گستردگی پایه و درآمدزا بودن مالیات بر ارزش افزوده |
۳-۵-۳-خنثی بودن مالیات بر ارزش افزوده
یک نظام مالیاتی، هنگامی کارا خواهد بود که در تخصیص بهینه منابع که به وسیله مکانیسم و قیمتهای بازار ایجاد شده، مداخله و تأثیری نداشته باشد. اگرچه، هر نظام مالیاتی بر رفتارهای اقتصادی تأثیر خواهد گذاشت، اما کاراترین نظام مالیاتی، نظامی است که این مداخلات را به حداقل برساند. طرفداران مالیات بر ارزش افزوده معتقدند که چنانچه نرخ مالیاتی واحد باشد و مالیات بر ارزش افزوده بر کلیه کالاها و خدمات اعمال شود، آن مالیات نسبت به بکارگیری عوامل تولید، سرمایهگذاری، تجارت، اشتغال، تکنیک تولید، درجهی دخالت دولت در فعالیت اقتصادی، نحوه و درجه ادغام نسبتهای تولیدی و تصمیمگیری اقتصادی، خنثی است. پس اگر مالیات بر ارزش افزوده تکنرخی باشد و بر پایه گستردهای اعمال شود، میتواند مالیاتی کاملا کارآمد باشد، زیرا نحوه انتخاب عاملان اقتصادی را مختل نمیکند. خنثی بودن اقتصادی هر سیاستی، به معنی این است که در جابجایی منابع اثری نخواهد داشت زیرا تغییری در قیمتهای نسبی ایجاد نمیکند.
«از آنجا که مالیات بر ارزش افزوده بر عموم کالاها وضع میشود، طبیعتاً قیمتهای نسبی را متأثر نکرده و نسبت به مالیاتهای جزیی بر فروش و حتی پارهای مالیاتهای مستقیم، حداقل اختلالات را در کارکرد نظام اقتصادی ایجاد میکند و در نتیجه کارایینظام بازار را به هم نمیزند»، چنین خاصیتی در مورد مالیات بر ارزش افزوده، در واقعیت بسیار دشوار حاصل میشود، چون نیازمند برقراری یک نرخ ثابت مالیاتی، نه تنها در هر بخش، بلکه بر کل بخشها در اقتصاد میباشد. به عبارت دیگر اگر نرخ مالیاتی در هر فعالیت اقتصادی کمتر و یا بیشتر از سایر نرخها باشد، یا وجود معافیت مالیاتی یا نرخهای صفر مالیات باعث آثار تخصیصی در اقتصاد شود، کرده و خنثی بودن این مالیات منتفی میباشد. به هر حال هر قدر پایه مالیات بر ارزش افزوده گستردهتر بوده و نرخهای مالیات به یکدیگر نزدیکتر باشند، درجه خنثی بودن مالیات بر ارزش افزوده بیشتر خواهد بود. در اینجا نکته مهم این است که خنثی بودن مالیات، به معنی بهینه بودن آن نیست. به عبارت دیگر جابجایی نسبی یکسان منابع از بخش خصوصی به بخش دولتی، که اثر خنثی بودن مالیات را در بخش خصوصی نشان میدهد، الزاماً بهترین روش انتقال منابع بین این دو بخش نمیباشد. برعکس، اقتصاددانان نشان دادهاند که باید نرخهای مالیاتی متفاوت بوده و مرتبط با کشش منحنیهای تقاضا و عرضه باشند. در این صورت اگر در کلیه بخششها و بازارهای اقتصاد نسبت کشش تقاضا و عرضه یکسان باشد، نرخهای یکسان مالیات مورد نظر برای جمعآوری درآمد مالیاتی، بهینه تلقی می شوند.
۴-۵-۳-عدم ایجاد تورم
یکی از مهمترین خواص مالیات بر ارزش افزوده تورم زا نبودن آن است البته بدیهی است که اگر مالیات بر ارزش افزوده، بودن کاهش در نرخهای دیگر مالیاتی به اجرا درآید، آثار تورمی خواهد داشت و تنها زمانی تورم ایجاد نخواهد کرد که پس از برقراری آن، در جهت کاهش نرخ مالیاتهای دیگر بازنگری شود. به دلیل گستردگی پایهی مالیاتی در مالیات بر ارزش افزوده میتوان نرخ آن را در سطح پایین نگاه داشت.
