پایان نامه در مورد مبحث چهارم: رابطهی عقد و شرط ضمن عقد |
از آنچه گفته شد به دست میآید که شرط ماهیتی مستقل ندارد، بلکه ماهیتش وابسته به عقد است. به همین جهت وضعیت حقوقی شرط نیز وابسته به عقد میباشد. از این رو، شرط از حیث لزوم و جواز، صحت و بطلان، بقا و انحلال تحت تأثیر عقد مشروط میباشد. فلذا، در صورتی که عقد جایزی در ضمن یک قرارداد لازم شرط شود، به تبع آن عقد لازم، شرط جایز نیز لازم میشود و یا اگر عقد لازمی ضمن عقد جایزی به شکل شرط ضمن عقد آورده شود لزوم آن تا وقتی است که عقد جایز مشروط فسخ نگردیده است. همچنین در صورتی که معلوم شود عقد مشروط از اساس باطل بوده شرط نیز به تبع آن باطل میشود یا اگر عقد مشروط به سبب اقاله یا فسخ منحل گردد، تعهد ناشی از شرط نیز از بین میرود. در این باره مادهی ۲۴۶ قانون مدنی اشعار میدارد: “در صورتی که معامله به واسطهی اقاله یا فسخ بهم بخورد شرطی که در ضمن آن شده است باطل میشود …” .
بنابراین، افزون بر رعایت شرایط صحت خود شرط، رعایت شرایط صحت عقد نیز در صحت یا بطلان شرط تأثیر دارد. در صورتی که عقد به دلیل فقد یکی از شرایط صحت باطل اعلام شود، شرط نیز باطل خواهد بود؛ ولو آنکه شرایط صحت شرط مورد رعایت قرار گرفته باشد؛ چرا که وجود شرط متکی به وجود عقد است و بدون عقد، شرط هیچ موجودیتی نخواهد داشت؛ اما به عکس وجود عقد وابسته به وجود شرط نیست و از این رو عدم رعایت شرایط صحت شرط و بطلان آن باعث بطلان عقد نمی شود.
علاوه بر آنچه گفته شد، در خصوص رابطه عقد و شرط در فقه چند نظریه وجود دارد که هر یک دارای آثار مختص به خود بوده و برای خود در میان فقها دارای طرفدارانی است. این نظریات عبارت است از: ۱- نظریه قیدیت شرط، ۲- نظریه وصفیت شرط، ۳- نظریه جزئیت شرط و ۴- نظریه ظرفیت عقد.
نظریه قیدیت: به موجب این نظریه رابطه شرط و عقد مانند رابطه قید و مقید است؛ به نحوی که شرط قید محسوب و عقد مقید آن قید لحاظ میشود. نتیجه پذیرش این نظر آن است که در صورت بطلان شرط، عقد نیز از میان خواهد رفت؛ چرا که انتفای قید (شرط) باعث انتفای مقید (عقد مشروط) میشود.
نظریه جزئیت: بر اساس این نظریه، جایگاه شرط در ساختار عقد، همانند موقعیت عوضین عقد میباشد. به بیان دیگر، شرط جزیی از عوضین است و بر حسب مورد می تواند قسمتی از مبیع یا ثمن باشد. نتیجه این نظریه آن است که در صورت بطلان شرط، جزیی از عقد نیز باطل میشود و این بطلان جزء عقد به بطلان کل عقد منجر میشود. فقهای به نامی همچون محقق حلی در کتاب خود مختلف الشیعه، ملااحمد نراقی در عوائد الایام و شهید ثانی و سید علی طباطبایی در ریاض المسائل طرفدار این نظریه میباشند. میر عبدالفتاح مراغهایی در کتاب خود العناوین در این خصوص مینویسد: شرط به مانند جزئی از عوضین میگردد … و از بین رفتن آن به مانند تبعضه صفقه، یعنی پاره پاره شدن موضوع معامله، میباشد.
نظریه وصفیت: بر طبق این نظر، شروط همچون اوصاف مبیع و ثمن بوده و در ارزش هر یک از آنها تأثیر گذار میباشند. ولی، بر خلاف نظریه جزئیت، هر چند شرط در کمیت هر یک از عوضین تأثیر
گذار میباشد، اما شرط در مقابل ثمن قرار نمیگیرد تا در صورت بطلان مقداری از ارزش آن کاسته شود. فلذا، در صورت بطلان شرط یا عدم رعایت شرط تنها میتوان گفت مشروطله تنها حق فسخ قرارداد را خواهد داشت.
