پایان نامه مدیریت : اشکالات سیستم های سنتی ارزیابی:
اشکالات سیستم های سنتی ارزیابی:
بر رویه های کهنه استوار است و گذشته نگر است.
گرایش مالی دارد و برای سهامداران و مالیات بگیران مناسب می باشد.
به ابعاد غیر مالی مثل؛ کیفیت محصولات و خدمات، رضایت مشتری و … توجهی ندارد.
دیدگاهی داخلی دارد و درباره رقابت و بازار اندازه گیری بسیار اندکی به عمل می آورد.
قدرت پیش بینی ندارد و درباره موفقیت آینده بحث نمی کند.
رفتار نامناسبی را مثل «آنچه را اندازه گیری کنی، انجام می دهی.» را تقویت می کند.
بر روی ورودی ها متمرکز است و به فرآیندها و خروجی ها توجهی ندارد.
و تصمیمات مدیریت بر اطلاعات حسابداری بنا می شوند (زنجیردار و همکاران، ۱۳۸۹، ص ۳۷).
۲-۳- مدل های ارزیابی عملکرد:
آنچه که اکنون در کشورهای مختلف جهان به آن پی برده اند، این است که سازمان ها در عرصه تولید و خدمات، جهت تعیین و تشخیص موقعیت فعلی خود، حضور در عرصه های ملی و جهانی، بقا و پیشرفت در دنیای رقابتی، باید بطور مداوم از روش ها و الگوهای مطلوب به منظور ارزیابی و بهبود مستمر عملکرد و فعالیت های جاری سازمان بهره گیرند و در این راستا استفاده از نظام های کنترل سازمانی ضروری است (مظلومی و کشوری فینی، ۱۳۹۰، ص ۲۸).
۲-۳-۱-الگوی مناسب برای ارزیابی عملکرد:
اصولا سیستم های ارزیابی با توجه به شرایط و مقتضیات سازمان طراحی می شوند. البته این مطالب به این معنی نیست که هر سازمانی باید الگوی موجود را با شرایط سازمانی وفق دهد، چرا که شاید هزینه طراحی و ایجاد یک الگو آنقدر زیاد باشد که از نظر اقتصادی به صرفه نباشد و چه بسا الگوهای کاملی وجود داردکه قبلاً این مسیر را طی کرده اند و قابلیت های زیادی برای استفاده در سازمان مورد نظر دارند. ولی در هر صورت هر سیستم ارزیابی عملکرد باید از یک سری الزامات خاصی برخوردار باشد.
«پارکر[۱]» معتقد است مواردی مثل عملی بودن، قابل فهم بودن برای عموم، بهبود دادن خود ارزیابی به صورت مستمر، بیشتر بودن مزایا از هزینه ها و دارا بودن معیارهای واقعی و مستدل و قوی از ویژگی های یک نظام ارزیابی عملکرد است.
وجود شاخص های عملکردی (مانند؛ اهداف کمی و کیفی، نرخ رشد سازمان، نرخ رشد بهره وری و …) و شاخص های غیر عملکردی (مانند؛ توانایی سازمان برای تعیین آرمان ها و مأموریت ها، توانایی سازمان برای شناخت نیاز آینده و …) نیز می تواند از الزامات یک سیستم و الگوی ارزیابی عملکرد باشد (آذر و دانشور، ۱۳۸۷، ص ۱۲۹).
۲-۳-۲- ویژگی های یک سیستم ارزیابی عملکرد مناسب:
با توجه به مدل ها و چارچوب های ارائه شده و طبق نظر اکثر صاحب نظران در زمینه ارزیابی عملکرد، می توان ویژگی های یک سیستم ارزیابی عملکرد مناسب را به شرح زیر خلاصه کرد.
– از اهداف استراتژیک پشتیبانی کند؛ سیستم های ارزیابی عملکرد باید از اهداف استراتژیک نشات گرفته باشند. در غیر اینصورت این سیستم ممکن است فعالیت هایی را پشتبانی کند که اثر معکوس بر اهداف استراتژیک بگذارد. به علاوه باید به این نکته توجه کرد که اگر در طول زمان، استراتژی ها تغییر یابند، برخی شاخص های عملکرد نیز تغییر خواهند کرد. در نتیجه نیاز به انعطاف پذیری در این سیستم ها احساس می شود تا بتوان از این طریق اطمینان حاصل نمود که سیستم ارزیابی عملکرد همیشه با اهداف سازمان سازگار است.