البته اجرای مالیات بر ارزش افزوده و گسترش مالیات بر مصرف بر تمامی کالاها و خدمات، منجر به افزایش سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات تولید شده در بخش رسمی میشود. در این شرایط با
وجود اقتصاد غیررسمی گسترده، افراد میتوانند تولیدات مصرفی را جایگزین تولیدات رسمی کنند. برای نمونه، بر اثر اجرای مالیات بر ارزش افزوده، مواد غذایی تولید شده به وسیلهی افراد خانواده میتواند با غذای رستوران جایگزین شود، این مسأله دربارهی پوشاک نیز صادق است. در اثر این امر تولید در بخش رسمی محدود شده و مانع رشد و توسعه همه جانبه اقتصاد خواهد شد. اگر انگیزهی نیروی کار به فعالیت در بخش غیررسمی، بیشتر از فعالیت در بخش رسمی باشد، افزایش مالیات بر مصرف بیشک موجب گسترش اقتصاد پنهان خواهد شد و به تبع آن یعنی با گستردهتر شدن فعالیت اقتصاد سایهای و غیررسمی، امکان گسترش فساد مالی نیز وجود خواهد داشت. به طور کلی، هر چند خنثی بودن مالیات بر ارزش افزوده بر تولید، یکی از ویژگیهای مهم این مالیات است، اما اقتصاد غیررسمی این مسأله را زیر سوال برده و از این طریق میتواند به رفاه اجتماعی آسیب وارد کند.[۹]
۵-۵-۳-قابل انتقال بودن مالیات بر ارزش افزوده
یکی از ویژگیهای مهم مالیاتهای غیرمستقیم از جمه مالیات بر ارزش افزوده «قابل انتقال بودن» آنها به مصرف کنندهی کالا یا خدمات است. در نتیجهی این ویژگی، نمیتوان مقرراتی را وضع نمود که مانع از انتقال مالیات به مراحل بعدی باشد. البته با وجود این ویژگی ممکن است «بر اثر عواملی مانند افت قیمتها در بازار یا گریز مالیاتی، بخشی از مالیات غیرمستقیم پرداختی به مراحل بعدی (مصرف کننده) منتقل نگردد.»
۶-۵-۳-قابلیت غیرتنازلی بودن و اثر مثبت بر عدالت اجتماعی
مالیات بر ارزش افزوده، مانند مالیات بر فروش و مصرف یا به عبارت دیگر مانند مالیاتهای غیرمستقیم عمل میکند. به این معنی که بر قیمتهای نسبی کالاها و خدمات تولیدی اثرگذار است و چون اقشار کمدرآمد سهم بیشتری از درآمد خود را مصرف میکنند، پس در این نظام به طور نسبی مالیات بیشتری را متحمل میشوند. از این رو برای کاهش چنین فشارهایی، کشورها سعی میکنند که با بهره گرفتن از نرخهای چندگانه مالیات بر ارزش افزوده، اهداف توزیعی درآمد را دنبال کنند. بدیهی است که آثار توزیعی مالیات بر ارزش افزوده در یک جامعه به نظام مالیاتی و همچنین ساختار توزیع درآمد در آن جامعه بستگی دارد و انتخاب نوع مالیات و گستردگی آن و همچنین نرخها و معافیتهای مالیاتی به کار گرفته شده همگی در تعیین آثار توزیعی مالیات بر ارزش افزوده، دخیل هستند. اصولاً مالیاتهایی را که در مورد آنها برای گروه فقیر جامعه معافیت قائل شده و عمدتاً از گروه ثروتمند اخذ مالیات صورت میگیرد، میتوان هم جهت با عدالت اجتماعی تلقی نماییم.
همچنین «با فرض برابر بودن تمایلات افراد در سطوح درآمدی برابر و با فرض وضع مالیات عمومی بر قیمتها با نرخ مشابه در کالاهای معین، افراد با درآمد برابر، مالیات برابر میپردازند و عدالت افقی بر این مبنا پایدار میماند و چنانچه نظام چندنرخی حاکم شود و کالاهای مصرفی مانند مدها (نرمالو لوکس) مشمل نرخهای بالاتری شوند، قطعاً نه تنها یک مالیات تنازلی نخواهد بود، بلکه در تعدیل فاصله درآمدی و نیز باز توزیع درآمدها، میتواند کارآمدی مناسب داشته باشد». با این وضع میتوان به تحقق «عدالت مالیاتی» امیدوار بود. معمولاً برای کاهش خصلت تنازلی مالیات بر ارزش افزوده است که ساختار نرخ گذاری دوگانه پیشنهاد میشود که شامل یک نرخ عمومی برای کلیه کالاها و خدمات و نرخی پایینتر از نرخ عمومی برای کالاها و خدمات ضروری است.
