با نامهای تجاری و تجربه برند آنلاین
در این مقاله، دیدگاههای تحقیقات بازاریابی و سیستم های اطلاعاتی در قالب مدلی یکپارچه از تجربه نام تجاری آنلاین (برند آنلاین) ترکیب میشوند. در این مدل جنبههای عاطفی رابطه نام تجاری، مکمل بعد پذیرش فن آوری، ما را به درک کامل تری از تجربه مصرفکننده با نام تجاری آنلاین میرساند. آزمایشها تجربی شامل مدلسازی معادله ساختاری و دادههای اولیه یک نظرسنجی از ۴۵۶ کاربر موتورهای جستجو آنلاین است. نتایج نشان میدهد که اعتماد و سودمندی درک شده اثر مثبت بر روی تجربه قبلی نشان تجاری آنلاین میگذارد. تجارب مثبت نتیجه رضایت و نیات رفتاری است که به نوبه خود منجر به شکلگیری رابطه نام تجاری آنلاین میشود. جالبتوجه اینکه، شهرت نام تجاری به عنوان سابقه مهم اعتماد و سهولت درک شدهی استفاده از یک نام تجاری آنلاین پدیدار گردیده است. «طراحی، اشیا را از حالت کنونی خود به حالت بهتری تغییر می دهد». نشان تجاری دارایی ناملموس مهمی است که بسیار بر عملکرد تجاری شرکت تأثیرگذار است. بدون شک مشتریان میتوانند رابطهای عمیق و معناداری با یک نشان تجاری داشته باشند که منجر به خرید بیشتر این نشان تجاری و کمتر شدن حساسیت مشتریان به قیمت آن و همچنین کاهش هزینههای بازاریابی خواهد شد. اینکه مشتریان نشان تجاری را معمولی و غیرقابل تشخیص میدانند حقیقت تلخی در تجارت محسوب میشود.
۲-۳-۱-۴- استراتژی بازاریابی به عنوان تکاملی از پایداری: شروع عصر جدید
نتایج این پژوهش نشان میدهد. با وجود طهور مفهوم پایداری در سال ۱۹۸۷ میلادی، اهمیت استراتژی بازاریابی در پایداری شرکتها به لحاظ اهمیت به مسائل زیستمحیطی را به شتر کرد. اتخاذ این تصمیم منجر به ایجاد بازاریابی شد. این یک رویکرد برنده- برنده است. علاوه بر این اتخاذ استراتژی بازاریابی به جهت پایداری شرکت باعث بوجودآمدن یک تعهد اخلاقی شده است. ذینفعان مربوطه خواستار یکپارچهسازی استراتژی بازاریابی به لحاظ پایداری در شیوه کسبوکار هستند (Kumar, Rahman, Kazmi, & Goyal, 2012).
۲-۳-۱-۵- استراتژی هایی برای ساخت نام تجاری از طریق ترجیح مصرفکننده
ویژگیهای بازار هدف، تجربه شرکت و تخصص و اولویتهای اجرایی باید در انتخاب یک استراتژی برای ایجاد ترجیح نام تجاری مصرفکننده را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف اصلی این بازاریابی، ایجاد ارتباط با مشتری است نه صرف” فروش کالا. در حالت ایده آل جوهرهی حاصل از این رابطه شامل یک پیوند قوی بین خریدار و نام تجاری است. شش مورد از این استراتژی تقویت ارتباط مصرفکننده و نام تجاری به شرح ذیل است
(L.Alerk & B.settle, 1999):
۲-۳-۱-۵-۱- خلق و خوی دل پذیر
۲-۳-۱-۵-۲-انگیزههای ناخودآگاه جذاب
۲-۳-۱-۵-۳- ترجیح نام تجاری توسط خریداران از طریق پاداش
۲-۳-۱-۵-۴- موانع نفوذ ادراکی و شناختی برای ایجاد اولویت
۲-۳-۱-۵-۵- ارائه مدل جذاب به خریداران از طریق تقلید نشانهای دیگر
۲-۳-۱-۵-۶-ارتباط با یک نام تجاری با توجه به یک نیاز خاص.
۲-۳-۱-۶- بررسی تأثیر تبلیغات و ترفیع فروش بر ارزشگذاری نشان تجاری:
این مطالعه به بررسی ارتباط بین دو عنصر اصلی برنامههای ارتباطات بازاریابی – تبلیغات و فروش تبلیغات – و تأثیر آن بر ایجاد ارزش ویژه برند. به طور خاص، تحقیق در مورد صرف تبلیغات و نگرش افراد نسبت به تبلیغات تمرکز دارد. این مطالعه همچنین به بررسی اثرات دو نوع از تبلیغات و فروش، مالی و تبلیغات غیر پولی. بر اساس یک نظرسنجی از ۳۰۲ مصرفکنندگان UK، یافتهها نشان میدهد که نگرش افراد نسبت به تبلیغات نقش کلیدی موثر بر ابعاد ارزش ویژه برند بازی، درحالیکه صرف تبلیغات برای مارک های تحت بررسی را بهبود میبخشد آگاهی نام تجاری، اما کافی نیست برای تأثیرگذاری مثبت برند و کیفیت درک شده. این مقاله همچنین اثرات مختلف تبلیغات پولی و غیر پولی در حقوق صاحبان سهام با نام تجاری مییابد. علاوه بر این، نتایج نشان میدهد که شرکتها میتوانند فرایند مدیریت ارزش ویژه برند با توجه به روابط موجود بین ابعاد مختلف حقوق صاحبان سهام با نام تجاری بهینهسازی (Khanyapuss, 2010).
۲-۳-۱-۷- آیا قیمتگذاری مناسب است؟ راهنمای قیمتگذاری برای افزایش سود:
قیمتگذاری یکی از عناصر کلیدی استراتژی بازاریابی است. این کار نیاز به سرمایهگذاریهای قابلتوجه و یا منابع بسیار ندارد و میتواند در دسترس ترین اهرم برای مدیریت سودآوری باشد. حتی نوسانات جزئی در قیمتگذاری میتواند تأثیر قابلتوجهی هم در درآمد و هم در سودآوری داشته باشد. به این ترتیب، عدم برنامهریزی دقیق در قیمتگذاری، هدر دادن یک فرصت است. با بهره گرفتن از این پیشزمینه، ما دقت در قیمتگذاری را موردی به منظور افزایش سودآوری میدانیم. از آنجا که مصرفکنندگان در اولویتهای خود، انگیزهها و میل به صرف هزینه متفاوت هستند، آنها با توجه به تاکید خود بر تصمیم خرید، درجات مختلفی از اهمیت را برای قیمت اختصاص میدهند. ما استدلال میکنیم که قیمتگذاری تبدیل به تمرینی خلاق در ریاضی و اقتصاد رفتاری شده است و شرکتها باید بر سود خود متمرکز شوند. ما همچنین یک سری از دستورالعملها برای ایجاد قیمتهای پایه موثر، ارائه کرده و سپس به اصلاح آنها برای افزایش سودآوری میپردازیم. در نهایت، نظارت بر قیمتها در سطح معامله کسری سود را کاهش داده و منجر به افزایش بیشتر خط پایین سود میشود (manshoor, 2011).
۲-۳-۲- پیشینه پژوهش در ایران:
۲-۳-۲-۱- مؤلفههای اساسی بازاریابی سبز (توسعه برند ب رویکرد حامی محیطزیست) (صائمیان & زارع پور, ۱۳۸۹):
اصول مختلفی برای ایجاد مزیت رقابتی و رفتن به سوی سبز شدن وجود دارد که دربردارنده فرصتهای زیراست. اولاً: سبز بودن فرایند تولید اغلب به این منجر میشود که کارایی منابع بهبود یابد، بنابراین باعث کاهش هزینه در ساختار شرکت میشود و موضع رقابتی شرکت را نسبت به رقبا بهبود میبخشد. ثانیاً: سبز بودن فعالیتهای بازاریابی، شرکت را قادر میسازد که از طریق ارائه محصولات جدید در بازارهای جدید یا ارائه مزیتهای اضافی برای محصولات جاری، خود را از رقبا برجستهتر جلوه دهد. این امر باعث خواهد شد که ارزش شرکت برای مشتریان افزایش یابد و وفاداری مشتری را افزایش داده و در نهایت سودآوری افزایش خواهد یافت. شرکتها در پی نتایج کوتاه مدت هستند و ممکن است تعهد کمتری نسبت به لزوم فرایندهای سازمانی در راستای تغییرات اساسی داشته باشند. بنابراین، ممکن است تمایل کمتری نسبت به استقبال از رویکرد استراتژیک بازاریابی سبز داشته باشند. پس میتوان گفت در بازاریابی سبز قبل از آنکه نتایج مهمی حاصل شود، لازمه آن، صرف زمان، تعهد و منابع است.
۲-۳-۲-۲- مصرف سبز زمینهساز برند سبز (تندکار, ۱۳۹۰):
در بازاریابی سنتی، عواملی کلیدی در خرید محصولات متغیرهای جمعیت شناختی بودن؛ اما آنچه که در بازاریابی سبز تمایل به خرید محصولات زیستمحیطی را تعیین میکند، بخشی از عوامل جمعیت شناختی بودند و احساس مسئولیت مصرفکنندگان به حل مسائل زیستمحیطی از طریق مصرف سبز و تحت فشار قرار دادن سازمانها به سمت طراحی، تولید و برند سازی سبز هست. برند ها مجاب ثبات اقتصادی جامعه در نتیجه افزایش رقابتپذیری، بهبود عملکرد محصول و افزایش مسئولیتپذیری اجتماعی دارندگان میشود شرکتهایی که در جهت ارتقا و ترویج برند خود، فعالیتهای گستردهای را در مقایسه با دیگر کشورها صورت میدهند، تمایل به نوآوری بیشتری در این زمینهدارند دارندگان برند مسئول کیفیت و عملکرد محصولات و خدمات خود هستند تا تعهد اخلاقیشان را به اثبات برسانند.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-01-30] [ 10:49:00 ب.ظ ]
|