– متوازن باشد؛ این موضوع که سیستم ارزیابی عملکرد نباید تنها از نقطه نظر مالی دیده شود بسیار حیاتی است. یک سیستم ارزیابی عملکرد بایستی انواع مختلفی از شاخص های عملکرد را شامل شود تا تمامی جنبه های مهم برای موفقیت سازمان را پوشش دهد. لذا بایستی بین شاخص های مختلف توازن وجود داشته باشد. یعنی به صورت متناسبی بر روی نتایج کوتاه و بلند مدت، انواع مختلف عملکرد (نظیر هزینه، کیفیت، تحویل، انعطاف پذیری و… ) جنبه های مختلف (نظیر مشتریان، ذی نفعان، رقبا، نوآوری و… ) و سطوح مختلف سازمانی (نظیر عملکرد کلی و بخشی ) تمرکز داشته باشد.
– در مقابل بهینه سازی بخشی بایستد؛ از آنجا که شاخص های عملکرد بر روی رفتار کارکنان اثر گذارند، مجموعه ای نامناسب از شاخص ها می تواند به رفتار غیر کارکردی از طرف کارکنان منجر شود. به عبارت دیگر؛ کارکنانی که تنها در پی ارتقا و بهبود شاخص عملکرد مربوط به خود هستند، ممکن است تصمیماتی بگیرند که در تضاد با خواسته های مدیران باشد و بهبود در عملکرد واحد آنها به آسیب دیگر قسمت ها و یا حتی عملکرد کلی سازمان منجر شود. یک سیستم ارزیابی عملکرد باید از اینگونه بهینه سازی ها جلوگیری کند.
– تعداد شاخص های عملکرد آن محدود باشد؛ برای ایجاد عملکرد مناسب ضروری است که تعداد شاخص های عملکرد محدود باشند. افزایش تعداد شاخص ها نیاز به زمان تحلیل بیشتری دارد. گردآوری اطلاعاتی که از آنها استفاده ای نمی شود، یک اتلاف تلقی می شود. بنابراین، ضروری است که تنها داده هایی که برای یک هدف خاص کاربرد دارند و هزینه گردآوری آنها از مزایای مورد انتظارشان بیشتر نیست گردآوری شوند. همچنین افزایش تعداد شاخص های عملکرد، ریسک انباشت اطلاعات را افزایش می دهد که این امر موجب می شود که امکان اولویت بندی شاخص ها وجود نداشته باشد.
– دسترسی به آن آسان باشد؛ هدف یک سیستم ارزیابی عملکرد، دادن اطلاعات مهم درزمان مناسب و به شخص مناسب است. لذا نکته مهم درباره این سیستم ها آن است که باید به گونه ای طراحی شوند که اطلاعات آنها به راحتی بهبود یافته و در دسترس استفاده کنندگان از آن قرار گیرد و برای آنها قابل فهم باشد.
– حاوی شاخص های عملکرد جامع باشد؛ یک شاخص عملکرد باید هدف مشخص داشته باشد. به علاوه ضروری است که یک غایت مشخص نیز برای هر شاخصی تعریف شود و چارچوب زمانی مشخص شود که در قالب آن بایستی به آن غایت نائل شد (کریمی، ۱۳۸۵، ص ۲۷).
۲-۳-۳- انواع مدل های ارزیابی عملکرد:
لازم به ذکر است که مدلهای ارزیابی عملکرد، گر چه زیر مجموعهای از مباحث ارزیابی عملکرد میباشد ولیکن به خاطر اهمیّت اساسی این مدلها در تحقیق جاری، از آن به عنوان مبحثی مجزا ذکر می شود.
از یک سو، از آنجا که موضوع ارزیابی عملکرد در حیطههای مختلفی مطرح شده، مدلهای ارزیابی عملکرد نیز بالتبع آن گوناگون می باشند و از سوی دیگر، مدل های جدیدی که ارائه شده و ارائه می شوند، با هدف بهبود و رفع کاستی های مدل های قبلی تدوین می شوند، لذا این مدل ها، به خاطر تعدد و تنوعشان در قالب دسته بندی های مختلفی مطرح گردیده اند که در ذیل به نمونه هایی از ای دسته بندی ها اشاره می شود.