نظریه ظرفیت عقد: بر طبق این نظر، شرط یک قرارداد مستقل است که به این دلیل که بتواند کسب لزوم و اعتبار کند در ضمن عقد دیگر آورده میشود. شرط نه قید دو عوض، نه جزء دو عوض و نه وصف دو عوض محسوب میشود، بلکه صرفا به جهت انعقاد در ذیل عقد با عقد ارتباط پیدا می کند. از میان فقهای امامیه، شیخ محمد حسن نجفی و مرحوم امام خمینی تابع این نظر میباشند.
صرف نظر از آنچه گفته شد، آنچه مورد نظر قاطبهی حقوقدانان قرار گرفته آن است که شرط به عنوان ماهیت اعتباری وابسته به عقد، جزء عقد یا جزء موضوع عقد نیست؛ چرا که اگر شرط جزء عقد یا جزء موضوع عقد میبود، لازم میآمد که در صورت بطلان شرط عقد تجزیه شده و جزء مربوط به شرط باطل و عوض مربوط به آن مسترد شود؛ در حالی که با بطلان شرط هیچ مقدار از عوض مسترد نمی شود و بر طبق قانون تنها به مشروطله اعطای حق فسخ میشود.
فلذا، رابطه عقد و شرط همانند رابطه تابع و متبوع و یا اصل و فرع میباشد. عقد، اصل تراضی است و شرط، فرع آن تراضی محسوب میشود. به همین جهت تعهدات ناشی از شرط همردیف تعهدات ناشی از قرارداد نمیباشد. از این رو، بطلان شرط هیچگاه باعث بطلان عقد نمیشود[۱۷]. همچنین، هیچگاه بین تعهدات ناشی از شرط و تعهدات ناشی از عقد همبستگی ایجاد نمی شود و به این دلیل حق حبسی میان تعهدات ناشی از شرط و تعهدات ناشی از قرارداد پدید نمیآید.
مبحث پنجم: شرایط صحت شرط ضمن عقد
مقنن قانون مدنی، بر خلاف عقود و قراردادها که در مادهی ۱۹۰ به بیان شرایط و عناصر اساسی تشکیل قراردادها اشاره می کند، در خصوص شرایط اساسی صحت شروط حکم خاصی ندارد. همین امر باعث شده است که در خصوص شرایط صحت شروط ضمن عقد میان نویسندگان قانون مدنی اختلاف شود. پارهایی از نویسندگان بیان می کنند که شرایط اساسی صحت قراردادها با شرایط صحت شروط یکی نیست؛ به طوری که برخی از شرایط صحت عقود را نمیتوان در شروط ضمن عقد لازم الرعایه دانست؛ مانند مشروعیت جهت شرط که بر خلاف عقود، رعایت آن در شروط در هیچ جا تصریح نشده است و از این رو رعایت آن لازم نمیباشد. با این حال، قانونگذار در مواد ۲۳۲ و ۲۳۳ قانون مدنی در دو قسمت به بیان شروط باطل پرداخته که میتوان از آنها شرایط صحت شروط را استنتاج نمود که در ادامه به بیان آن پرداخته خواهد شد.
اما، قبل از هر چیز باید دانست که چون شرط به نوبهی خود پارهایی از مفاد عقد و تابع آن محسوب میشود، بنابراین اصل صحت حاکم بر قراردادها شامل شروط ضمن عقد نیز میشود؛ فلذا، در صورت شک و تردید در خصوص فساد یا صحت شرط، بایستی حکم به صحت آن شرط داد تا آنکه فساد و بطلان آن شرط با دلایل متقن به اثبات رسد. فلذا، در تقابل شخصی که خواهان بطلان شرط است و کسی که صحت شرط را اظهار میدارد، مدعی شخصی است که ادعای بطلان عقد را می کند، فلذا باید ادعای خود را به اثبات رساند؛ چرا که گفته شده مدعی کسی است که سخنش خلاف اصل یا ظاهر باشد و در این جا سخن مدعی بطلان شرط خلاف اصل صحت میباشد.
قبل از هر چیز باید اشاره کرد همانطور که در فقه نیز مورد اشاره قرار گرفته و ما در خصوص شرط الحاقی نیز بیان کردیم نخستین شرط وقوع یک شرط ضمن عقد آن است که یا شرط در ضمن عقد آورده شود و یا آنکه علاقه و ارتباطی میان شرط و عقد مشروط وجود داشته باشد؛ به نحوی که گفته شود این توافق فرعی شرط است مربوط به آن عقد. در غیر این صورت نمیتوان آن توافق فرعی را یک شرط ضمن عقد دانست. مرحوم مراغهایی در این خصوص مینویسد: همانا شرط در متن عقد به معنای ایجاد ارتباط و پیوستگی میان عقد و آنچه شرط شده میباشد … بنابراین به الزامات مستقل که ارتباطی با عقد بسته شده ندارند اطلاق شرط نمی شود”.