۷-۵-۳-مالیات بر ارزش افزوده مبتنی بر عدم انباشت است
مالیات بر ارزش افزوده مبتنی بر عدم انباشت است؛ به این معنا که اولاً مالیات رقمی جدا از قیمت کالا محاسبه میشود و دقیقا تحت عنوان مالیات بر ارزش افزوده در صورت حسابها ثبت میگردد و دوماً در هر مرحله از تولید و توزیع، مؤدی مالیات را روی قیمت اصلی فروش خود حساب میکند و سپس مالیاتی را که خود در مرحله قبل پرداخته از آن کسر کرده و مابهالتفاوت را به عنوان مالیات بر ارزش افزوده پرداخت میکند. در اینجا نیز کل مالیات پرداخت شده به مصرف کننده انتقال مییابد ولی میزان آن دقیقاً معادل نرخ مالیات بر ارزش افزوده است.
در مالیات بر ارزش افزوده فروشندگان کالا و ارائه دهندگان خدمات تنها موظف به محاسبه و وصول مالیات و درج آن در صورت حساب صادره و پرداخت آن به سازمان مالیاتی میباشند و در حقیقت در این سیستم مالیاتی، مؤدی، پرداخت کننده واقعی نبوده و این مصرف کننده آن کالا و خدمات است که پرداخت کننده واقعی میباشد. با این وجود در اصطلاح رایج، منظور از مؤدی، همان فروشندگان کالا و ارائه دهندگان خدمات هستند که مالیات را به دستگاه مالیات را به دستگاه مالیاتی ارائه میدهند به عبارت دیگر تولید کننده و یا فروشنده کالا و خدمات در حکم مؤدی هستند.
۸-۵-۳-تأثیر اجرای مالیات بر ارزش افزوده بر رفاه اجتماعی با وجود اقتصاد غیررسمی
به طور کلی، در جوامعی که رفتار غیرقانونی دولتمردان (فساد) و رفتار غیرقانونی شهروندان (فعالیت زیرزمینی) در حوزه مالیاتها رواج زیادی دارد، شهروندان از فعالیت در بخش رسمی و پاسخ به تحول رسمی در بخش مالیاتی در اثر اجرای مالیات بر ارزش افزوده آسیب میبینند.زیرا مقداری از درآمد خود را به عنوان مالیات میپردازند و به ازای آن خدمات عمومی مناسبی دریافت نمیکنند و هزینههای زیادی برای تمکین به آنها تحمیل میشود و در نتیجه از قدرت رقابتی آنها در کسب سود، کاسته میشود. امام شهروندانی که در بخش زیرزمینی فعالیت میکنند و مالیاتی نمیپردازند و سطح دریافت خدمات عمومی آنها نیز با سایرین یکسان است، هزینهای بابت تمکین متحمل نمیشوند و در نتیجه قدرت آنها در کسب سود افزایش مییابد.زیرا احتمال شناسایی و مجازات آنها به وسیله مقامات مالیاتی کم است و سرچشمه این ناهماهنگی در کشورهای توسعه نیافته، در بیاطلاعی و هزینههای سنگین برای دستیابی به منافع قانونی نهفته است. یعنی شهروندان و دولتمردان اطلاعات دقیقی از منابع و مصارف مالیاتی و مجازات های فرار مالیاتی و سایر قوانین مالیاتی ندارند و براساس حدسهای خود به فعالیت در اقتصاد زیرزمینی میپردازند، بدین ترتیب در این شرایط ، احتمال بدتر شدن وضعیت اجتماعی در اثر اجرای مالیات بر ارزش افزوده وجود دارد. با این وجود اعمال معافیت در خصوص کالاها و خدمات ضروری، حربهی مفیدی در جهت کاهش آثار منفی مالیات بر ارزش افزوده بر اقشار ضعیف و ناتوان جامعه محسوب میشود.
۹-۵-۳-خودکنترلی بودن و جلوگیری از فرار مالیاتی
یکی دیگر از ویژگیهای مالیات بر ارزش افزوده خودکنترلی بودن آن است که به شفافسازی مبادلات و فعالیتهای اقتصادی کمک میکند و در نتیجه موجب سهولت اعمال انواع دیگر مالیات میشود. خودکنترلی بودن بدین معناست که در نظام مالیات بر ارزش افزوده، خریدهای هر یک از بنگاهها به وسیله بنگاه فروشنده به آنها اعلام میشود یعنی پرداخت کنندگان مالیات در هر مرحلهای از زنجیره تولید و توزیع، روی پرداخت مالیات در مراحل پیش از خود نظارت میکنند. در این سیستم، اگر شخصی مالیات را کمتر از حد واقعی آن اعلام کند و یا مالیات مربوط به خود را نپردازد، این مالیات در زنجیره تولید و توزیع به خریدار بعدی منتقل میشود. به همین دلیل خریداران تمایلی به خرید کالاهایی که مالیات آنها پرداخت نشده است ندارند. به عبارت دیگر، اگر بنگاهی کالاهایی را خریداری کند که مالیات آنها پرداخت نشده باشد، در این صورت وی اعتبار مالیاتی کمتری خواهد داشت و متعاقباً بدهی بیشتری به وی تعلق میگیرد. علاوه بر این، امکان فرار مالیاتی در مالیات بر ارزش افزوده که دارای پایه مالیاتی گستردهای است، به دلیل کمتر بودن نرخ آن در مقایسه با سایر مالیاتهای با پایه محدود، کاهش مییابد.
به عبارت دیگر پرداخت کنندگان مالیات هر ردهای از مسیر زنجیری مالیات بر ارزش افزوده، مدعی پرداخت مالیات سطوح دیگر میباشند. چنین خاصیتی زمانی به وقوع میپیوندد که نرخ مالیات، در تمام مسیر مالیات بر ارزش افزوده، حداقل در هر بخش نهادهبری مستقل یکسان و همچنین حلقه زنجیر کامل بوده و تا حد خرده فروشی مالیات بر ارزش افزوده مستقر باشد. حال اگر در برقراری مالیات بر ارزش افزوده، مثلاً در بخش نساجی، نرخ مالیات بر ارزش افزوده با صنایع نخریسی و پارچه کتانی متفاوت باشد در نتیجه خودکنترلی این مالیات برقرار نخواهد بود.
در این سیستم مالیاتی از آنجا که مؤدیان برای استفاده از «اعتبار مالیاتی» ملزم به ارائه فاکتور و صورتحساب خواهند بود، زمینه برای شناسایی خود به خود میزان معاملات مؤدیان فراهم میشود. در نتیجه یک سیستم اطلاعاتی کاملی از معاملات و مبادلات تجاری اشخاص ایجاد میشود که علاوه بر شفاف سازی فضای اقتصادی کشور و کمک به از بین بردن اقتصاد زیرزمینی، موجب سهولت در اعمال مالیاتهای دیگر مانند مالیات بر درآمد و مالیات بر مشاغل میگردد.
۱۰-۵-۳-اجتناب از وضع مالیات مضاعف
هرگاه از (یک) مأخذ مالیات دو یا چند برابر مالیات اخذ شود مالیات را مضاعف نامند. به عبارت دیگر مالیات وقتی مضاعف گفته میشود که از یک قدرت پرداخت، دو مالیات یا بیشتر وصول شود. اگرچه این موضوع به طور طبیعی باعث اعتراضات مؤدیان میشود ولی در مقررات حقوق مالیاتی چه از جهت داخلی و چه از جهت بینالمللی محکوم نشده و منعی برای آن نیست. از جهت داخلی قوه مقننه که واضع مالیات است در به وجود آوردن بعضی تبعیضها و استثناءها که با اصل «عدالت مالیاتی» سازگار باشد آزاد است و میتواند یک عمل یا یک دارایی را مشمول چند نوع مالیات بنماید. از جهت بینالمللی نیز هیچ چیز مانع مالیات مضاعف نمیشود بدین ترتیب که برخورد دو قانون مالیاتی با هم نمیتواند مثل یک اختلاف فیمابین حل شود یعنی به نفع یکی یا دیگری انتخاب به عمل آید. قانون هر کشوری محدود به قلمرو حاکمیت آن کشور است و اگر اعمال همزمان صلاحیتهای ناشی از حاکمیت به اینجا منتهی شود که یکی مؤدی برای یک عمل یا یک درآمد مشمول مقررات هر دو کشور واقع شود هیچ یک از مقررات حقوق داخلی یا حقوق بینالمللی نمیتواند مانعی در راه این مالیات مضاعف ایجاد کند.