در یک دسته بندی، همان طورکه پیشتر نیز از آن ذکر گردید، انواع مدل های ارزیابی عملکرد در قالب دو دیدگاه سنتی و نوین قابل بررسی می باشند. مدل های سنتی ارزیابی عملکرد، عموماً مبتنی بر معیارهای مالی هستند ولی در مدل های نوین ارزیابی عملکرد، مدل های کمی مثل؛ معیار بهره وری با رویکرد ارزش افزوده، معیار کارآمدی با رویکرد اثربخشی و کارآیی و معیار سودآوری با رویکرد حسابرسی عملکرد و مدل های کیفی مثل؛ معیار توصیفی و ارزشی با رویکرد تعهد سازمانی و اخلاق سازمانی و چند معیار دیگر به کار گرفته شده است. دست کم هفت مقیاس برای ارزیابی عملکرد یک سازمان وجود دارد که الزاماً متمایز از یکدیگر نیستند. این مقیاس ها عبارتند از: اثربخشی، کارآیی، بهره وری، کیفیت زندگی شغلی، کیفیت و خلاقیت و نوآوری.
در یک دسته بندی دیگر، انواع مدل های ارزیابی عملکرد در ۳ دسته ذیل طبقه بندی می شود.
الف- مدل های مبتنی بر زمان و هزینه، از قبیل؛ «نمودار نیمه عمر» و «اسکور» که تأکید بر ارزیابی های حوزه مالی و فرآیندهای ساخت و تولید داشته و مبتنی بر کنترل زمان و هزینه صرف شده می باشند.
ب- مدل های برتری سازمانی و خود ارزیابی، از قبیل؛ «جایزه دمینگ»، «جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج» و دیگر مدل های تعالی سازمانی که تأکید بر ارزیابی های حوزه مدیریت و فرآیندهای ساخت و تولید داشته و مبتنی بر ارتقاء کیفیت فرآیندها و نتیجه گیری می باشند.
ج- مدل های یکپارچه، از قبیل؛ «سیستم اسمارت»، «منشور عملکرد»، «بنچ مارکینگ»، «مدیریت بر اساس هدف و نظام هوشین» و «کارت امتیازی متوازن»، که تأکید بر ارزیابی های حوزه مدیریت، فرآیندهای حوزه مدیریت، فرآیندهای ساخت و تولید، مالی و نیروی انسانی داشته و مبتنی بر اجرای استراتژی می باشند.
از دسته بندی دیگر، انواع مدلهای ارزیابی در رویکردهای تک بعدی و چند بعدی ارزیابی عملکرد دسته بندی می شوند.
و از دسته بندی های صورت پذیرفته دیگر، انواع مدلهای ارزیابی در ۵ گروه زیر دسته بندی می شود، این مدلها عبارتند از:
مدل های ارزیابی مالی؛
مدل های ارزیابی بهرهوری؛
مدل های اثربخشی سازمانی؛
مدل های تعالی سازمانی؛
مدل ارزیابی عملکرد متوازن؛
در ادامه به برخی از مهم ترین و متداول ترین الگوها و مدل های ارزیابی عملکرد در ۵ گروه فوق اشاره می شود.
۲-۳-۳-۱- مدل های ارزیابی عملکرد مالی:
وقتی صحبت از ارزیابی عملکرد به میان میآید، بیشتر نگاه ها به روی عملکرد مالی منعطف میگردد. این رویکرد به رویکرد سنتی در ارزیابی عملکرد نیز معروف می باشد که تنها به یک جنبه از فعالیتهای سازمان ها میپردازد و صرفاً معطوف به عملکرد دوره زمانی گذشته می باشد (قدرتیان، ۱۳۸۱، ص ۴۱).
۲-۳-۳-۱-۱- تاریخچه سیستمهای ارزیابی مالی:
تاریخچه سیستمهای سنتی ارزیابی عملکرد، در اصل و اساس به زمان های خیلی دور برمیگردد. به عنوان مثال در قرن ۱۴ میلادی «دفترداری دو طرفه» در کشور ونیز وجود داشت که بعد از آن تحولات ذیل در سیستمهای اندازهگیری مالی به وقوع پیوست:
ـ با فرا رسیدن انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم ، سیستمهای اندازهگیری مالی جامعتری جهت برآورده کردن نیازهای کارفرمایان ایجاد گردید.
ـ سیستمهایی توسعه یافتند که شامل هزینههای تبدیل، هزینههای هر تن (هر واحد)، هزینه مواد (نیروی کار) و تخصیص سربار بودند.