گفتار اول: مقدور بودن
نخستین شرط صحت شروط ضمن عقد، مقدور بودن است؛ فلذا، هر گاه عمل به مفاد شرط ضمن عقد برای مشروطعلیه، هر چند با واسطه و از طریق شخص دیگری، مقدور نباشد آن شرط باطل است؛ چرا که اشتراط این گونه شروط لغو و باطل است. مقصود از شرط، الزام مشروطعلیه به انجام مشروطبه است؛ در حالی که مفاد شرط مذکور قابل الزام نیست؛ مانند اینکه در قراردادی شرط شود که مشروطعلیه که فاقد توانایی نوشتن و خواندن است بالمباشره کتابی در علم فیزیک نگارش کند.
باید در این باید توجه داشت که از انواع شروط ضمن عقد تنها شرط فعل، و نه شرط صفت و نتیجه، است که می تواند به وصف مقدور بودن متصف شود. زیرا انجام فعل یا ترک فعل است که می تواند در حد توانایی شخص مشروطعلیه باشد. شرط صفت و شرط نتیجه فعل مشخص نیست تا بتوان آن را نسبت به شخص مشروطعلیه مقدور یا نامقدور دانست؛ بلکه نفس شرط به گونهای است که یا با تحقق عقد به وجود میآید یا مورد تخلف واقع میشود.
بطلان شرط به سبب غیر مقدور بودن شرط ناظر به موردی است که ناتوانی در امر اجرای شرط ناشی از موضوع شرط باشد و نه بیماری یا ورشکستگی و غیبت مشروطعلیه. وانگهی ناتوانی مشروطعلیه در اجرای شرط زمانی سبب بطلان شرط میشود که دارای دو وصف ذیل باشد: نخست آنکه عدم امکان اجرای شرط دائمی باشد و دوم آنکه ناتوانی به هنگام تسلیم باشد. فلذا، اگر عدم امکان اجرای شرط موقت باشد، شرط باطل نبوده بلکه اجرای شرط معلق میشود و یا اگر علیرغم اینکه اجرای شرط در زمان انعقاد ناممکن استدر زمان ایفای تعهد عمل به شرط مقدور شود، ناممکن بودن شرط نمیتواند سبب بطلان شرط شود.
گفتار دوم: مشروع بودن
یکی دیگر از شرایط صحت شروط ضمن عقد، مشروعیت شرط است؛ یعنی شرط ضمن عقد نباید با قانون، نظم عمومی و اخلاق حسنه مخالفتی داشته باشد. در این بین باید توجه داشت آنچه مهم است مخالف نبودن شرط با حکم قانون است؛ فلذا، مطابق بودن شرط با قانون شرط نمیباشد. علاوه بر مادهی قانون مدنی که صراحت در بطلان شرط نامشروع دارد احادیث وارده نیز بطلان چنین شروطی را مورد پیش بینی قرار دادهاند. در حدیث نبوی آمده “المومنون عند شروطهم الا شرطا حرم حلالا أو أحل حراما”.
گفتار سوم: منفعت عقلایی داشتن
شروطی که حتی برای شخص مشروطله فاقد منفعت عقلایی هستند، باطلند؛ چرا که چنین شروطی در نزد عقلاء امری لغو و بیهوده بوده و حقوق نمیتواند نسبت به امور بیهوده الزام و التزامی را مقرر دارد. مثل اینکه ضمن عقد شرط شود که مشروطعلیه به مدت یک سال روزی یک سطل آب از چاه بکشد و مجددا در چاه خالی کند.
تنها این گونه شروط هیچ الزام و التزامی را به همراه ندارند، بلکه عدم رعایت آنها نیز هیچ ضمانت اجرای در پی نخواهد داشت؛ چرا که پیش بینی ضمانت اجرا برای عدم رعایت شروط، جلوگیری از تضرر مشروطله از عدم رعایت شرط میباشد و حال آنکه عدم رعایت شرط فاقد منفعت عقلایی هیچ ضرری به مشروطله وارد نمیآورد تا ما بخواهیم با وضع ضمانت اجرا آن ضرر را مرتفع سازیم.
گفتار چهارم: معلوم یا معین بودن
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-31] [ 07:03:00 ق.ظ ]
|