مالیات بر ارزش افزوده یک نوع مالیات بر فروش چند مرحلهای است که خرید کالاها و خدمات واسطهای را مشمول پرداخت مالیات نمیکند و در آن یک اعتبار مالیاتی برای خریدهای واسطهای در نظر گرفته میشود که باعث از بین رفتن پدیده مالیاتبندی مضاعف میشود، بنابراین عوامل اقتصادی برای هر ارزش ایجاد شده فقط یک بار مالیات میپردازند.موارد استرداد مذکور در م ۱۷ ق.م.ا.ا مؤید همین مطلب است.
۱۱-۵-۳-ایجاد تحول در ساختار مالیاتی
از جمله پیش شرطهای ضروری جهت اجرای کامل و افزایش کارآیی نظام مالیات بر ارزش افزوده، بهینهسازی و ارتقاء سامانههای فنآوری اطلاعات مربوط به نظام مالیاتی است که این ویژگی خود موجب ایجاد تحول در ساختار مالی و علیالخصوص نظام مالیاتی کشورهای مجری خواهد شد. تجهیز فروشگاهها و واحدهای تولیدی و توزیعی به انواع سامانههای ویژهی کنترل و ثبت اقلام خریداری و فروخته شده همراه با محاسبهی مبالغ مالیات بر ارزش افزودهی پرداخت شده بابت خرید کالاهای واسطهای و نهادههای تولید در هر یک از مراحل قبلی و همچنین مبالغ دریافت شده از مشتریان نمونههایی از این قبیل تحولات محسوب میشوند.
۱۲-۵-۳-با ثبات بودن درآمد مالیات بر افزایش افزوده
درآمدهای ناشی از اجرای مالیات بر ارزش افزوده نسبت به دیگر مالیاتها از ثبات و انعطاف پذیری بیشتری برخوردار است. در زمان رونق اقتصادی، این نوع مالیات، بر ارزش افزوده کالاها و خدماتی اعمال میشود و با افزایش سطح تولید و ارزش افزوده میزان وصولی از این منبع افزایش مییابد. از طرف دیگر در زمان رکود اقتصادی، با کاهش سطح تولیدات و ارزش افزوده مؤسسات اقتصادی، وصولی از مالیات بر ارزش افزوده نیز تقلیل مییابد، لذا در زمان وقوع رکود اقتصادی، فشار فزایندهی بار مالیاتی بر مؤدیان کاهش مییابد. همچنین مالیات بر ارزش افزوده بر پایه گسترده اعمال و متناسب با قیمتهای جاری محاسبه میشود، در نتیجه تغییر جزئی این مالیات فوراً به افزایش و یا کاهش درآمدها میانجامد، لذا این نظام مالیاتی، ابزار قابل انعطافی است که دولتها میتوانند به هنگام اعمال سیاستهای تثبیت اقتصادی از آن استفاده کنند. [۲۳]
۱۳-۵-۳-ایجاد انگیزه سرمایهگذاری و تولید و افزایش رشد اقتصادی
اجرای مالیات بر ارزش افزوده همواره با لغو مالیاتهای ناکارآمد و اختلالزا همراه خواهد بود. لذا جایگزینی مالیات بر ارزش افزوده با این مالیاتها شرایط بهتری را برای تولید به وجود میآورد. علاوه بر این به دلیل اعمال نرخ صفر برای صادرات، قیمتهای نسبی صادرات در مقایسه با قیمتهای جهانی ارزانتر شده و به ابزاری برای تشویق تولید داخلی تبدیل میشود. نهایتا اینکه خنثی بودن و آثار ضعیف تورمی این مالیات نیز آن را به ابزاری کمکی برای تولید تبدیل کرده است. مالیات بر ارزش افزوده باعث افزایش درآمد میشود و این افزایش درآمد مالیاتی میتواند موجب کاهش کسری بودجه، استقراض بخش عمومی، نرخ بهره و بنابراین سرمایهگذاری شود. مالیات بر ارزش افزوده میتواند خطر تورم ناشی از کسر بودجه را کاهش دهد.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 11:54:00 ق.ظ ]
|