ـ تا اواسط قرن نوزدهم شرکتهای مالی و مراکز سود گسترش یافتند. تمامی شاخصهایی که مورد استفاده قرار میگرفتند بر مبنای کارآیی بودند.
ـ در حوالی سالهای ۱۹۱۱ میلادی، مدیریت علمی فردریک تیلور مطرح گردید و به این مطلب اشاره کرد که تقسیم و تخصصی شدن کار، منجر به بهرهوری بیشتر خواهد گردید. در نتیجه روشهای تولید و نیز تکنیکهای هزینهیابی استاندارد مورد کاربرد قرار گرفت.
ـ در سال ۱۹۲۰ میلادی، اصول ارزیابی اندازهگیری عملکرد، سرمایهگذاری کالاهای سرمایهای، بودجهبندی، حسابداری واریانس و بازده سرمایهگذاری معرفی شدند.
ـ تا سال ۱۹۳۰ میلادی، سیستمهای جامع حسابداری صنعتی و مدیریت توسعه و تنظیم یافتند. این سیستم ها در معرض حسابرسی مستقل قرار گرفته و با سیستمهای عملیاتی مالی بیرونی مرتبط گردیدند.
ـ با وجود این از سال ۱۹۳۰ میلادی تاکنون هیچ تغییر واقعی در سیستمهای موجود صورت نگرفته است، به جز یکسری تغییرات شکلی، چرا که سیستمهای مدیریت هزینه قادر نیستند تا نیازهای تجارت مدرن امروزی را برآورده سازند و با تغییرات سریع و پیشرفتهای تکنولوژیکی که بخصوص در دهه ۸۰ و ۹۰ شاهد آن بودهایم، ناسازگار هستند (زرینی، ۱۹۹۴، ص ۲۷).
۲-۳-۳-۱-۲- تجزیه و تحلیل صورت های مالی:
تجزیه و تحلیل صورت های مالی، ابزارها و تکنیکهایی هستند که تحلیلگر را قادر میسازد تا صورت های مالی گذشته و حال را با هم مقایسه کرده و به طور کلی بتواند وضعیت مالی و عملیاتی سازمان را ارزیابی نموده و نیز ریسکهای بالقوه آتی را برآورد نمایند. این تجزیه و تحلیل میتواند اطلاعات گرانبها و با ارزش درباره روندها، همبستگی، کیفیت، سود هر سهم، چگونگی وضعیت مالی و نقاط ضعف و قوت سازمان به ما ارائه دهد (اسماعیل پور، ۱۳۷۷، ص ۸۳).
ابزارهای اصلی جهت تجزیه و تحلیل، عمدتاً چهار ابزار میباشند که عبارتند از:
الف ـ تجزیه و تحلیل افقی
ب ـ تجزیه و تحلیل عمودی
ج ـ تجزیه و تحلیل روند
دـ تجزیه و تحلیل نسبت ها
در ادامه به شرح هر یک از موارد میپردازیم:
الف ـ تجزیه و تحلیل افقی:
تجزیه و تحلیل افقی، نشان دهنده روندها و تعیین روابط اقلامی است که در صورت های مالی مقایسهای به صورت همردیف قرار گرفتهاند. تجزیه و تحلیل افقی، تغییرات بر روی اقلام صورتهای مالی سال های مختلف را به خوبی نشان میدهد. در این روش هر قلم از اقلام صورتهای مالی (نظیر فروش در صورتحساب سود و زیان) از یکردیف برای سال مالی با همان قلم در یک سال مالی قبل مقایسه میشود و تغییرات آن قلم در طول دورههای مختلف به خوبی مشاهده میشود (پیشین، ۱۳۷۷، ص ۸۸).
ب ـ تجزیه و تحلیل عمودی:
شناسایی ارتباط بین اقلام صورت های مالی توسط تجزیه و تحلیل عمودی صورت می گیرد. در تجزیه و تحلیل عمودی (درونی)، یک قلم مهم صورت مالی بعنوان ارزش پایه به کار رفته و سایر اقلام آن صورت با آن مقایسه میشود. به عنوان مثال در صورتحساب سود و زیان، فروش خالص معادل ۱۰۰درصد گرفته شده و سایر اقلام به صورت درصدی از آن ذکر میشود. تجزیه و تحلیل عمودی به منظور افشاء ساختار درونی سازمان و افشاء اطلاعاتی نظیر؛ روابط موجود بین هر یک از حساب های صورت سود و زیان و درآمد و فروش، ترکیب داراییهایی که ایجاد میکنند و… به کار میرود (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۸۴، ص ۲۱).
ج ـ تجزیه و تحلیل روند:
یکی دیگر از روش های تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، تجزیه و تحلیل روند میباشد. در «تجزیه و تحلیل روند» درصد تغییر اطلاعات مالی به جای ۲ سال برای چند سال متوالی محاسبه می گردد. در اینجا دادهها و اقلام یک سال به عنوان سال مبنا (پایه) در نظر گرفته میشود و در آن سال به جای هر دادهای، عدد ۱۰۰ قرار میگیرد و سال و یا سالهای دیگر را با سال مبنا به صورت شاخصی از درصد میسنجند. در واقع تجزیه و تحلیل روند، نوعی تجزیه و تحلیل افقی بوده که درصد تغییرات دادهای صورتهای مالی، حداقل برای ۳ سال محاسبه میشوند (اسماعیل پور، ۱۳۷۷، ص ۹۲).
د ـ تجزیه و تحلیل نسبتها:
در سه نوع تجزیه و تحلیل بالا، رقم خاصی با یک رقم دیگر در همان طبقه یا حساب مورد مقایسه قرار میگرفت، که این مقایسه روابط مختلف حسابها را به خوبی نشان نمیدهد. برای تکمیل تجزیه و تحلیل مالی، مقایسه ارقام حسابهای مختلف با یکدیگر ضرورت دارد. این بررسی از طریق تجزیه و تحلیل نسبتها صورت میگیرد (مدرس و عبداله زاده، ۱۳۸۴، ص ۲۳).
قبل از هر چیز میبایستی مفهوم نسبت[۲] بیان گردد. نسبت، حاصل کسری دو مقدار مفروض است که یکی در صورت و دیگری در مخرج میباشد. در واقع نسبت، بیان ریاضی رابطه یک مقدار با سایر مقادیر دیگر میباشد. برای محاسبه نسبت، لازم است که رابطه گویا و معناداری بین دو مقدار باشد. برای مثال بین سود خالص و فروش یک رابطه معناداری وجود دارد.
به طور کلی نسبتها، خودشان دارای معنا و مفهوم نیستند. وقتی نسبتها معنا و مفهوم بیشتری پیدا میکنند که با موارد ذیل مورد مقایسه قرار گیرد:
نسبتهای سال قبل.
نسبتهای بعضی شرکت های واقع شده در صنعت مشابه.
نسبتهای صنعتی که شرکت در آن صنعت فعالیت میکنند.
بعضی استانداردهای تعیین شده از قبل (اسماعیل پور، ۱۳۷۷، ص ۱۰۱-۱۰۰).
محاسبه نسبتهای مالی درست همانند گرفتن عکسی از شرکت است، زیرا نتایج، بیانگر موفقیت یا وضع شرکت در یک مقطع زمانی خاص است. بنابراین مقایسه نسبتها با نسبتهای سال گذشته یا میانگین صنعت، موجب میشود تا آمار معناداری بدست آمده و به وسیله آن میتوان به نقاط ضعف و قوت شرکت پی برد (فرد آر دیوید، ۱۳۸۱، ص ۳۱۵).
لازم به ذکر است، در ادامه، به خاطر اهمیت انواع نسبتهای مالی، آن را در سرفصلی جداگانه مورد بررسی قرار میدهیم.
۲-۳-۳-۱-۳- انواع نسبتهای مالی:
نسبت های مالی را بر حسب کاربردی که بر آنها متصور و نتایجی که از آنها قابل استنباط است، میتوان به پنج گروه اصلی طبقهبندی نمود. این گروهها عبارتنداز:
نسبتهای نقدینگی؛
نسبتهای فعالیت؛
نسبتهای ساختار سرمایه؛
نسبتهای سودآوری؛
نسبتهای مالی مربوط به سرمایهگذاری سهامداران (قدرتیان، ۱۳۸۱، ص ۴۵).
۲-۳-۳-۱-۳-۱- نسبتهای نقدینگی[۳]:
با نسبت های نقدینگی میتوان قدرت شرکت را در پرداخت بدهیهای جاری (تعهدات کوتاه مدت) تعیین کرد. از جمله رایجترین این نسبتها میتوان به سه نسبت ذیل اشاره کرد: